- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

این راه رستگاری ندارد!

Baradarane-Leila1

سوره سینما [1] حمید غفاریان [2]: «برادران لیلا» تلاش فیلمسازی است که می‌خواهد مصلح اجتماعی باشد و با ترکیب معضلات جامعه امروز و تورمی که وجود دارد به دنبال آسیب زدن به ریشه خانواده و پدرسالاری است؛ اما نه پدر را می‌تواند بزرگ نشان دهد و نه ترسیم درستی از مفهوم خانواده را، فیلم به دنبال کنار گذاشتن حرمت‌های جاری است که در پس آن‌هم رستگاری نیست، سیاهی است.

«برادران لیلا» سومین فیلم سعید روستایی بعد از «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» است که این روزها بعد از حواشی بسیار در زمان تولید و جشنواره کن، به پشتوانه این حواشی و نمادگرایی عجیب و الصاق تعابیری خارج از فیلم به آن از سوی طرفدارانش به محل بحث و مناقشه در شبکه‌های مجازی و غیرمجازی شده است، هرچند که موافقان آن، این روزها زبان گزنده و تندی را نسبت به مخالفان در پیش گرفته‌اند اما خود فیلم به عنوان یک فیلم، اثری ضعیف در فیلم‌نامه و اجرا نسبت به فیلم‌های قبلی فیلمسازش محسوب می‌شود که اتفاق خوب و تازه‌ای نیست بلکه فیلمساز به پشتوانه آن دو فیلم و ترکیبی از آن‌ها و بسط دادن داستان فیلم کوتاه «مراسم» خود به دنبال نمایش و نزدیک شدن بیشتر به خانواده‌ای است که از اساس فرو ریخته است و شرافت و آبرویی هم ندارد.

روستایی در این فیلم مخاطب را با یک خانواده‌ای روبه زوال و پوچی مواجهه می‌کند که ارزش‌ها در آن فراموش شده و حالا برای برون‌رفت از این گرفتاری و بیکاری و توسل به آینده‌ای روشن ، لیلا (ترانه علیدوستی)  به برادرانش پیشنهاد خرید مغازه در پاساژی می‌دهد که خود و برادر بزرگش در آن شاغل هستند و پاساژ پررفت و آمدی هم هست، البته در ادامه علاقه فیلمساز به صحنه‌های توالت که در دو فیلم قبلی‌اش نقش مهمی داشته در این فیلم هم مغازه‌ای را نشان نمی‌دهد بلکه دوربین را داخل توالت می‌برد و می‌گوید که این توالت در آینده قرار است مغازه شود! برادران لیلا برای خرید مغازه به توافق می‌رسند تا با کمک هم برای خرید مغازه اقدام کنند، موضوع حضور پدر در مراسم عروسی و معرفی او به‌عنوان بزرگ خانواده جورابلو مطرح می‌شود و هدیه چهل سکه‌ای که قرار است او به‌عنوان بزرگ خانواده به عروس و داماد بدهد، درحالی‌که فرزندانش برای خرید مغازه به آن سکه‌ها نیاز دارند و با این کادو مخالف هستند….

Baradarane-Leila2 [3]

«برادران لیلا» در شخصیت‌پردازی دچار مشکل جدی است، نویسنده به قدری دل به سوژه اصلی و آغاز و پایان فیلم داده است که ابتدایی‌ترین نکات فیلمنامه‌ای را رعایت نکرده است، شخصیت‌ها هرکدام تصویر درستی از خود را نشان نمی‌دهند تا به یک خانواده تبدیل شوند و مقاصدشان در ادامه برای مخاطب سمپات شود، حتی لیلا هم نمی‌تواند نقش یک دلسوز و لیدر و کسی که می‌خواهد همه چیز را درست کند را داشته باشد برخلاف «سمیه» در ابد و یک روز که هم جای درستی بود و هم بازی خوب و استفاده درستش از میمیک و بالا و پایین کردن‌های صدایش برای شخصیت بسیار مناسب بود و دلسوزی‌اش هم درآمده بود اما در اینجا، هرکدام از شخصیت‌ها با نکات منفی‌شان هست که برجسته می‌شوند، حتی علیرضا (نوید محمدزاده) هم که می‌خواهد نظرات منطقی و درست بدهد اما در جاهایی او هم زیر سؤال می‌رود اما شروع فیلم با معرفی او بهتر از بقیه پیش می‌رود، فرهاد (محمدعلی محمدی)  برادر دیگر لیلا که مشخص نیست در این جمع چه کار می‌کند! هرازگاهی هیکل خود را نمایان می‌کند و تیکه‌ای می‌اندازد حتی زمانی که متوجه افزایش قیمت پرایدش می‌شود واکنش مناسب شرایط نشان نمی‌دهد، منوچهر (پیمان معادی)  شخصیت متزلزلی دارد که حتی تمایلاتش در طول فیلم باید با حدس مخاطب همراه شود یا مخاطب، علت رفتن همسرش را براساس رفتارهایش حدس بزند و پرویز (فرهاد اصلانی) هم تصویر درستی از مردی که چرا پنج دختر دارد و ششمین فرزندش را هم به دنیا می‌آورد! را نمی‌دهد، همه این شخصیت‌ها قرار است در ظرف فیلم‌ساز تبدیل به ابزاری شوند برای موضوعات پراکنده داخل فیلم! زیاده‌روی و اغراق و تمرکز روی تورم اقتصادی و از سوی دیگر نمایش بی‌جهت برادران در زمانی که با چند دختری که کار مدلینگ می‌کنند و از ماشین‌های شاسی بلند پیاده می‌شوند و دیالوگ‌هایی که در آن صحنه مطرح می‌شود، یک جور باج دادن فیلمساز به مخاطبی است که دوست دارد این صحنه‌ها را علاوه بر فضای بیرونی در فیلم هم ببیند.

«برادران لیلا» فیلمی است که متأسفانه در شرایط عادی تولید و پخش در سینماهای ایران اکران نشد اما فیلمی هم نیست که برای پرده عریض سینما ساخته شده باشد، مدیوم و اندازه آن در بضاعت تله‌فیلم است، فیلم‌برداری و نورپردازی ضعیف هومن بهمنش برخلاف صحنه‌های ابتدایی در کارخانه که در ادامه به حداقل‌ها رضایت داده است و اجرای نچسب بازیگران که مانند عروسک خیمه شب بازی، وارد کادر یا از آن خارج می‌شوند و دیالوگ‌های پر حرف را مانند نمایش رادیویی می‌گویند و می‌روند و بعدی و بعدی…

اجرای شلخته گروه صحنه و لباس و تلاش برای کثافت نشان دادن خانه و استفاده زیاد از توالت و آن ایده زشت ادرار در ظرف‌شویی، گویی همه‌چیز باید در یک کثافت گیر کرده باشند و سنگینی غبار گرفته شده در صحنه پخش شود اما حداقل در خانواده پرجمعیت کسی پیدا می‌شود که به تمیزی و دیگر جزییاتی که رنگ زندگی اهمیت دهد.

درباره صحنه بحث‌برانگیزی که لیلا می‌خواهد پدرش را تنبیه کند، جدای از اینکه این صحنه می‌تواند در ذهن بیننده کم سن و سال عواقب بدی را داشته باشد اما در اجرا واکنش برانگیز خواهد بود، بعد از سیلی لیلا به پدر، تنها فرهاد هست که می‌خواهد مقابل لیلا قرار گیرد و بابت این رفتار او با او برخورد فیزیکی کند، فرهاد که در پاساژ خودش با فریاد کشیدن بر سر پدر او را راهی بیمارستان کرده بود اما در این صحنه او واکنش دارد و دیگر برادران طوری رفتار می‌کنند که انگار سیلی زدن دختر به پدر کار هرروزه لیلا بوده و واکنش دیگری را به دنبال ندارد.