به گزارش سوره سینما [1]، پیش از آغاز این نشست تخصصی، فیلم سینمایی «دیوانهای از قفس پرید» ساخته احمدرضا معتمدی برای حاضرین و علاقهمندان به این بحث اکران شد.
در ابتدای جلسه، معتمدی کارگردان «دیوانهای از قفس پرید» ضمن تشکر از برگزاری این نشست، موضوعاتی را پیرامون موضوع و ایده اولیه فیلم، ساخت آن و حواشی ایجاد شده پیرامون موضوع مورد بررسی فیلم مطرح کرد.
وی درباره فیلم «دیوانهای از قفس پرید» گفت: این فیلم سومین فیلم بلند من بود که در سال ۱۳۸۱ ساخته شد و در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و سه سیمرغ بلورین برای بهترین فیلم، نقش اول زن و موسیقی متن دریافت کرد. هرچند که این فیلم سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم میتوانست کسب کند اما به دلایلی در این بخش دوم شد. ما در آن سال برای اکران هم مشکلات بسیاری داشتیم و میتوانستیم فروش بهتری به دست بیاوریم اما متاسفانه برخی مسائل سبب شد این اتفاقات رخ ندهد.
کارگردان این فیلم تصریح کرد: در سال ۸۱ که فیلم ساخته شد به دلیل اکران در دوران اصلاحات در بسیاری ازدانشگاهها این فیلم اکران شد و نشستهای بسیاری پیرامون موضوع اصلی فیلم برگزار شد، اما بیش از ۱۰ سال از پخش این فیلم میگذرد و بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند پیشگوییهایی که در این فیلم صورت گرفته به شکل خطیری امروز با آنها دست به گریبان هستیم و از همین رو اهمیت این فیلم دوچندان شده است.
این فیلمساز و پژوهشگر حوزه فلسفه درباره تقابل میان مدرنیسم و سنت که پسزمینه موضوعی این فیلم به حساب میآید، گفت: مدرنیته ای که ما از آن صحبت میکنیم، امری بسیار بیاصل و نسب است. در دوران پیش از انقلاب یک جریان مدرنیته در کشور به راه افتاد و متاسفانه این جریان در بعد از انقلاب نیز ادامه یافت. در اروپا علیرغم ایران، مدرنیته دارای اصالت و ریشه است. آنها با پشت کردن به سنت دوران قرون وسطا با خوانش مجدد ترجمه سنت یونانی که توسط دانشمندان مسلمان صورت گرفته بود تجدید عهد کردند.
معتمدی در ادامه گفت: همانطور که میدانید نماد مدرنیته توماس مور است که در فیلم «مردی برای تمام فصول» مبسوط به آن پرداخته شده است. او را مردی برای تمام فصول نامیدند؛ زیرا او هم شهید سنت بود و هم نویسنده اتوپیای جدید. این مدرنیته در غرب با تمام ایراداتی که در دوران جدید به آن وارد است یک امر بیریشهای نیست.
وی با بیان اینکه من تحت تاثیر تفکرات فوکو قرار دارم، تاکید کرد: در ابتدای انقلاب، فوکو انقلاب اسلامی را یک انقلاب پستمدرن نامید اما زمانی که مشاهده کرد به سرعت به سمت مدرنیسم در حرکت هستیم از این حرف خود عقبنشینی کرد. از همین رو من تحت تاثیر تفکرات فوکو قرار گرفتهام. در دو فیلم بارز خودم هم این مسئله مشخص است، در فیلم «دیوانهای از قفس پرید» و «آلزامیر» که در آن ابتدا قهرمان داستان از آسایشگاه بیرون میآید و با شرایط وخیمتری به آسایشگاه باز میگردد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نقدهای جدی به مدرنیه وجود دارد، اضافه کرد: به مدرنیته انتقادات بسیاری وارد است که من سعی کرده ام در قالب فیلم «دیوانهای از قفس پرید» به آنها بپردازم. یکی از این مسائل بحث معرفتشناسی آن است که در دل مدرنیته شکل گرفته است. در جای جای فیلم سعی شده است به بحث حقیقت، معرفت در بیان مدرنیته و چالشهای پیش رو بحث شود.
علیرضا شجاعی زند، پژوهشگر حوزه اجتماعی، در ادامه این جلسه گفت: از اکران فیلم زمان زیادی گذشته است. تجربیات و اتفاقات فراوانی در این فاصله زمانی هم برای کارگردان و هم جامعه ایران رخ داده است و از همین رو پرداختن به فیلمی که متعلق به دوران خودش است کمی دشوار است. اما میتوان نکاتی را در باب آن مطرح کرد و اگر بخواهیم ایراداتی را بیان کنیم در تشریح آن فضای فکری کمی بی انصافی است.
وی ادامه داد: تاکید فیلمساز بر این است که تلاش میکند ایدههای فلسفی دعوای جدی مبنای جدی مدرنیته و سنت را عرضه کند. من اعتقاد دارم فیلم نباید فلسفی باشد بلکه فیلمساز باید با نگاه فیلسوفانه فیلمی بهدور از فلسفه بسازد؛ زیرا در این صورت یک نمایشنامه از متون فلسفی در معرض دید مخاطب قرار خواهد گرفت.
این جامعهشناس تصریح کرد: از طریق فیلمسازی که فلسفه را میشناسد و زندگی را از دریچهای متفاوت و بسیار پیچیده و متمایز نسبت به دید دیگران نگاه میکند و قطعا فیلمی عمیق میسازد میتوان گفت که با دیدن چنین فیلمی شما را به دنیایی پیچیدهتر از دنیای ظاهری خواهد برد. کسانی مثل من که از طبقه متوسط جامعه هستم، نمیتوانند با فیلمهای فلسفی ارتباط برقرار کنند اما با فیلمهایی که سازنده آن انسانی متفکر و فیلسوف است ارتباط بهتری برقرار میکنند و تاثیر بیشتری از آن دریافت میکنند.
شجاعیزند خاطرنشان کرد: من با دیدن فیلم «دیوانهای از قفس پرید» مدنیته را برجسته نمیبینم. همه اتفاقات در بستر یک زندگی سنتی در حال جریان است به جز چند صحنه که روی برخی عبارات و نمادها تاکید شده است این نمادها مثلا خانه و ماشین لوکس، خیابانها و ساختمانهای جدید، لزوما مدرنیته نیستند بلکه نوعی پیشرفت هستند. چرا اصرار داریم که این فیلم را منازعه میان مدرنیته و سنت قلمداد کنیم؟ به اعتقاد بنده داستانی است در یک بستر و ساعت سنت انجام میشود و جدال همیشگی خوبی و بدی در جریان است.
رضا داوری اردکانی نیز درباره فیلم «دیوانهای از قفس پرید»، گفت: به دلیل اینکه با تفکرات احمدرضا معتمدی آشنا هستم، این شناخت، در دید من اثرگذار خواهد بود. مخاطبین تصور میکنند این کارگردان با ساخت این فیلم میخواهد برداشتی از وضع تفکر روزگار ما را جلوه بدهد. سینما تصویر است. سینما یک تفکر و اندیشه هم که باشد تصویر است و همین تصویر است که تفاوت میان فیلم و گزارش را به وجود میآورد.
وی ادامه داد: معتمدی در تصویرسازی، تصویرسازی اندیشههای انتزاعی بسیار استادانه کار میکند. اگر بخواهیم در این فیلم کسی را نماینده سنت بدانیم و یکی را نماینده مدرنیته بدانیم مشکل ساز است. هیچکدام به صراحت نماینده تفکری نیستند، همه آدمهای این فیلم آدمهای متجدد معاب هستند، همه شخصیتها این فیلم در زمان مدرن با مدرنیته زندگی میکنند.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: تقابل سنت و مدرنیته برای ما بسیار مکانیکی مطرح شده است. ما تصور میکنیم مدرنیته به جنگ سنت آمده است، اینها با هم جبهه بندی کرده اند و هرکدام زمینی را میخواهند به تصرف خود دربیاورند، اما اینگونه نیست، وضع ما در نسبت با مدرنیته و سنت، وضع قسمتی آن و قسمتی این نیست، کارگردان نمیخواهد تیپی را، نماینده این تفکرها را، در برابر هم قرار دهد. ما حادثه ای داشته ایم در ۲۰۰ سال پیش در همه جهان روی داده است و آن ضربه ای بوده است که مدرنیته به بیرون از دنیای مدرن وارد کرده است.
این نشست به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار گردید.