- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

دغدغه «گس»، تحکیم بنیان خانواده است/ فیلم شبیه «انعکاس» نیست

gass-1

کارگردان فیلم سینمایی «گس» تاکید کرد هدفش از ساخت فیلم توجه دادن مخاطب به اهمیت نهاد خانواده بوده است.

سوره سینما- سارا کنعانی: «اگر نیکی کنید، به خود نیکی کرده‌اید و اگر بدی کنید، به خود بدی کرده‌اید». این جمله، بخشی از آیه ۷ سوره اسراء است و مطابق با آنچه در تیتراژ فیلم «گس» هم قید شده، محتوای اولین ساخته کیارش اسدی‌زاده را تشکیل می دهد. این کارگردان تلاش کرده در فیلمش مخاطب را به اهمیت جایگاه خانواده در یک اجتماع متوجه کند و تاکید کند خطاهای فردی می‌تواند به مجموعه‌ای بزرگ از اشتباهها منجر شود.

از اوضاع اکران «گس» در چند روزی که از شروع آن می گذرد، خبر دارید؟

کیارش اسدی‌زاده: در آیین افتتاحیه فیلم با بخشی از مردم «گس» را تماشا کردم. تا امروز موفق نشده ام به سالن‌های سینما بروم اما آمار فروش اینترنتی را هر روز چک می‌کنم و خدا را شکر راضی هستم. هنوز در اولین روزهای اکران به سر می بریم اما استقبال مردم بد نیست.

gass-2 [1]

چرا «گس» دلایل بروز خیانت میان شخصیت‌ها را برای ما روشن نمی‌کند؟

اگر قرار بود من وارد چنین عمقی بشوم دیگر شکل فیلم عوض می شد و لازم نبود قصه این همه آدم را تعریف کنم. رویکرد من در «گس» اما از ابتدا آسیب شناسی ماجرا نبود. همه ما می‌دانیم بروز خیانت در هر خانواده ای به هر حال یک دلیلی دارد و یک نفر یا هر دو نفر در ماجرا مقصر هستند. در این فیلم اما بحث من به کل چیز دیگری بود و به دنبال چرایی بروز این اتفاق نبودم. رویکرد من در این فیلم صرفا ایجاد یک آینه بود برای آنکه مخاطب را با خودش و یا با آدم های اطراف خودش روبرو کنم. اصولا وقتی افرادی تن به این اتفاق در زندگی می‌دهند در حال و هوایی قرار می گیرند که به باتلاق شبیه است. در این حالت فرد هم خودش غرق می شود و هم آدم های دیگر را غرق می‌کند. ما می خواستیم این واقعیت را بازنمایی کنیم.

و خوشبختانه فیلم شما مدافع خیانتکاران نیست.

تحت هیچ شرایطی این مقوله قابل دفاع نیست. یک رابطه هر چقدر هم که آزار دهنده باشد باید ابتدا برای هر دو فرد تمام شود تا آنان بتوانند یک رابطه جدید را شروع کنند. ایجاد یک رابطه پنهانی صرفا ناشی از ترس است و باعث می شود کل اعضای خانواده در آن غرق بشوند.

چینش بازیگران فیلم در مقابل هم کمی عجیب است. مثلا مخاطب به سختی زن و شوهر بودن پانته آ پناهی ها و صابر ابر را باور می کند.

در اکران های خارجی چنین بازخوردهایی را شاهد نبودم. مخاطبان سینما در ایران شبنم مقدمی را در هر فیلمی به عنوان شبنم مقدمی می شناسند، صابر ابر را صابر ابر می بینند و … . در حالی که آنان را باید در قالب نقش شان باور کرد. در «گس» این اتفاق ها تعمدی بوده است. اصولا قرار بود یک زن شکسته و از هم پاشیده روبروی صابر قرار بگیرد و از آن طرف پارتنر دوم هم قرار بود کاراکتری باشد که بتواند از کسی مثل خسرو (با بازی ابر) پشتیبانی کند، یعنی عشق چندانی در آن رابطه وجود نداشت و او می خواست یک سری نیازهای روحی خود را با این آدم تأمین کند. سیمین (با بازی مقدمی) در آخرین سال های جوانی خود به سر می برد و طبیعتا از اولین فرصت ها برای بازگشت به روزهای خوب ابتدای جوانی استفاده می کند. او با آدم جوان تری وارد ارتباط می شود تا جوانی از دست رفته خود را به دست بیاورد.

kiarash-asadi-zade [2]

استفاده از سیامک صفری برای یک نقش خیلی کوتاه هم انتخاب جالبی بود.

آن نقش یک جور سردرگمی و روان پریشی داشت و سیامک صفری کسی است که می‌توانست این تصویر را به ما بدهد. دلیل انتخابش همین نکته بود، فارغ از اینکه چه کارنامه ای پشت سر وی وجود داشته باشد. من معمولا موقع نوشتن فیلمنامه بازیگرانم را انتخاب می کنم و بر اساس آنان کاراکتر را جلو می‌برم و اصلا ویژگی های خودشان را وام می گیرم و ممکن است پیشنهادهایی هم از آنان دریافت کنم.

شما تعداد زیادی بازیگر جدید را هم به سینما معرفی کرده اید.

همه بازیگران قصه آخر، به جز محمدرضا غفاری که مدت هاست شناخته شده، بازیگر هستند و فقط کمتر دیده شده اند. بازیگری هم به نام صدف احمدی داریم که چهار سال قبل در «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» بازی کرده است. مهسا علافر هم کسی است که کارش در فیلم های کوتاه زیادی دیده بودم و بعد از این تجربه در «من دیگو مارادونا هستم» بازی کرد. به هیچ کدام از این بازیگرها نمی توان گفت نابازیگر.

در آن بخش استفاده درستی از یک سرگرمی امروزی (بازی مافیا) داشتید. درباره این طراحی سکانس هم صحبت کنید.

خوشحالم که برداشت شما اینگونه است. جالب است که درباره این سکانس نظرات منفی زیادی گرفته ام. برای درک این سکانس نیازی نیست کسی این بازی را بلد باشد، چون همه مراحل آن از ابتدا مقابل دوربین انجام می‌شود. تنها رویکرد این بازی شخصیت پردازی بود و خود آن بازی اصلا اهمیتی نداشت. مخاطب قصه آخر نسل تین ایجر امروزی هستند که همگی این بازی را بلد هستند. در این چند سال بازخوردهای منفی زیادی درباره این سکانس دیده ام اما همچنان به درستی آن معتقد هستم.

gass-3 [3]

فیلم شما پر از جزئیات است. این نوع از پرداخت، سلیقه کارگردانی شما به حساب می آید؟ مثلا دختر دکتر بازیگری است که بسیار به بازیگر نقش مادرش شبیه است.

اگر بعد از چهار سال دوباره «گس» را بسازم در کل، جزئیات بیشتری را لحاظ خواهم کرد. او به منشی اول دکتر هم خیلی شبیه است و این موضوع بیشتر برجسته می‌شود که مردی با دختری درست مثل دختر خودش در ارتباط بوده و بعد دخترش است که تاوان پس می‌دهد. این اعتقاد قلبی من است که تو هر کار نیک و بدی که انجام بدهی نتیجه اش را می بینی.

«گس» از نظر مضمون به «انعکاس» رضا کریمی هم شباهت دارد. اینطور نیست؟

من این فیلم را ندیده ام. ممکن است تنها شباهت محتوایی داشته باشند. بخشی از مخاطبان تندروی ما در قضاوت کردن عجول هستند و تا می‌بینند مردی خیانت می‌کند انگ صدمه زدن به تحکیم وحدت خانواده را به فیلم می‌زنند، در حالی که فیلم دقیقا حالت عکس آن را دارد و طرفدار پایداری و گرمای کانون خانواده است.