سوره سینما: در قسمت بیست و هفتم سریال مختار نامه ، مسایل مهمی رخ داد ، که به مرور دو نکته از آنها می پردازیم
در این قسمت با فرار شمر از کوفه در آن لباس و نقض امان نامه مختار و روشن شدن آتش دیرینه ی اختلاف عمر و مختار ، اتفاقات تازه و مهیجی رقم خورد ، که بحث درباره ابعاد تاریخی و صحت اقوال و وقایعش از حوصله ی بحث ما خارج است و نیاز به مروری جامع و طولانی و کارشناسی دارد
*بازی ها در کنار هم خود را نشان می دهند
در قسمت گذشته دیدیم که شخصیت زن ها در مختار نامه ، بسیار پر رنگ تر شد و بخش زیادی از بازی ها به آنها اختصاص یافته است . در قسمت های پیشین بازی بسیار خوبی از ژاله علو ، فریبا کوثری و نسرین مقانلو دیدیم . این بازی ها قوی بود و در سطح سایر بازیگران قرار داشت . اما در این قسمت زنی دیگر با بازی ماهچهره خلیلی نقشی پر رنگ تر پیدا کرد ، وقتی بازی او با بازی سایر زن ها مقایسه شد ، پی به قوت های سایرین و ضعف های او بردیم . وی بر نقش مسلط نیست . خط صدایش را گم می کند و خودش آن قدر مجذوب نقش است که هر چند لحظه یکبار نقش و جایگاهش را فراموش می کند . در قسمت های ابتدایی که جوانی های وی را شاهد بودیم ، به ضرب زرق و برق های تزئینی و لباس ها و فتنه گری های جوانی اش ، کم تر به ضعف شخصیت پردازی وی پی می بردیم ، اما در این قسمت که دیگر آب و رنگ جوانی خود را از دست داده بود ، باید بیشتر بر روی بازی اش تمرکز می کرد و حرف بیشتری در این زمینه برای زدن داشت .
*اهمیت طبقه های اجتماعی
از قدیم الایام گفته اند که ، هرکه بامش بیش ، برفش بیشتر . هرچه آدم ها موقعیت بالاتری داشته باشند ،بیشتر در معرض دید و توجه و بالطبع بیشتر در معرض خطر هستند . اما همیشه و در همه دورانی ،بعضی از طبقات اجتماعی از دید مردم خارجند و کم ترین اعتنایی به آنها صورت نمی پذیرد . در این سریال ،چندین و چند بار شاهد فرار شخصیت های مهم در قالب عوام بودیم . در پایان این فرار ها در لباس مبدل ، نکته مهمی حاصل می شود و آن این است که ، کدام طبقات همیشه در حاشیه اند . در جامعه ی عرب آن زمان ، زن ها در حاشیه بودند و کسی گمان سردستگی و جریان سازی به آنها نمی کرد . اگر یادتان باشد ، «عبدا…بن مطیع » در لباس زنانه از شهر گرخت و هیچ کس به این قضیه شک نکرد و به ورود و خروجش اعتنایی نکرد . شمر در گله ی گوسفندان گریخت و این یعنی طبقه چوپانان و گله داران بدون هیچ تفتیش و مورد شک بودنی ، به راحتی زندگی می کردند . همچنین دو تن از نوکران شمر خود را تبدیل به افراد سیاه پوست کردند و این گونه هیچ کس به آنها ظنین نشد . این یعنی طبقه برده ها و غلامان و سیاه پوستان ،هرگز مورد اعتنا نبوده و حکومت خطری از جانب آنها پیش بینی نمی کرده است . در قسمت های بعدی بیشتر بر روی طبقه های اجتماعی کوفه در آن زمان و تفاوتی که اسلام در این رویکرد مردم پدید می آورد ،خواهیم پرداخت .