سوره سینما : جانبازان شیمیایی، کسانی هستند که در زیباترین مقطع زندگیشان، از خودگذشتگی کردند و به جبهه رفتند و از همه چیز گذشتند و یادمان باشد فراموش کردن اینها به منزله فراموشکردن ریشههای خودمان است
در طول جنگ، هر فردی طبق عقاید و تفکراتش به میدان جنگ میرفت. برای دفاع از مفاهیمی چون دین و ناموس و وطن، هر کس با تفکرات خاص خودش میرفت و ممکن بود در میانشان، افرادی باشند که به درجه خلوص و ایمان قلبی به یزدان نرسیده بودند و در جبهه به این درجه میرسیدند. در این میان نیز برخی شهید شده و تعدادی هم مجروح شیمیایی، قطع عضو، نابینا و … حالا اسطورهها و قهرمانان کشورمان اینها هستند و باید ارزششان را حفظ کنیم. حال می خواهیم با مروری اجمالی هرچه بیشتر به نقش سینمای کشورمان در زمینه ارزش نهادن به جانبازان شیمیایی و معرفی آنها به مردم واقف شویم. جامعه ما مثل یک خانواده بزرگ میماند که یکی نویسنده، یکی پزشک و دیگری دکتر یا مهندس و … میشود. کار رسانه این گونه است که همه این انسانها را ببیند و با توجه به آن، فیلم بسازد.
ما با فاصله گرفتن از دوران دفاع مقدس و روبرو شدن با نسلهای جدید، باید زبانشان را بفهمیم و طبق آن صحبت کنیم. زبان نسلهای امروزی، زبان سالهای اول انقلاب نیست و تفاوت کرده است. اگر بخواهیم با روشهای قدیمی پیش برویم و فیلم بسازیم، قطعاً موفق نخواهیم بود. الان فصل، فصل ارتباطات و سرعت و سینماست. در یک فیلم، نویسنده، بازیگر و تمام دستاندرکاران باید مخاطبشناسی کنند و با خلاقیت پیش بروند. ما باید ببینیم که امروزه با چه تفکراتی در جامعه مواجه هستم و بیهوده خودمان را فریب ندهیم. ابتدا باید جامعه خود را خوب بشناسیم و سپس براساس آن، فیلمنامه بنویسیم و فیلم بسازیم. اگر با رعایت این پیششرطها، توانستیم فیلم بسازیم، قطعاً موفق خواهیم بود. ما باید از نویسندههایمان بخواهیم که قصههایی جذاب و به دور از تراژدی با این موضوع بسازند.
در طول دوران دفاع مقدس و بعد از آن، فیلمهای زیادی با موضوع جنگ و جانبازان شیمیایی ساخته شده است. باید قبول کنیم که ساخت فیلمهای دفاع مقدس، کار سخت و دشواری است چون باید لحظات جنگ را برای مخاطب به خوبی به تصویر بکشیم. البته باید بیشتر از اینها درعرصه ساخت این فیلمها کار و فعالیت شود. مهمترین مسئله ما، فیلمنامه و قصه سریال است. یک قصه خوب که از شرایط تکنیکی برخوردار باشد، موفق خواهد بود. فیلمنامههایی که به زندگی جانبازان شیمیایی اشاره داشتند، به طور متوسط کار کردند، چون هنوز شناخت مردم نسبت به این مصدومان زیاد نیست!
یکی از چیزهایی که در عرصه ساخت فیلم و سریالها به آن نیاز داریم، تحقیق و پژوهش در نگارش فیلمنامههایمان است. نویسنده فیلمنامه قبل از نوشتن باید برای مدتی در میان جانبازان شیمیایی زندگی کرده باشد تا به خوبی بتواند زندگی آنها را به نگارش دربیاورد. باید قبول کنیم که تحقیقاتمان در این زمینه وسیع نبوده است. مثلاً جانباز شیمیایی را بیشتر با ضایعه ریوی میشناسند و ضایعات چشم و پوست و خون و اعصاب و روان، کمی در فیلمهایمان کم رنگ است. بعضی از جانبازان شیمیایی، در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و … خوش درخشیدند. مثلاً جانبازانی هستند که در کنار مجروحیتشان، مشغول ساخت صنایع دستی هستند که این هم میتواند در فیلمها، به تصویر کشیده شود. در این زمینه، سایتی همچون پایگاه اطلاعرسانی قربانیان سلاحهای شیمیایی میتواند در زمینه دادن اطلاعات مؤثر و مفید باشد.
البته ما نمیتوانیم صدا و سیما را در این کار صد در صد مقصر بدانیم. ما پایههایی داریم که باید آنها را تقویت کنیم. جنگ جزو فرهنگ ماست و تا زمانی که بخش فرهنگمان تقویت نشود، نمیتوانیم کاری را از پیش ببریم. باید طوری به تاریخ بپردازیم که قابل دیدن باشد.
محبوب ترین جانباز های پرده ی نقره ای
در اواخر دهه ۵۰ و تمام دهه ۶۰ سینمای دفاع مقدس ، مفهوم جامعی مانند جانباز و اثر ماندگاری از انعکاس آن در سینما نداشته ایم ، زیرا یا هنوز جنگ تمام نشده و یا در سال های بعد هنوز عطش نمایش میدان های جنگ و به اصطلاح فیلم های خاکریزی بین فیلمسازان تند است . با گذشت زمان و آرام گرفتن التهاب آغازین جنگ ، کم کم اثرات مخرب و ماندگار جنگ مانند وجود جانبازان جسمی و اعصاب و روان نمایان شد و کارگردانان تیزبین به انعکاس آن در سینما پرداختند. شاید جانبازی که بیش از همه حس همذات پنداری مخاطب را برانگیخت و در حقیقت و نفس این مشکل ، تماشاگر را با خود همراه ساخت ، «سعید» با دیالوگ ماندگار «خدایا! چشم هامو بهم برگردوندی تا چیو ببینم ؟!» بود. درسته . علی دهکردی در «کرخه تا راین » یکی از محبوب ترین جانبازان سینمای دفاع مقدس است ، که به خوبی توانست عمق فاجعه را به تصویر بکشد و گوشه ای از مشکلات یکی از بازماندگان جنگ را نمایش دهد . پس آن «حاج کاظم » آژانس شیشه ای ، جانباز شیمیایی «بید مجنون » و فیلم هایی از این دست ، توانستند ادای دینی به انعکاس گوشه ای از مصائب این قشر از جامعه کنند . اکنون آخرین جانباز پرده سینما ، پرویز پرستویی در فیلم قابل تقدیر «سیزده ۵۹ » است که گرچه از نظر جسمی نقصی ندارد ، اما جزئی از روح خود را در بیست سال گذشته ، جا گذاشته است .
یادمان باشد وقتی رزمندهای در طول دفاع مقدس، ماسکش را به همرزمش میدهد، این نشان دهنده اوج ایثار اوست. ما تا آخر عمر، مدیون این بزرگان هستیم.حتی انسانی که به اصول دین هم پایبند نباشد، وقتی با جانبازان شیمیایی برخورد میکند، تحت تأثیر قرار میگیرد. جانبازان شیمیایی، کسانی هستند که در زیباترین مقطع زندگیشان، از خودگذشتگی کردند و به جبهه رفتند و از همه چیز گذشتند و حالا هم با مجروحیت خود دست و پنجه نرم میکنند. تمام کسانی که در جایگاههای عالی جامعه هستند، جزو وظایفشان است که توجه خاصی به این افراد کنند. فراموش کردن اینها به منزله فراموشکردن ریشههای خودمان است.
