- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

ادبیات نازل، توهین به اهالی سینما و راههایی که بسته می‌ماند

khaneh-cinema4

جنجال، درگیری لفظی و جناح بندی‌های بی‌مورد بیماری این روزهای سینمای ایران است.

سوره سینما- علی رضایی: این روزها مهمترین حادثه سینمای ایران درگیری و رویارویی دو جریان مختلف سینمایی مقابل هم است. جریانی که حتی به خیابان ها رسیده، به تجمع و صف آرایی. هر ناظر منصفی می تواند حدس بزند که کفه ماجرای به خیابان آمدن و در معرض دید بودن به نفع کدام سمت این ماجرا تمام شده است.

اما این تقابل و رویارویی حقایقی را درباره سینمای ایران و اهالی اش روشن می کند. نکته اول این که در این روزهای پایانی عمر دولت دهم چرا جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی حاضر نیست اشتباهش در این باره را بپذیرد و اعتراف کند که خانه سینما را به دلیل خصومت شخصی بسته و بحرانی بزرگ را در جامعه سینمایی به وجود آورده. بحرانی که هزینه‌های مادی و معنوی فراوانی برای دولت و سینمای ایران داشته است.

دکتر محمود احمدی نژاد در آخرین روزهای دولت وارد ماجرا شده و به امری ورود کرده که باید توسط معاون سینمایی به فرجام می رسید، حالا از یک سو رئیس جمهوری نقطه ختم داستان را می گذارد و از سویی دیگر، جریان مخالف دم از اشرافی گری می زند، قشون کشی می کند، شعار می دهد و تعدادی از سینماگران زحمت کش را که تطمیع شده اند به خیابان می آورد تا این امر قانونی را به تعویق بیاندازد.

در مناظره جمعه شب ۲۸ تیرماه حسین فرحبخش به عنوان یکی از مهمترین و موثرترین چهره های جناح مقابل، رودروی همایون اسعدیان نشست و در ادبیاتی کمتر دیده شده در تلویزیون سعی کرد، بحث را آن طور که خود دوست دارد پیش ببرد. اما باز هم هر بیننده منصفی می توانست بفهمد که فرح بخش درمقابل اطلاعات همایون اسعدیان به تهمت و افترا مجهز شده، بحث را به حاشیه می کشد و سعی می کند با امنیتی کردن فضا به آنچه می خواهد برسد.

ادبیات فرح بخش ادبیات تازه ای نیست، در چهار سال اخیر مسئولان فراوانی با این نگاه با مردم صحبت کرده و پای میز مناظره نشسته اند. این گونه حقیر شمردن رقیب و تحقیر او سلوک و شیوه تازه ای است که باب شده و هوادارانی هم دارد.

اما اگر بیننده آگاه و هوشیار ماجرایی باشیم که به تعطیلی خانه سینما انجامید و پس از آن حاشیه هایی که سینماگران را رودر روی هم قرار داد به این نتیجه می رسیم که در این آشفته بازار تنها اقشار ضعیف سینما لطمه می خورند، آنهایی که به امید شرایط بهتر مجبور به همراهی طیفی شده اند که کارنامه ای روشن و شفاف دارند. سینمای مورد علاقه شان، وضعیت روابط و مناسباتی که در اکران دارند و همکاری شان با فیلمسازان مختلف گویای وضعی است که همه در آن گرفتار شده ایم.

اگر با دید منصفانه به تحلیل بسته شدن یک نهاد صنفی بنگریم و پیامدهای آن را برای سینمای ایران بررسی کنیم، بیشترین هزینه و زمان صرف دعواهای جناحی و سیاسی شده، طرف مقابل خانه سینما و در راس آن جواد شمقدری و علیرضا سجادپور این داستان را به جایی رساندند که همه سینمای ایران، همه بزرگان سینمای ایران مقابل مسئولان سینمایی قرار بگیرند و از وضع موجود گلایه کنند. دستاورد اعمال شمقدری تکه کردن پیکره زخم خورده سینمایی بود که روزهای دشواری را می گذراند. رئیس سازمان سینمایی با کارها، گفتار و موضع گیری هایش شکاف میان سینماگران را تشدید کرد و این فرصت را به بعضی از آنها داد تا در هر رسانه به هم صنفان خود، به تنها روزنامه سینمایی کشور، به وزیر فرهنگ و ارشاد توهین کنند و آشکارا بگویند که مایل به سهم خواهی هستند.

در تابستان گرمی که گیشه سینماها یخ بسته، اهالی سینما شمشیر را از رو برای هم بسته‌اند. گروهی می کوشند اتحاد صنفی را حفظ کنند، پایبند قانون و رای جمعی باشند و گروهی دیگر با ادبیاتی پرخاشگرانه و تند فضا را گل آلود می‌کنند تا ضعف‌های خود را کمرنگ کنند، ضعف‌هایی که وضعیت فعلی سینمای ایران را به وجود آورده است، ضعف مدیریت سینمایی در چهار سال اخیر به تولید آثاری نازل، هدر رفتن سرمایه‌های میلیاردی در آثاری بدون مخاطب و پاره پاره شدن پیکره سینما انجامیده است. سینماگرانی متهم به شاه‌نشینی و اشرافی گری می شوند که تعدادی از بهترین آثار سینمای ایران را ساخته‌اند، دست کم سابقه و اعتبار این افراد که پنجشنبه گذشته پشت درهای خانه سینما نشستند نشان می دهد برنده واقعی این بازی کیست!