- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

فیلم خود را به حضرت امام(ره) تقدیم کردم

danesh

اکران فیلم «تاج‌محل» ساخته دانش اقباشاوی از امروز در گروه هنر و تجربه آغاز می‌شود و این آغاز راهی طولانی برای جوانی است که از سال‌ها حضور در سینما با دغدغه ساخت آثاری سالم به انتظار نشسته بود.

سوره سینما [1]وطن امروز [2] نوشت: اولین گام در مسیری طولانی؛ همان‌گونه که در تیزر ساخته شده برای فیلمش مشاهده شد: «باز کن دکان که وقت عاشقی است» و این چنین پیش درآمد گفت‌وگو با دانش اقباشاوی، کارگردان فیلم «تاج‌محل» آغازیدن گرفت.

 شاید اگر عنصر تصادف در زندگی‌ات پیش نمی‌آمد، مانند خیلی‌ها همچنان به دنبال تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار بودی!

بگذار گفت‌وگویی متفاوت با رسانه‌های دیگر انجام دهیم. من در ابتدا خیلی آرمانی بودم و می‌گفتم بگذار تا ۵۰ سالگی فیلم‌هایی را که دوست دارم بسازم، بعد از این کار بازنشسته شوم و پی کار دیگری بروم! بعدا که وارد شرایط ساخت فیلم شدم دیدم که چه فضای طاقت‌فرسایی وجود دارد؛ تو باید سال‌ها کار کنی تا فیلمی بسازی بعد بتوانی فعالیت خود را تداوم ببخشی. قبل از «تاج‌محل»، ۳ فیلمنامه دیگرم به سرانجام نرسید که یکی از آنها با نام «در آبادان برف نمی‌بارد» خیلی جدی بود و بازیگران مطرحی هم قرار بود در آن باشند. هیچ کدام از ایده‌ها به ثمر نرسید تا اینکه به توصیه دوستم کریم نیکونظر فیلمنامه جدیدی را که همین «تاج‌محل» باشد به آقای میرکریمی نشان دادم و ایشان برای ساخت آن خیلی به من کمک کرد، حوزه هنری هم علاقه‌مندی خود را برای سرمایه‌گذاری در فیلم نشان داد تا بتوانم اولین فیلم خود را بسازم.

 چگونه به ایده «تاج‌محل» برای اولین فیلمت رسیدی؟

برای فیلم «رستاخیز» در بم بودم که کریم نیکونظر، قصه‌ای را برایم تعریف کرد چون در آن زمان خیلی با هم حرف می‌زدیم که فیلمنامه‌ای برای ساخت آماده کنیم. بعدها که برای دیدن خانواده می‌خواستم سری به جنوب بزنم، به او که همشهری من بود گفتم کاری نداری که آنجا انجام دهم که کریم گفت سری به پدرم بزن که دچار مشکلی شده است. در واقع این مساله همان داستان اولیه «تاج‌محل» بود که دزدی به خانه پدر نیکونظر زده و پول‌هایش را برمی‌دارد.

 چقدر از ایده واقعی برای رسیدن به اثری دراماتیک بهره بردی؟ و چه میزان از فیلم براساس قوه تخیل به دست آمد؟

من وابستگی خاصی به پدرم دارم و او را آدم فرهیخته و بزرگی می‌دانم، چرا که از کودکی می‌دیدم با وجودی که شرکت نفتی بود خیلی دلی، هنر و ادبیات را هم دنبال می‌کند. نیکونظر از دوران کودکی با من رفیق بود و به من گفت بیاییم درباره پدران‌مان فیلم بسازیم. در داستان واقعی هم پدر کریم نیکونظر وقتی دید دزدِ خانه‌شان، جوان کارگری است دلش سوخته و به دنبال رضایت و کمک رفته بود. این داستان میان من و کریم مانده بود و خیلی دنبال این مساله بودیم. قرارمان این شد که فیلمی ارزان در مورد نگاه پدران‌مان بسازیم. چند بار نام فیلم را تغییر دادیم و خیلی روی قصه کار کردیم و در نهایت همان اسم اولیه باقی ماند.

 تعهد انسانی مساله‌ای مهم و گاه فراموش شده است که در فیلم به تدریج برای شخصیت برجسته می‌شود.

کاملا درست است البته کاراکتر حسین، شخصی بیگانه با چنین رفتاری نبوده است و فقط در بستر شرایط زندگی بعضی مسائل مهمی را که قبلا داشته فراموش کرده بود. در همان ابتدای فیلم ما این شخصیت را می‌بینیم که تنها دو چیز با خود برای عزیمت می‌برد که یکی قرآن است و یکی عکس امام(ره). در واقع این آدم کارنامه انقلابی داشته و دلبسته حضرت امام(ره) است. کاراکتر حسین بعدها دیگر پیدا کردن پول برایش مهم نیست بلکه یافتن خانواده آن مرد و کمک به آنها تبدیل به مساله‌ای اساسی برایش می‌شود.

 و فیلم توانست بدون ادعا و با زبانی ساده از هرگونه آفت شعارزدگی که دامن اینگونه آثار را می‌گیرد دور شود.

خیلی تمرین کردیم و در مورد بازی‌ها و نحوه اجرای صحنه‌ها با اعضای گروه حرف می‌زدیم. همه چیز حساب شده شکل گرفت، چرا که معتقدم هیچ چیز به صورت فی‌البداهه در فیلمسازی وجود ندارد و همه چیز باید با برنامه و فکر شده اجرا شود.

 این نگاه در نوع بازی همراه با طمانینه بازیگر اصلی فیلم هم نمایان است.

با پدرم خیلی کلنجار می‌رفتم و ایشان هم برای نوع بازی خود نظر و عقیده خاصی داشت. ما خیلی سعی کردیم به جای وجوه بیرونی، نگاه درونی شخصیت را برای مخاطب نشان دهیم و از اغراق و شعار در شخصیت‌پردازی دوری کنیم. همانطور که گفتی این فیلم خیلی راحت می‌توانست به اثری شعارزده تبدیل شود که دیگر ارزشی نداشت.

tajmahal1 [3]
 سرد بودن شخصیت براساس شخصیت‌پردازی کاراکتر در فیلمنامه بوده یا با توجه به ویژگی‌های رفتاری پدر گنجانده شده است؟

کاراکتر حسین دارای تفکر و طمانینه است و این مساله چه در فیلمنامه نگاشته شده و چه براساس ویژگی‌های رفتاری پدرم به وجود آمد. رفتارهای این شخصیت ظهور و بروز بیرونی ندارد و این شخص اهل دیده شدن نیست و خیلی مومنانه زندگی می‌کند. پدرم برای این نقش تحلیل داشت و برای گرفتن سکانس‌ها بحث علمی و فنی زیادی می‌کردیم و به‌راحتی نقش را بازی نمی‌کرد. او به‌خوبی هنر و ادبیات را می‌شناسد و حتی قبلا نقاشی هم می‌کرد. قصه اولیه این فیلم در تهران می‌گذشت و در تصورم خانواده‌ای آذری‌زبان را می‌دیدم و شخصیت اول را هم آقای پرستویی در نظر می‌گرفتم و برای کاراکتر دزد فیلم هم بابک حمیدیان را در نظر داشتم اما با توصیه تهیه‌کننده جرات پیدا کردم فضای فیلم را به جنوب ببرم.

 و یکی از بهترین موارد قابل اشاره در فیلم «تاج‌محل»، فضاسازی ارزنده‌ای است که به واسطه احاطه‌ای که به منطقه داشتی ایجاد شد.

درست می‌گویی. چون من و کریم نیکونظر بچه جنوب هستیم و به خوبی فضای آبادان را می‌شناسیم. از طرفی مساله مهمی که به دنبالش بودم از بین بردن دیدگاه اشتباهی است که سال‌ها در مورد آبادان ایجاد شد و به شکل تمسخر و سیاهنمایی از این منطقه درآمد. برای همین با تمام ادعا می‌گویم که فیلم «تاج‌محل» برای هر آبادانی آشناست، چرا که واقعیت موجود را در آن می‌بیند.

 اندازه نماها و نوع قاب‌بندی‌ها هم به صورتی است که شهر آبادان به‌عنوان بخشی از هویت اثر و در امتداد شخصیت‌ها درمی‌آید.

من معتقدم سینما همچون معماری باید دارای طرحی خوشفکر و از پیش تعیین‌شده باشد و این چیدمان تصویری باید طوری باشد که دیده نشود. در این فیلم همه چیز حساب شده و دارای دکوپاژ و استوری بورد بوده است. من به دنبال نمایش موارد سطحی در فیلم نبودم و خواستم فضایی متفاوت از تصاویری را که تا به حال در مورد آبادان گرفته شده نشان دهم. حقیقت جنوب چیز دیگری است و من همه تلاش خود را کردم تا با قاب‌ها و میزانسن‌های خود ضمن حفظ زیبایی شناسی به دنبال بازآفرینی شهر آبادان برای مخاطب باشم. اگر بخواهم در یک کلام خلاصه کنم اینکه من مانند خیلی‌ها به دنبال نگاه توریستی و رهگذری از این شهر نبودم. همانطور که بزرگی می‌گوید که ما واقع‌بین هستیم اما واقع‌گرا نیستیم، من هم تنها به دنبال نمایش تلخی‌ها در اثرم نبودم.

 و فیلم «تاج‌محل» با همه دردهای نهفته در پیرامون زندگی، اتمسفری امیدوارانه دارد.

همین‌طور است و این امید در اجرا به شکلی زیبایی‌شناسانه درآمده است. به هر حال مشکلات همیشه وجود دارد و باید راهکار برای حل آنها داشت و در نهایت بتوان زندگی کرد.همین مساله نقطه تمایز این فیلم با آثار نئورئالیستی است که در آنها تصاویر سیاه و سفید بازتابی از معضلات زندگی مدرن و ضایع شدن حقوق کارگری است.

بشدت فیلمسازان نئورئالیست ایتالیا را دوست دارم اما به دنبال چنین سینمایی نبودم و می‌خواستم قصه‌ای آشنا در فضای جغرافیایی که در آن ریشه‌ دارم بسازم البته در آن دوران خیلی در حال و هوای فیلم‌های کارگری کن لوچ مانند «بارش سنگ‌ها» در اجرا بودم. از طرفی در ناخودآگاهم متانت نهفته در آثار جان فورد را هم دوست داشتم. اینگونه فیلمسازها دارای سینمای سالمی به دور از هرگونه جذابیت‌های کاذب هستند.

 شاید قیاس مع‌الفارقی باشد که سایه‌ای کمرنگ از فضای خانوادگی موجود در‌فیلم «دره من چه سرسبز بود» جان فورد را در فیلمت بیابیم.

بله! آن فیلم هم درباره خانواده کارگری است و مناسبات اصیلی در آن وجود دارد و البته وقار جان فورد را دارد که خیلی دوستش دارم، چرا که به دنبال نگاه وزین در سینما هستم. خدای ناکرده تصور نشود که من خودم را در آن حد می‌دانم، تنها در دامنه سلسله جبال جان فورد در آن پایین داشتم تفرج می‌کردم.

 البته فیلمت چه به لحاظ درون‌مایه داستانی و چه با وجود استفاده از نابازیگر و فضای روایت، تشابهاتی با جریان نئورئالیستی و آثار ویتوریو دسیکا بویژه «دزد دوچرخه» دارد.

هر کسی براساس فرهنگ زیست خود فیلم می‌سازد. من بشدت فیلم‌هایی مانند «دزد دوچرخه» و « اومبرتو دی» دسیکا را دوست دارم اما فیلمی که می‌سازم براساس جهان‌بینی اعتقادی و فرهنگی خودم خواهد بود. ما به هر حال نگاهی اخلاق‌گرایانه و غیرمادی به زندگی داریم که مرز تمایز ما با آثار خارجی است.

 از این نظر می‌توان با کمی تعمق، فیلم «تاج‌محل» را برخلاف تصور خیلی‌ها اثری ارزش‌مدارانه در راستای سبک زندگی اصیل اسلامی-ایرانی دانست.

جالب است که ما جایزه بهترین فیلم جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ را که در مالزی برگزار می‌شد با همین فیلم «تاج مجل» بردیم و اتفاقا من آنجا طی دل‌نوشته‌ای فیلم خود را به حضرت امام(ره) تقدیم کردم و جایزه را به موزه امام تحویل دادم. در آن نوشته آورده بودم که اثر کوچکم، «تاج‌محل» به اندازه فهمی است که از خط امام گرفته‌ام، یعنی درک ما تنها این میزان از آن همه عظمت است. در ادامه هم نوشته بودم در مقابل هنرمندان جهان به خود می‌بالیم که مراد ما همان کسی است که گفت: «هنر در مدرسه عشق نشان‌دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است».

 چرا جایزه را به حضرت امام(ره) تقدیم کردی؟

به هر حال نیت کرده بودم. به دنبال شعار نیستم اما واقعیتش از نوجوانی تحت تاثیر حضرت امام بوده‌ایم.

 از ابتدا دغدغه نمایش سبکی همراستا با فرهنگ و آیین ما را داشتی؟ چرا که نوع ارتباط خانواده‌ها در فیلم «تاج‌محل» خیلی بومی و همراه با الفتی ایرانی درآمده است.

ما از جنس بچه‌های انقلاب هستیم. همانطور که در مورد تصویر بدی که از آبادان نشان داده می‌شد ناراحت بودم، درباره فضای سینمای بیگانه با فرهنگ ما هم بشدت شاکی بودم. خیلی ناراحت بودم که ارزش‌های انقلاب‌مان در آثار ایرانی دارد کمرنگ می‌شود. پس با اعتقاد به دنبال نمایش سبک زندگی اصیل اسلامی – ایرانی در فیلم خودم بودم.

 عنوان «تاج‌محل» به مثابه اتوپیایی تصور می‌شود که در برابر بهشت واقعی جلوه‌ای وسوسه‌کننده خواهد داشت. انتخاب نام فیلم چقدر تعمدی بوده است؟

همه اینها حساب شده بود و ما از میان نام‌های مختلف به «تاج‌محل» رسیدیم. در این فیلم کاراکتر حسین دیگر نیازی برای سفر به تاج‌محل نمی‌بیند و در واقع تاج‌محل پیش او آمده و  زیبایی واقعی را یافته است. از طرفی تاج‌محل، مکان مقدسی است که براساس عشق فردی به همسر خود ساخته شده است و این نکته‌ای ارزشمند بود که بعدها به آن رسیدیم که شخصی که دستور ساخت آن را داده چنان ارزش‌هایی در همسر خود دیده که به نحوی می‌خواسته عشق خود را به چنین همسری با ساختن تاج‌محل نشان دهد. آن زن چنان مهربان بود که لیستی از افراد مستمند هند را برای کمک تهیه کرده بود و این همان مرحله ارزشمندی است که نهایت عشق و انسانیت خواهد بود.

آثار بعدی‌ات را در همین فضای آشنا خواهی ساخت؟

بستگی به شرایط دارد. البته ان‌شاءالله بزودی فیلمی دیگر را شروع خواهم کرد. در گذشته هم قرار بر ساخت فیلم دیگری با نام «۵۷» در مورد تاریخ انقلاب بود که یک سال و نیم در انتظار سرمایه‌گذار به سر می‌برد و پروانه ساخت آن چند بار تمدید شده است که امیدوارم شرایط تولید آن هم فراهم شود.

 فضای سینمای هنر و تجربه را چگونه می‌بینی؟

به نظرم هر جریانی که بتواند جلوی انحصار در اکران قرار بگیرد و از سازندگان جوان حمایت کند، مطلوب خواهد بود. به نظرم برخی منتقدین این گروه، تهیه‌کنندگانی هستند که بازارشان با آثار نازل و مبتذلی که دارند در خطر است و برخی دیگر هم از طیفی هستند که به دلیل اعتقادات خود از حضور برخی فیلم‌ها نگران هستند که باید به آنها اطمینان داد فضای فیلم‌های هنر و تجربه به مراتب از کلیت سینمای ما سالم‌تر است، من به‌عنوان یک آدم معتقد انقلابی این را عرض می‌کنم. از مخاطبان محترم هم تقاضا می‌کنم فیلم «تاج‌محل» را در سینماها ببینند، چرا که فیلمی قصه‌گو برای همه اعضای خانواده بوده و اثر سالمی است. من همه تلاش خود را کردم که دروغ نگویم و مسائل مبتلابه جامعه را در فیلم مطرح کنم. فیلم «تاج‌محل» برای قشر خاصی نیست و طوری ساخته شده که با همه مردم همراهی داشته باشد.

 خودتان را فیلمساز متعهد انقلابی می‌دانید؟

نمی‌خواهم به خودم لقب و عنوانی بدهم. من به سختی مسیر فیلمسازی را آموختم و کار کردم تا به اینجا رسیدم اما خدا این چشم‌ها و دست‌ها را از من بگیرد که ابزار سینمایی که دارم، در مسیری غیر از اردوگاه خیر که همان منافع برآمده از انقلابی مردمی است، به کار رود. همان دغدغه‌هایی که در راستای دین و آیین و انسانیت بنا شده و خونبهای هزاران عزیز در این سرزمین است. پس اگر قرار باشد دوربینم در مسیری غیر از این موارد اصیل روشن شود ترجیح می‌دهم شغل دیگری را دنبال کنم. من ادعایی ندارم اما برایم سخت است که می‌بینم نگاه مردم به فرهنگ تعاون که برآمده از آیه قرآنی است دارد کمرنگ می‌شود. مواردی که مورد تاکید بزرگان دین و نظام ما هم بوده است، مانند فرهنگ انفاق، یاری به همنوع، وحدت رویه و توجه به طبقات فرودست جامعه که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری تاکید بسیاری بر آن داشتند. متاسفانه نوع نگاه اصیل و ارزش‌های ما دارد کمرنگ می‌شود و کسی هم درباره‌اش حرفی نمی‌زند! ما به قول امام مامور به وظیفه هستیم و من از طریق دوربینی که در دست دارم در حد خودم سبک زندگی اسلامی- ایرانی را که به خاطرش شهید دادیم در آثارم نشان خواهم داد. متاسفانه نگاه برخی رسانه‌ها در مقابل این دغدغه‌ها بی‌تفاوتی و تمسخر است! و آثار ما بشدت دچار از خودبیگانگی شده و متاسفانه برخی فیلم‌های سینمایی هم تسلیم نگاه رسانه‌های بیگانه مانند «من و تو» درآمدند. فیلمساز یا باید عافیت‌طلب باشد و اثری بسازد که به کسی برنخورد یا اسیر فرم‌گرایی‌های محض و فضایی انتزاعی باشد ‌یا در اردوگاهی بیگانه با فرهنگ خود فیلم بسازد! من به دنبال هیچ‌کدام از این فیلم‌ها و نگاه‌ها نیستم و هر وقت سبک زندگی‌ام غربی شد، فیلم‌های من هم چنین خواهد شد!

مرتضی اسماعیل‌دوست