- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

خاطرات میرفخرایی از «رستاخیز»/ زحمات و هنری که نادیده گرفته شد

mirfakhrayee-rastakhiz1

مجید میرفخرایی گفت: انتظار نداشتم برای کاری که سیمرغ را گرفتم چنین رفتاری ببینم.

مجید میرفخرایی طراح صحنه و لباس فیلم سینمایی «رستاخیز» درباره سرنوشتی که برای این فیلم رقم خورد به سوره سینما گفت: من درباره واقعه کربلا دو کار سینمایی شاخص «روز واقعه» و «رستاخیز» را داشتم که از هر نظر آثاری قابل قبول هستند. «رستاخیز» شاخصه هایی داشت که به صنعت سینمای ایران کمک می کرد و به نظر من منحصر به فرد بود.

وی افزود: زمانی که قرار به تولید بود صنعت جلوه های ویژه بصری به سینما وارد شده بود و می شد کمال استفاده را از آن کرد دوره ای که «روز واقعه» ساخته شد چنین امکانی نبود. ما با یک حرکت بین المللی کار را شروع کردیم. تدوینگر فیلم زمانی کاندیدای اسکار بود و آهنگساز جایزه های بین المللی از جمله اسکار را دریافت کرده است. کل مجموعه ترکیبی از بهترین های سینمای ایران و جهان بودند و همه این ها به حساسیت احمدرضا درویش بر انجام کار به بهترین شکل برمی‌گردد. من پیش از این با درویش کار کرده بودم و از قبل شناخت کافی از همدیگر داشتیم.

میرفخرایی گفت: بر اساس تحقیقاتی که درویش در اختیار ما قرار داده بود و گروهی که کار می کردند با اطلاعات خوبی که در دست داشتیم گروه های مختلفی تشکیل شد و کارگاه های مختلف لباس و دکور برپا کردیم. مثلا بخش های کاخ، نهر علقمه ، دیوارها ، دروازه و صحنه های بیرونی کوفه از اول ساخته شد. در شهداد برای اولین بار صحنه هایی خلق شد که از نظر بصری بی نظیر بود. وقتی کمپانی انگلیسی کار را دید از درویش پرسید این سکانس کجای دنیا فیلمبرداری شده است. شهداد یعنی کار کردن در گرم ترین نقطه ایران که می گفتند تخم مرغ نیمرو می شود. ما در این شرایط با عشق و علاقه کار کردیم چون خیال مان راحت بود درویش کارگردانی مسلط است و در همکاری با یک تیم حرفه ای کاری بین المللی ساخته خواهد شد. در حین تولید کسانی برای بازدید می آمدند که تاییدشان باعث ادامه کار بود و کسی مشکلی با فیلم نداشت.

rastakhiz [1]

وی ادامه داد: ما سه کارگاه بزرگ آکسسوآر سازی، کارگاه وسایل اسب و چارپایان و خیمه ها و کارگاه ساخت دکور داشتیم که برایش زحمت زیادی کشیده شد. سکانس هایی داشتیم که از اساس خودمان بنا کردیم وی همه فکر می کردند قبلا موجود بوده و از ما آدرس می پرسیدند با زحمت فراوان کار را به نتیجه رساندیم ولی نتیجه ای که دیدیم نه تنها دل ما را شکست بلکه به صنعت سینمای ایران ضربه بدی زد چون من فکر نمی کنم هیچ سرمایه گذار خارجی بعد از این حاضر شود چنین کاری کند تا با داد و بیداد یک عده یک شبه کار از پرده پایین بکشند. دیگر نه سرمایه گذار می آید نه ما می دانیم که می توانیم کار کنیم یا خیر.

طراح صحنه و لباس «اخراجیها» گفت: شوخی نبود ۵ سال زندگی و عمر مان را گذاشتیم. کاش مسئولین تنها به نفع شخصی خودشان توجه نکنند و متوجه باشند که بقیه هم ارزش و احترام خود را دارند. بحث فیلمسازی و صنعت سینمای ایران مطرح است . زحمت یک تیم ۶۰ نفره فقط در دکور نادیده گرفته شد. در جایی که هر بخش تیم خود را داشتند چطور می شود به همین راحتی نه بگویند. بالاخره یکی باید جوابگوی این همه بی احترامی باشد. این اندازه بی احترامی به صنعت و گروهی که کار می کنند قابل تحمل نیست. دلمان سوخت وقتی چهل دقیقه حذف شد. همه آن قنات ها و بخش زیادی از برکه هایی که در کویر ساختیم جایی که اصلا حتی برای زندگی مناسب نبود و نخل هایی که کاشتیم انگار اصلا دیده نشد.

میرفخرایی گفت: چهل دقیقه ای حذف شد که مساله خاصی هم نداشت و می توانستند با چند اصلاح جزیی برطرف شود با این اوصاف چطور توقع دارند صنعت سینما بتواند مشارکتی و بین المللی کار کند. وقتی کتبی برگه ای به نام مجوز می دهند اما به تعهدات شان عمل نمی کنند دیگر شک دارم اگر پیشنهادی شود قبول کنم چون نمی دانم طرف حساب ما کیست و چه کسی مسئولیت این همه زحمت را به عهده می گیرد. «رستاخیز» حاصر زحمت چندساله یک گروه است که به راحتی با شنیدن یک نه همه تلاش شان نادیده گرفته شد.

rastakhiz2 [2]

این مدیر هنری باسابقه گفت: زیباترین سکانسی که در چهل دقیقه حذف شده بیشتر دلم را به درد آورد شهداد بود. سکانسی که پرویز پورحسینی وقتی گروه ابن زیاد در طوفان شن گم می‌شوند راه را به آنها نشان می دهد و آینده را برای شان پیش بینی می کند. این صحنه بسیار زیبا و شاعرانه بود. من برای طراحی لباس شقایق فراهانی هم کلی زحمت کشیده بودم ولی همه آنها حذف شد. در شهداد یکی از آثار عجیب و غریب منطقه کویری قنات هایش است که یک تماشاگر خارجی را به خود جذب می کرد آنها خودشان از دیدن صحنه ها حیرت زده بودند اما اینجا به راحتی قیچی شد.

وی گفت: ما در بم خیلی کار کردیم در بسیاری از فیلم های تاریخی از نخل مصنوعی استفاده می کردیم اما درویش گفت باید همه نخل ها طبیعی باشد. در تهران، کرمان، سمنان، گیلان … بخش های مختلف را کار کردیم. حتی برخی بناهای تاریخی که قرار بود فیلمبرداری شود داشت خراب می شد و ما ترمیمش کردیم. به اضافه همه دکورهایی که از صفر ساختیم. با هماهنگی که بین ما و جلوه های ویژه بصری بود دروازه کوفه، حرکت سپاه و … از صحنه های دیدنی فیلم شدند. ضمن اینکه اینها ایرانی نبودند و باید خیلی دقیق همه چیز گوشزد می شد . «رستاخیز» یک حرکت صنعتی -هنری بود که می توانست شروع خوبی باشد که متاسفانه با ندانم کاری جلویش گرفته شد.

طراح صحنه و لباس «پنهان» ادامه داد: ما به عنوان پیش قراولان زودتر از همه کارمان را برای آغاز پیش تولید شروع کردیم. در بیابان برهوت کار را از صفر شروع می کنیم تا دکور آماده شود و تولید را از سر بگیرند. درویش در کنار ما واقعا دلگرمی بود تنها کسی که امید می داد تا در لحظه های طاقت فرسای گرم کویر بتوانیم ادامه دهیم. انتظار داشتم برای کاری که خودم سیمرغ بلورین گرفتم رفتار بهتری ببینم. آنهایی که اعتراض داشتند به نظر من نه تنها اصلا فیلم را ندیدند بلکه سینما را هم نمی شناسند و روی حرف دیگران شایعه ساختند. از این به بعد کسی جرات ساخت یک فیلم ارزشمند را ندارد چون همه زحمت ها به راحتی گفتن یک حرف از بین می‌رود.