- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

اقبال خیره‌کننده به آخرین «جیمزباند»، سینمای عامه‌پسند، منافع ملی، هنر و تجربه، و چند داستان دیگر!

spectre1

سوره سینما [1] – درحالیکه مدیران سینمایی بخش عمده ای از توان سینماگر ایرانی را با سینمای به اصطلاح هنر و تجربه ناظر بر جشنواره های خارجی مشغول کرده اند و با این رویکرد سینمای ایران از بیشتر ژانرها تهی و بی نصیب شده و به دنبال آن مدیران سینمایی نیز مستانه به روند فراری دادن تماشاگر عام از سالنها افتخار می کنند آنسوی آبیها محصول داغ و تازه ای به نام اسپکتر را روانه سینماهای جهان کرده اند. تازه ترین نسخه سری فیلمهای جیمز باند هنوز هم با گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ سرد سیل عظیم تماشاگران سینما در جهان را به سالنها می کشد.

درحالیکه استقبال حیرت انگیز از تریلر حادثه ای اسپکتر در سینماهای جهان چشم ها را به خود خیره کرده است. یادآوری این جمله چند ماه قبل از زبان رئیس سازمان سینمایی که با سرافرازی و غرور تاکید کرد «جهان سینمای ایران را با هنر و تجربه می شناسد» ذکری ملال آور است.

موضوع سینما و منافع ملی در سینمای ایران مبحث جدیدی نیست اما بیش از همه این مبحث در سینمای غرب از ابتدا نهادینه شده و به طور خودکار عمل می کند. اما سینماگر ایرانی هنوز می انگارد فیلم خوب آن است که با وجود اینکه بودجه اش را دولت پرداخت کرده است به منافع ملی و مسائل اصلی مردم بی اعتنا باشد و به اصطلاح سفارشی نباشد و در عین حال ضد فصه باشد، ساده ترین حرفها را پیچیده بزند و قهرمان هم نداشته باشد، تا محبوب محافل هنری روشنفکری شود.

سینماگر ایرانی از ترس برچسب سفارشی نخوردن همواره اثری تولید می کند که اتیکت روشنفکری داشته باشد چون قرار نیست فیلم او را مردم ببینند و هزینه اش توسط مردم برگردد.

اما سینمای غرب هنوز با سرافرازی جمزباند می سازد و به آن افتخار می کند و آنقدر هم خوب می سازد و خوب برایش تبلیغ می کند که بلیطهای ۶ صبح آن نیز از ماهها قبل به فروش می رسد.

مجموعه فیلم‌های جیمز باند، ماجراهای مامور از خود خاطرجمع و بسیار بااستعداد بریتانیایی از سال ۱۹۶۲ با “دکتر نو” آغاز شد. اولین بار شان کانری نقش مامور ۰۰۷ را بازی کرد و پس از او جرج لازنبی، راجر مور، تیموتی دالتون، پیرس برازنان و اکنون کریگ – برای چهارمین بار – در این نقش ظاهر شده‌اند.

استفاده از عناصر اصلی یک سینمای عامه پسند

«اسپکتر» یا «شبح» بیست و چهارمین فیلم از سری فیلم‌های جیمز باند است که توسط سام مندس کارگردانی و در حال حاضر در سینماهای جهان در حال اکران است. در این تریلر سینمایی، دنیل کریگ برای چهارمین بار نقش مامور ۰۰۷ را بازی می کند.

اسپکتر که در زبان انگلیسی خلاصه شده عنوان مدیریت ویژه ضدجاسوسی، تروریسم، انتقام و اخاذی است، نام یک سندیکای خیالی بین‌المللی جنایی است که مرد شماره یک آن ارنست استاورو بلوفلد است.

spectre2 [2]

این فیلم تریلری هیجان انگیز است که در آن از تعلیق، کشش و هیجان به عنوان عناصر اصلی یک سینمای عامه پسند استفاده شده‌است.

آغاز تولید سری فیلمهای تماشاگر پسند جمز باند محصول دوران جنگ سرد است. مقطعی که حجم عظیمی از فیلم‌ها چه در آمریکا، انگلیس و چه در سایر کشورهای غربی علیه دشمنان استراتژیک آن زمان یعنی اردوگاه کمونیستی شوروی ساخته می شد.

در واقع غرب باشناخت و تسلط بر ذات سینما بهترین استفاده را از این پدیده قرن بیستم به نفع منافع ملی و رویکردهای راهبردی اش می برد و بسیار هوشمندانه استراتژیک ترین حرف ها را در دل سینمای عامه پسند می زند.

درحالیکه سینماگر ایرانی را سالهاست با سینمای به اصطلاح «هنر و تجربه» مشغول کرده اند و او مستانه  به فراری دادن تماشاگر عام افتخار می کند. جمز باند هنوز هم با گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ سرد جواب می دهد.

بازیگرانی که محبوبترین ها در جهان هستند

بسیاری از فیلمسازان مطرح آمریکا طی شکل گیری پدیده ای به نام سینما در زمینه استفاده از این پدیده به سود منافع ملی و علیه دشمن خارجی ورود کردند و شخصیت‌های محبوبی نیز به واسطه این فیلم‌ها خلق شد. از جاسوسی به اسم جیمز‌باند فیلم‌های زیادی ساخته شد و شخصیت‌هایی که به جای جیمز‌باند بازی کرده و می‌کنند مانند شان کانری، راجر مور و پیرس برازنان به یکی از محبوب‌ترین بازیگران تاریخ سینما تبدیل شده‌اند.

ساخت چنین فیلم‌هایی در آمریکا طی دوران اولیه شکل گیری سینما به یک مانیفست و یک روال معین تبدیل شد. آثار سینمایی طبق این روال باید بر علیه دشمنی که برایشان فرض شده است، ساخته می شدند. سینمایی که در غرب برای آن بودجه تعریف شد و فیلمسازان بعضا داوطلب ورود به آن بوده و هستند.

spectre3 [3]

در همچنان بر پاشنه سینمای ضد فصه و ضد قهرمان می چرخد

در زمانه ای که زمزمه سینما رو به موت است و در درحال اختضار است بر زبان بخشی از سینماگران به واسطه بی رغبتی تماشاگران برای رفتن به سینما جاری است و این روند منجر به یک بحران جدی در سینمای ایران شده است همچنان سیاستهای سازمان سینمایی کشور بر پاشنه همان رویکردهای ضد قصه و ضد قهرمان می چرخد.

در حالیکه سینمای ایران هنوز در فضای هنر و تجربه ای این روزها که به راهبرد مدیران سینمایی وزارت ارشاد تبدیل شده، آثاری چون اسپکتر که هدف قرار دادن تماشاگر عام ساخته شده جهانیان را به بزم و ضیافتی رویایی دعوت می کند.

این روزها با سروصدای جمز باند جدید در سینماها ذکر این نکته ی بارها گفته شده ضروری است که متاسفانه در حالیکه مردم ایران سالهاست که با سیاستهای انحرافی مدیران از نعمت نشستن بر روی صندلیهای سینما و خیره شدن به قاب نقره ای برای تماشای رویاهای خود بی نصیب مانده اند و خیل عظیم سینماگران وطنی برای آنها سوغاتی جز بازتاب ناامیدی و سیاهی مبالغه شده از مشکلات روزمره شان ندارند، نمونه ای سینمایی چون آخرین نسخه از سری فیلمهای همیشه موفق جمز باند قد علم کرده است و با زرق و برق افسانه ای خود که برآمده از رعایت قواعد و بهره بردن از جوهره و ذات سینما است خودنمایی می کند.

 ساختار ، تفکر و مدیریت سینمای ایران ضد مخاطب عام

امروز ناله سینماگران ایرانی از خطر نابودی سینما به واسطه بحران تماشاگر بیش از پیش بلند است و آثار سینمایی عامه پسند باید به طور جدی مورد واکاوی اندیشه ورزان سینمایی و فیلمسازان کشور قرار گیرد.

ساختار, تفکر و مدیریت سینمای ایران به لحاظ رویکردهای روشنفکرمآبانه اصولا زمینه های ورود و تجربه فیلمسازان به سینمای پرمخاطب را سلب کرده است.

یکبار دیگر با نمایش جهانی فیلمی چون اسپکتر و جلب نگاههای تماشاگر جهانی به این فیلم توجه دادن سینماگر ایرانی به آثاری که در جهان به واسطه رعایت قواعد سینما در فرم، ساختار و محتوا با اقبال تماشاگر مواجه می شوند ضرورتی انکارناپذیر به نظر می رسد.

بیان اینکه سینمای ما بضاعت ساخت چنین آثاری را ندارد ادعایی تکراری است که می تواند ناشی از نوعی نگاه و اندیشه انحرافی به سینما قلمداد شود.

باشد که روزی سینماگران ما هم به جوهره اصلی سینما و راز ماندگار ارتباط با مخاطب عام اشراف و اعتقاد یابند.