- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

سومین روز المپیاد فیلمسازی نوجوانان برگزار شد/ از طرح تا پذیرش ایده‌های منتخب

rooz3-olympiad

به گزارش سوره سینما [1] به نقل از ستاد اطلاع‌رسانی جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان؛ صبح امروز، دوشنبه ۱۹ مهرماه سومین روز از کلاس‌های پنجمین «المپیاد فیلمسازی نوجوانان» برگزار شد و مربیان و منتورهای تمام گروه‌ها با اشتیاق دانسته‌های خود را در اختیار نوجوانان علاقه‌مندی قرار دادند که شاید شعاری به‌نظر برسد اما به معنای واقعی آینده‌سازان فردا و سینمای ایران هستند.

به کلاس‌های هرگروه در ساختمان شماره۳ «بنیاد سینمایی فارابی» سری زدم تا ببینیم تعامل میان مربیان، منتورها و نوجوانان چگونه اتفاق می‌افتد و در هر کلاس چه مفاهیمی رد و بدل می‌شود تا از دل آن مفهومی به نام «ایده» شکل بگیرد. ایده‌ای که زاده خلاقیت است و از آن هنر سرچشمه می‌گیرد.

اولین کلاسی که به آن وارد شدم، گروه «برتر» بود. فرهاد توحیدی منتور کلاس بود و عماد سلمانیان وظیفه مربی‌گری آن را بر عهده داشت. در این کلاس درباره جدا شدن از زندگی واقعی و سفر به سرزمین عجایب و ماجرا صحبت می‌شد.

فرهاد توحیدی به هنرجویانش گفت: در سرزمین عجایب باید ماموریت قهرمان قصه را پیدا کرد تا از جهان قصه بیرون بیاید و وارد زندگی واقعی شود. اما چگونه می‌شود از دنیای بازی و جهان قصه خلاص شد؟ این‌جا است که مسئله پایان‌بندی در قصه، ایده و فیلمنامه مطرح می‌شود. آغاز، میان و پایان یک ایده باید انسجام داشته باشد و ایده از درون مایه مناسب برخوردار باشد.

در ادامه فرهاد توحیدی و عماد سلمانیان، ایده برتر گروه را انتخاب کردند و درباره چگونگی و چرایی این انتخابشان به بچه‌ها توضیح دادند. بعد از آن که بهترین ایده گروه برای پرداختن به آن و ارائه به داوران المپیاد انتخاب شد، قرار بر این شد که به ایده‌های دیگر بچه‌های گروه نیز به صورت جداگانه بپردازند تا نواقص آن‌ها رفع شده و تبدیل به ایده کاملی شوند که بعدها بچه‌ها به صورت شخصی بتوانند بر روی ایده‌هایشان کار کنند.

به کلاس گروه «نگاه» وارد شدم که حسین قناعت، منتور آن و اشکان چاوشی مربی‌اش بود. در این کلاس درباره تاثیر روانی ایده‌ها صحبت می‌شد. قناعت می‌گفت نباید قصه‌ها و ایده‌ها را کنار گذاشت و با پرداختن به هر ایده‌ای می‌توان آن را تبدیل به ایده و قصه کاملی کرد.

بعد از آن که ایده اصلی گروه انتخاب شد، قرار شد منتور، مربی و تمامی بچه‌ها با مشارکت هم ایده مشترک کلاس را به طرحی تبدیل کنند که سر و ریخت اصلی داستان در آن مشهود باشد. بعد قناعت از بچه‌ها خواست که ایده برتر گروه را هر یک از بچه‌ها از زاویه دید خودش تعریف کند.

اشکان چاوشی، مربی گروه گفت: در زمان ایده‌پردازی نباید نگران بود که چیزی که به ایده اضافه می‌شود، چندان پر مایه نیست. چون هر بارقه جدیدی که به ذهن شما می‌رسد می‌تواند تبدیل به جرقه‌ای شود که از دل آن موضوعی بکر و ناب پدید می‌آید.

کلاس بعدی گروه «ستاره» بود که لیلا میرهادی، منتور و مهدی برزکی مربی آن بود. در این کلاس نیز درباره ایده‌ها با بچه‌ها تعامل می‌شد و تلاش برای رسیدن به یک نقطه نظر جامع در کلاس ادامه داشت که سعی می‌کردند درباره یک اتفاق در ایده اصلی گروهشان با هم به توافق برسند.

بچه‌ها درباره کاراکترهای ایده‌شان صحبت می‌کردند و فکر می‌کردند که کاراکترهای فیلمشان از میان دختران انتخاب شوند یا پسران را به عنوان پیش‌برنده داستان انتخاب کنند. بچه‌ها با ویژگی‌های شخصیتی که دختران یا پسران دارند سعی می‌کردند به این نتیجه برسند که چه جنسیتی باید پیش برنده ایده باشد و درباره شجاعت، حس ترس، مهرطلبی یا توانایی گریه کردن هر دو جنس مسائلی را مطرح می‌کردند.

تا گروه «ستاره» مشغول انتخاب جنسیت شخصیت‌های قصه‌شان بودند به سراغ گروه «کانسپت» رفتم که بابک نکویی منتور آن و شهلا پورآرین مربی‌اش بود. در این کلاس هر کدام از بچه‌ها درباره ایده خود صحبت می‌کردند.

پورآرین درباره ایده یکی از بچه‌ها که بسیار بزرگ تعبیر می‌شد صحبت می‌کرد و می‌گفت تعدد شخصیت در این ایده بسیار زیاد است و سفر به فضا، ساخت چنین ایده اکشن و ماجراجویانه‌ای را سخت می‌کند.

پور آرین گفت: باید حواسمان را جمع کنیم که پرداختن به یک ایده و اضافه کردن خرده داستان‌ها به ماجرای اصلی باعث نشود که ایده و داستان اصلی ما تحت‌الشعاع قرار گرفته و حواس مخاطب را از جریان اصلی واقعه به سمت خرده پیرنگ‌ها منحرف کند.

در ادامه وارد کلاس «مهر و ماه» شدم که امیر فیضی منتور آن بود و الهام آقالری مربی‌گری می‌کرد. در این کلاس نیز بچه‌ها درباره ایده‌هایشان صحبت می‌کردند و خیال‌های ذهنشان را ترسیم می‌کردند. وقتی هرکس درباره ایده خودش توضیحاتی را ارائه می‌داد بقیه بچه‌ها نیز درباره آن نقطه نظر از زاویه دید خودشان صحبت می‌کردند.

این گروه درباره سه ایده صحبت می‌کردند تا تصمیم بگیرند که بین آن‌ها کدام یک را به عنوان ایده برگزیده گروه برای ارائه انتخاب کنند.

سپس نوبت به کلاس «گروه راما» رسید. منتور این گروه اشکان رهگذر و مربی‌اش مونا شاهی بود. در این گروه اشکان رهگذر درباره چگونگی ساخت یک ایده صحبت می‌کرد و مونا شاهی توضیح می‌داد که چگونه از دل یک ایده خلاقانه می‌توان یک بازی را خلق کرد. وقتی به این کلاس رسیدم تمامی اعضای گروه مشغول بحثی مشترک درباره حل یک گره در داستان بودند تا به نظری مشترک برای ترسیم واقعه در بستر آن انیمیشن برسند. بعد از صحبت درباره وجوه مختلف کار نوبت به انتخاب پایان‌بندی فیلمنامه‌شان رسید.

در کلاس گروه «ابر قهرمانان» نیز که مرجان اشرفی‌زاده منتور و نواب محمودی مربی‌ آن بودند بچه‌ها به تفصیل درباره ایده‌هایشان صحبت می‌کردند.

در آخر نیز به کلاس گروه «هیجان» سر زدم که نادره ترکمانی منتور آن و وحید نامی مربی‌اش بود. وقتی وارد کلاس شدم خود را میان سکوتی مطلق پیدا کردم و وقتی درباره علت این سکوت پرسیدم، نادره ترکمانی به من توضیح داد که به بچه‌ها فرصتی داده شده تا طرح‌های خود را از سر نو بازنویسی کرده و آن‌ها را ارائه و توضیح دهند. بعد از چند دقیقه بچه‌ها نفر به نفر شروع به ارائه ایده خود کردند.

با پایان کلاس‌های این روز، فردا بچه‌ها ایده‌های گروه‌هایشان را به داوران تحویل خواهند داد.

پنجمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران، از ۱۷ تا ۲۱ مهر ماه ۱۴۰۰ در قالب کلاس‌های برخط برگزار می‌شود.