- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

شخصیت امام (ره) مصادره شدنی نیست/ انتقاد شمقدری از «صنوبر» و «فرزند صبح»

rehlat-emam-1

جواد شمقدری نمایش احساس مردم درباره امام خمینی (ره) را یکی از اهداف خود از ساخت مستند «آفتاب و عشق» دانست.

سوره سینما – سارا کنعانی: رییس سابق سازمان سینمایی، جواد شمقدری، با محور زندگی امام خمینی (ره) یک فیلم مستند و یک سریال ساخته است. مستند «آفتاب و عشق» درباره روزهای آغازین رحلت امام (ره) و مراسم خاکسپاری است. سریال «آفتاب و زمین»، روزهای تولد و کودکی ایشان را روایت می‌کند که با همکاری جمال شورجه ساخته شده است. با شمقدری درباره حال و هوای آن روزها و روند تولید این دو اثر صحبت کردیم.

به نظرتان تا امروز حق مطلب درباره شخصیتی که بانی انقلاب اسلامی بوده، در سینما و تلویزیون ادا شده است؟

جواد شمقدری: نه، به این دلیل که دولت گاهی حمایت می‌کند و گاهی نه. مثلا هنگام ساخت سریال «آفتاب و زمین» که باید مجموعه در ردیف الف ارزیابی می‌شد، بودجه حمایتی در ردیف ب را تصویب کردند و ما مجبور شدیم کار را با یک بودجه محدود به پایان برسانیم. در این سال‌ها، مقاطع مختلفی از زندگی امام (ره)، شخصیت ایشان و حوادثی که در تحقق آن موثر بودند مورد غفلت واقع شده و متأسفانه به نظر می‌رسد این بی توجهی‌ها تا حدی نهادینه شده است. می‌خواهم بگویم انگار همه پذیرفته ایم که وظیفه ما چیزی بیشتر از آنچه تا امروز انجام شده، نیست. در این میان نقش موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی، یک نقش موثر است. اگر آنان پیشقدم شوند و مطالبه ای داشته باشند بعید می دانم افراد ذی ربط پاسخگو نباشند. ممکن است اینطور گفته شود که شخصیت امام خمینی به قدری بزرگ است که شاید فیلمسازان ما از عهده انعکاس آن بر نیایند، اما در شرایط امروز که قرائت‌های مختلفی از زندگی امام صورت می گیرد، بهتر است یک کار خوب ارائه شود و حقایق را همانطور که هست روشن کند.

فیلم مستند شما درباره رحلت امام خمینی (ره) است. جالب است که آن روزها شما حساسیت ثبت آن صحنه‌های تاریخی مهم را درک کردید و به موقع دست به کار شدید. درباره آن تجربه بیشتر صحبت کنید.

این مستند در اولین سالگرد رحلت امام خمینی برای تماشاگران خارجی نمایش داده شد و برای همه آنان تعجب‌آور بود. دیدن این صحنه‌ها و ارتباطی که با فیلم برقرار می‌کردند برای ما جای شگفتی داشت. شنیده ام مرحوم مصطفی عقاد گفته اگر این فیلم را قبلا دیده بودم پایان فیلم «عمر مختار» را به گونه دیگری شکل می‌دادم. ما می‌خواستیم عشقی را که در مراسم رحلت امام (ره) جلوه پیدا می کرد ثبت کنیم و چیزی را از دست ندهیم. شش گروه فیلمبرداری داشتیم که هر یک مستقیم برای خودشان کار می کردند. ما تلاش کردیم فقط لا به لای مردم باشیم. آن فیلم به صورت ۳۵ فیلمبرداری شد اما تمام مدت با شیوه دوربین روی دست کار کردم و ما همواره بین مردم بودیم. سعی می‌کردیم با قاب های نزدیک به احساس مردم دست پیدا کنیم. در آن روزهایی که مردم عاشقانه به دنبال امام (ره) بودند و برایش سوگواری می کردند ما هم به خانه نرفتیم تا صحنه‌ای را از دست ندهیم.

گویا تدوین نهایی فیلم مدتی بعد از رحلت حضرت امام خمینی انجام شده. همینطور است؟

بله، بعد از اینکه کار تمام شد با توجه به اینکه به غیر از ما کارگردانان دیگری هم بودند که از این واقعه فیلمبرداری کردند، نامه ای برای حوزه هنری نوشتم و گفتم من راش‌ها را در اختیار شما قرار می دهم و شما می توانید تدوین آن را به هر کس دیگری بسپارید. خودم هم به سراغ یک کار دیگر رفتم. بعد از شش ماه فهمیدم علی رغم همه تلاش‌ها و ارتباطات کسی پیشقدم نشده که از این آرشیو تصویری خوب استفاده کند. در زمستان سال ۶۸ دوباره به حوزه هنری پیشنهاد دادم که تهیه فیلم را به خودم بسپارند و خدا را شکر پذیرفتند. من برای تدوین، تاریخ انقلاب اسلامی را محور نگاه خودم قرار دادم. می خواستم نشان بدهم دلیل این همه ابراز عشق مردم بعد از رحلت امام خمینی چیست. ما در هنگام مونتاژ، تصاویر ورود پیکر امام (ره) به بهشت زهرا را در کنار ورود ایشان در روز دوازدهم بهمن ۵۷ به این مکان قرار دادیم و سرود معروف «برخیزید» را هم اضافه کردیم. من به ویژه تأکید داشتم غوغای مردم را در مصلی فعلی که آن زمان یک منطقه خاکی بود، دور آن محفظه شیشه ای نشان بدهم و بعد تطبیقش بدهم با حوادث ۱۵ خرداد و قیامی که با پیام  امام خمینی رقم خورد. اصلا چنین تطبیق دادن‌هایی بود که باعث شد مخاطب با فیلم ارتباط برقرار کند. ما سعی کردیم از نریشن فاصله بگیریم و در نتیجه، حتی مخاطب خارجی هم با آواهای فیلم ارتباط برقرار کرد.

rehlat-emam-2 [1]

درباره سریال «آفتاب و زمین» بیشتر صحبت کنید. چطور شد که تنها فاز اول آن را ساختید؟

بخش اول این سریال به تولد امام خمینی (ره) مربوط می شد و توصیف شرایط ایشان در ابتدای کودکی و زمانی که پدرشان فوت شد. فصل های بعدی هم درباره نوجوانی و جوانی و میانسالی امام راحل بود، اما موسسه حفظ و نشر آثار امام خواست ادامه اثر، توسط افراد دیگری ساخته شود و ما هم گفتیم امام شخصیتی نیست که بتوان آن را مصادره کرد. نهایتا «صنوبر» و «فرزند صبح» ساخته شد. آن شخصیتی که ما در این دو فیلم از کودکی امام خمینی می‌بینیم یک کودک نازپرورده است که مادر و عمه و دایه در خدمت او هستند. در حالی که طبق تحقیقات ما امام راحل در کودکی کسی بود که هیچ ظلمی را بر نمی‌تابید و همیشه جسارت و شهامت داشت و اصلا نازپرورده نبود. ما در فیلممان سکانسی داشتیم که نشان می‌داد امام نوجوان شاهد مشاجره بچه های محله است و می بیند که یک پسر قلدر در حال آزار دادن دو پسر دیگر است. طبق تحقیقات ما، امام خمینی (ره) با اینکه جثه کوچکی داشته می‌رود و از آن بچه ها دفاع می‌کند و در واقع با آن پسر شرور محله در می افتد و زخمی می‌شود. همین داستان را در سریال هم نشان دادیم.

شما به عنوان نماینده نسلی که حضور امام را درک کرده، چه خاطره‌ای از ایشان دارید؟

ابتدا باید بگویم که به نظر من رابطه عاطفی با امام راحل چیزی است که در میان نسل جدید هم دیده می‌شود. من از کودکی با عکس امام (ره) در خانه آشنا شدم و بعدها این تعلق خاطر بیشتر شد. وقتی امام خمینی (ره) وارد ایران شد، من در مشهد بودم و امکان زیارت ایشان از نزدیک وجود نداشت. در سال ۵۸ برای ادامه تحصیل به تهران آمدم و بلافاصله خواستم امام راحل را ببینم. ما ساعت ۹ صبح جلوی مدرسه فیضیه بودیم و به عشق امام (ره) تا ساعت دو و سه بعدازظهر آنجا بودیم. می‌خواستیم در صف اول کسانی باشیم که پای منبر ایشان می‌نشینند تا بتوانیم امام خمینی را از نزدیک ببینیم. صبرمان جواب داد و همین اتفاق هم افتاد. دیدارهای بعدی ما در جماران صورت گرفت و آن زمان هم حس و حال خوب خودمان را داشتیم.

در پایان حرفی باقی مانده که بخواهید عنوان کنید؟

نکته جالبی هست که می خواهم بگویم. امام (ره) در شرایط ناگواری به دنیا آمد. زمانی که ظلم خان‌ها، عرصه را بر مردم تنگ کرده بود. چند ماه پس از تولد امام راحل، ایشان پدرش را به دلیل همین خفقان از دست می‌دهد و تحقیقات ما نشان می دهد این یتیم شدن در روز ۲۱ یا ۲۲ بهمن‌ماه رخ داده است. همین فرزند یتیم سال‌ها بعد در همان تاریخ، خودش پدر یک امت می‌شود.