فیلم سینمایی «شور شیرین» به کارگردانی جواد اردکانی به تصویر واقعی شهید کاوه وفادار است.
سوره سینما: در فیلم سینمایی شور شیرین ما شاهد سفر حمید میرابی به همراه خانواده اش به سمت کردستان هستیم. آنها می روند تا در مراسم ازدواج پسرشان شرکت کند، مینی بوس آنها گرفتار کمین ضد انقلاب در گردنه های صعب العبور جاده می شود و آن ها همگی اسیر می شوند. از طرف دیگر در مقصد، همه مشغول آماده کردن وسایل عروسی هستند در حالیکه کاوه و نیروهایش درتلاش هستند تا به شکلی مردم اسیر را آزاد کنند.
فیلمنامه «شور شیرین» در مدت یک سال تحقیقات به نگارش در آمده و توانسته ویژگی های متفاوت کردستان در فاصله سالهای ۶۱-۶۰ را که شهید کاوه در آنجا حضور داشت، تصویر کند. کرمانشاه و مشهد مقدس از لوکیشنهای اصلی این اثر سینمایی در ژانر دفاع مقدس بودند. شور شیرین با توجه به حجم سکانس های گرفته شده برای پخش از تلویزیون هم آماده می شود. در این مقال به بررسی زندگی شهید کاوه و مسیر پژوهشی فیلم شورشیرین می پردازیم.
شهید کاوه دوران تحصیلات ابتدایی خود را در شرایط دوران ستمشاهی سپری کرد. او به سال ۱۳۴۰ ه.ش در مشهد مقدس، در خانواده ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) متولد شد. یازدهم شهریور ماه ۱۳۶۵، روزی است که روح این سردار شجاع اسلام در عملیات کربلای ۲ بر بلندای قله ۲۵۱۹ حاج عمران به پرواز درآمد و دل صخره و کوه، یاد و خاطره شجاعت او را در خود ثبت کرد. پدرش که از کسبه متعهد به شمار می آمد، با علماء و روحانیون مبارز همکاری داشت. وی، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می برد و از این راه فرزندش را با مکتب اهل بیت (ع) و تعالیم انسان ساز اسلام آشنا میکرد.
از آنجا که خواست پدرش به هنگام تولد محمود، این بود که وی را در سلک صالحان و پیروان واقعی مکتب اسلام قرار دهد، محمود با علاقه قلبی و مشورت پدر وارد حوزه علمیه شد و همزمان، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه داد. با شروع جریانات انقلاب، او که جوانی بانشاط، فعال و مذهبی بود با شرکت در محافل درسی مسجد جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبی(ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز بود، از هدایتها و تعالیم حضرت آیت الله خامنه ای بهره های فراوانی برد و ره توشه های همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانش آموزان منتقل می نمود.
او در دبیرستان به عنوان محور مبارزه شناخته می شد. با علاقه وافر، به پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) می پرداخت و فعالانه در راهپیماییها و درگیریهای زمان انقلاب شرکت داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی شهید کاوه جزو اولین افرادی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد پیوست و پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی، به آموزش نظامی در سپاه و بسیج پرداخت. پس از آن برای حفاظت از بیت حضرت امام خمینی(ره) در یک ماموریت شش ماهه به تهران عزیمت کرد و با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهه های جنوب اعزام شد. مدتی بعد به علت نیاز شدیدی که پادگان به مربی داشت، او را برای آماده¬سازی و آموزش نیروها به مشهد فراخواندند
.فیلمنامه اثر به قلم جواد اردکانی، و با همکاری دو تن از رزمندگان گذشته جنگ تحمیلی یعنی مجید ایافت و ماشاء اله شاهمرادی نگارش یافته است. در این فیلمنامه اشاره غیرمستقیمی شده است به مساله آموزش نیروها در جنگ و انتخاب فرمانده از میان نیروهای آماده. در این قسمتها می بینیم که کاوه علی رغم اینکه برای آموزش نیروها اهمیت بالایی قایل بود و مسئول مستقیم او زیاد تمایل نداشت وی را (که از مربیان دلسوز و قوی محسوب می شد) به جبهه اعزام نماید؛ اما روح پرتلاطم او به دنبال فرصتی بود تا رودرروی دشمن قرارگیرد و در صحنه های کارزار از انقلاب و ارزشهای آن عملاً دفاع نماید. بنابراین در اولین فرصت با جلب رضایت فرمانده پادگان با شور و شوقی فراوان به دیار کردستان (که در آن زمان توسط گروهکها و عناصر ضدانقلاب دچار مشکلات و آشوب شده بود)، عزیمت کرد.
در فیلم «شور شیرین»، کاوه را می بینیم که به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شده است. او به دلیل لیاقتها و مهارتهایی که داشت در همان ابتدا به عنوان فرمانده یک گروه دوازده نفره انتخاب شد. این مسائل در پنجره دوربین فیلمبرداری محمد تقی پاکسیما، به خوبی جلوه گر شده است. شهید کاوه در این منطقه برای مبارزه با ضدانقلاب (که توطئه جدایی آن نقطه از میهن را در ذهن می پروراند) شب و روز نداشت و به دلیل تلاش، جدیت و پشتکار ، در مدت کوتاهی به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد و در این زمان با ناباوری همگان همراه تعداد کمی نیرو، عملیات آزادسازی منطقه مرزی بسطام را با شهامت غیرقابل وصفی طرح ریزی و ۴۵ کیلومتر جاده مرزی را طی یک مرحله و در عرض ۲۴ ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضد انقلاب آزاد نمود. ضد انقلاب که با برخورداری از سلاح و امکانات و نیروی رزمی فراوان، عرصه را برای نیروهای نظامی و انتظامی تنگ کرده بود، با ورود این جوانان به صحنه عملیات، به این نتیجه رسید که ماندن در کردستان برایش سنگین تمام خواهدشد.
شهید کاوه و همرزمانش با عملیات پی در پی، مزدوران استکبار را در منطقه منفعل و مستاصل نموده بودند تا جایی که ضدانقلاب در اوج استیصال و درماندگی برای زنده یا مرده او جایزه تعیین کرده بود.
پس از گذشت حدود یک ساعت از آغاز فیلم که مخاطب تنها با توصیفاتی از قدرت و شجاعت کاوه رو به رو است؛ بالاخره با غائله خانه بنفشه، و شهادت همه پاسداران آن منطقه، کاوه عملا وارد صحنه می شود تا ضرب شصتی نشان دشمنان دهد. او به دنبال عملیات سرنوشت ساز نیروهای سپاهی در محورهای مختلف کردستان و همزمان با تشکیل تیپ ویژه شهدا (که فرماندهی آن بر عهده شهید ناصر کاظمی بود) به عنوان فرمانده عملیات این تیپ انتخاب شد.
پس از مدت کوتاهی از فعالیت او آوازه تیپ ویژه شهدا، آنچنان ضدانقلاب ها را متحیر ساخت که بکلی روحیه خود را از دست دادند و در مقابل هر یورش رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجیح می دادند و می دانستند که مقاومت در مقابل این یگان جز خسارت ونابودی ثمری نخواهد داشت. تیپ ویژه شهدا به عنوان محور اصلی فیلم شور شیرین، می¬تواند دلیلی باشد؛ بر بسنده کردن به همین مقطع زمانی در زندگی کاوه و تمرکز بر آن برای ساخت فیلم سینمایی. آزادسازی سد بوکان وجاده ۴۷ کیلومتری آن، آزاد سازی جاده صائبین دژ به تکاب، پاکسازی منطقه کیلر واشتوزنگ، آزادسازی محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت که به عنوان مرکزیت ونقطه ثقل ضد انقلاب بشمار می آمد و منجر به انهدام مرکز رادیوئی آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه آلواتان وکشتن بیش از ۷۵۰ نفر از ضد انقلاب گردید، از جمله نبردهای تهاجمی بود که توسط شهید کاوه و همرزمانش در تیپ ویژه شهدا طرح ریزی و به اجرا گذاشته شد.
صفات ارزنده و ویژگیهای ایمانی که این شهید داشت و بعضا در فیلم شور شیرین بدان پرداخته شده است، باعث شد که خود را وقف انقلاب کند و با اهمیتی که کردستان برای وی داشت خود را فرزند کردستان معرفی می کرد. به همین خاطر است که در لحظه آخر فیلم حسن ختام اثر با نگارش این القاب روی پرده سینما صورت می گیرد: فرزند خراسان، فرزند کردستان، فرزند ایران. روحیه والا و انساندوستی او به قدری در اطرافیان اثر می گذاشت که با وجود تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد جو مسموم علیه آن شهید و یگان تحت امرش، هنگامی که به درجه رفیع شهادت نایل شد، مردم مهاباد با پای برهنه زیر پیکر پاک و مطهر سردار بزرگ خود بر سر و سینه می زدند و اشک می ریختند و ضدانقلاب را نفرین می کردند.
او با الهام از سخن خداوند که در وصف مومنان بیان شده است: «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماء بَینَهم»، در قلب مردم و نیروها جای گرفته بود و هیچ انگیزه ای جز خدمت به انقلاب و احیای ارزشهای الهی نداشت. با وجودی که در مقابل ضدانقلاب سازش ناپذیر، جسور و با شهامت بود، اما در داخل تیپ با نیروهای تحت امر خود برخوردی بسیار متواضعانه و باصفا و صمیمی داشت و همین تواضع او سبب شده بود که محبوبیت خاصی در بین نیروها داشته باشد.
در اثر اردکانی مطابق زندگی شهید، کاوه در قلب نیروهای بسیجی و سپاهی جای دارد. او مصداق بارز تلفیق محبت و قاطعیت در امر فرماندهی نظامی است. در بعد آمادگی جسمانی از ورزش غافل نبود و با تشویق نیروها و حضور در مسابقات ورزشی، آمادگی رزمی نیروها را بالا می برد. همواره برای تشویق بچهها می گفت: موفقیت من در کوههای بلند کردستان مدیون ورزش است. او چریکی زبده بود که در عمل و جنگ چریک شده بود نه با درسهای تئوری. شهید کاوه در فیلم راهگشای عملیات آنهم درست در هرجا که کار گره می خورد، است. هر کجا که از عزم و اراده رزمندگان کاسته می شد، اراده پولادین او به همه، روحیه می بخشید. او برای اینکه بتواند عملیات را بهتر هدایت کند با سلاح پیشاپیش رزمندگان حرکت میکرد. با اینکه بارها در صحنه های عملیاتی مجروح شده بود، ولی همیشه قبل از بهبودی، به منطقه باز می گشت و در برخی از مواقع نیز نیروها او را با سر و بدن باندپیچی شده میدیدند که در میانشان حاضر میشد و آماده پذیرش ماموریت و اجرای عملیات بود.
در تاریخ ۲۹/۴/۱۳۶۲ تیپ ویژه شهدا ماموریت یافت تا در عملیات برون مرزی والفجر ۲ که در منطقه حاج عمران انجام می گرفت شرکت نماید. در این عملیات شهید کاوه با هدایت قوی رزمندگان، اهداف از پیش تعیین شده تیپ از جمله ارتفاعات ۲۵۱۹ را با موفقیت به تصرف درآورد. همزمان با عملیات والفجر ۴ ماموریت پاکسازی محور سردشت از لوث وجود ضدانقلاب (دمکراتها و منافقین) به این تیپ واگذار شد. رزمندگان غیور و سلحشور نیز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزی کوه سیر، قوری، تالشو روستای اسلام آباد، مرکز رادیویی منافقین و مقر دمکراتها را تصرف کردند. تیپ ویژه شهدا سال ۶۳ در عملیات بدر همراه با سایر یگانهای سپاه، با دشمن تا دندان مسلح جنگید و در تاریخ ۲۳/۴/۶۴ در عملیات قادر (همراه با یگانهایی از ارتش جمهوری اسلامی) در جبهه شمالی سیدکان عراق باعث بر هم زدن آرایش نظامی دشمن شد. همچنین در عملیات پشتیبانی والفجر ۹ که در منطقه چوارته عراق انجام گرفت، در انهدام قوای دشمن و تصرف بخشی از خاک آنان نقش موثر داشت، که هر کدام نشانی از دلاوریها و حماسهآفرینی شهید کاوه و یارانش را در خود ثبت کرده است.
عدیله سعادت حسینیان
