- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

«ذوب شدن پادشاه» نقد هنرمند منفعل و سطحی است

neshast-zob-shodan

نشست نقدوبررسی فیلم سینمایی «ذوب شدن پادشاه» به کارگردانی هوتن زنگنه‌پور عصر روز یکشنبه (۲۴ آبان ۱۳۹۴) با حضور کارگردان، فرشید نوابی (بازیگر) و کیوان کثیریان (مجری و منتقد) در خانه هنرمندان برگزار شد.

به گزارش سوره سینما [1] ، در ابتدای این جلسه و بعد از نمایش فیلم برای حاضرین، کیوان کثیریان از هوتن زنگنه‌پور و فرشید نوابی دعوت کرد، به روی صحنه بیایند و از زنگنه‌پور خواست، کمی درباره سابقه فعالیت خود در سینما صحبت کند. زنگنه‌پور توضیح داد:«از سال ۱۳۷۲ فیلم‌نامه‌نویسی را به شکل حرفه‌ای شروع کردم و حدودا پنج سال بعد از آن نقد نوشتم، فیلم‌سازی را هم از شش سال پیش، با ساخت چند فیلم کوتاه و نیمه‌بلند آغاز کردم و «ذوب شدن پادشاه» اولین تجربه کارگردانی من در عرصه فیلم سینمایی است. »

کثیریان در ادامه جلسه، ایده این فیلم را خوب توصیف کرد و با اشاره به این نکته که شاید نمونه‌های فراوانی، مشابه این ایده در سینما جهان وجود داشته باشد، افزود:«با اینکه شاید با این ایده زیاد مواجه هستیم اما روبه‌رو شدن کاراکترهای یک اثر هنری با خالقشان جذاب است، هرچند نوع پردازش ایده‌ها در هرکدام از فیلم‌ها با یکدیگر متفاوت است. »

زنگنه‌پور با توضیح پیرامون چگونگی پرورش و پردازش ایده فیلم خود بحث را ادامه داد:« رویارویی خالق اثر هنری با مخلوقات خودش در هر اثر هنری مانند موسیقی، نقاشی و… به گونه‌ای متفاوت نمود پیدا می‌کند. برای من جان‌بخشی مخلوقات همیشه دغدغه بوده، البته در هنرهای دراماتیک ما، کم و بیش شاهد این جان‌بخشی بوده‌ایم. حدودا هشت سال پیش، قبل از نوشتن فیلم‌نامه، کتاب «زندگی در دنیای متن» که مجموعه مقالات پل ریکور است، به دستم رسید و دغدغه‌ام پررنگ‌تر از قبل شد و ایده را در ذهنم پرورش دادم. »

او هم‌چنین در پاسخ به این سوال که چرا فیلم سیاه و سفید است، گفت:« در ابتدی کار به فیلم‌بردار گفتم فضای فیلم باید سیاه و سفید باشد و ایشان مخالفت کردند تا ابتدا رنگی فیلم‎برداری شود و در انتها سیاه و سفیدش کنیم، حتی دو راش رنگی هم داریم اما مایل نبودم فیلم‌برداری رنگی باشد زیرا ممکن بود وسوسه شویم و فیلم رنگی بماند. دوست داشتم فیلم سیاه و سفید باشد، آن هم به چند دلیل: دلیل اول این بود که درون‌مایه فیلم روان‎شناسانه است و جدالی که در این فیلم بین دو شخص (روانکاو و نویسنده) مطرح شد را به مهره‌های شطرنج تبدیل کردم، حتی در چندین جا اشاره تصویری را هم می‌بینیم و اشاره کلامی هم به وفور است. در واقع وقتی به صفحه شطرنج هم نگاه می‌کنیم جز تضاد چیزی نمی‌بینیم. دلیل دومم این است که فیلم در ذات کمی ثقیل است و به طور قطع رنگ، عواطف زیادی را در انسان برمی‌انگیزد، در واقع نمی‌خواستم ذهن مخاطب جدی منحرف شود و از رنگ برداشت‌های دیگری بکند. به طور کلی نمی‌خواستم این نظام نشانه‌ای و دال‌هایی که در فیلم است، به سمت مدلول‌هایی بروند که مدنظر من نیست. »

زنگنه‌پور در پاسخ یکی از حاضرین که چرا شخصیت‌ها را در بستر اجتماعی واکاوی نکرده است و نگاهی کنش‌گر به آن‌ها داشته‌است، توضیح داد:« فیلم درست همین مساله را از نقد هنرمند آغاز می‌کند، در واقع یک شهروند کاملا کنش‌گر، تعهدی که نسبت به مناسبت‌های اجتماعی دارد را زیر سوال می‌برد و چون شخصیت‌ها را نویسنده خلق کرده است، آن‌ها بسیار منفعل‌اند.

کارگردان «ذوب شدن پادشاه» درباره نیمه دوم فیلم که در فضای بسته می‌گذرد و ممکن است مخاطب را خسته کند هم به کثیریان گفت:« وقتی که به تماشای تئاتر می‌نشینیم تغییر مکان نداریم و ممکن است میزانسن‌ها تغییر کند اما چه چیزی باعث می‌شود مخاطب تا انتها دوام بیاورد؟! بدون شک جواب این سوال فرم روایت است. درباره این فیلم باید بگویم مولفه‌های دیگری چون تدوین، قاب، دکوپاژ، میزانسن و…هم به این مساله کمک می‌کند و من سعی کردم همه این تمهیدات را به کار گیرم. البته اتفاق دیگری که در این قسمت فیلم می‌افتد، تعلیق‌‌های متعددی است که وجود دارد. مخاطب مدام در این قسمت با گره‌افکنی و گره‌گشایی روبه‌رو است که نمی‌گذارد، خسته شود. »

کثیریان به طولانی بودن برخی سکانس‌ها در فیلم اشاره کرد و زنگنه‌پور در پاسخ توضیح داد:« بحث کاملا سلیقه‌ای است و مربوط به ذائقه است. ریتم تنها یک ویژگی است و امتیاز مثبت یا منفی نیست. فیلم‌های هالیوودی و بعضی از فیلم‌های شرق آسیایی ذائقه ما را با ریتم تند عادت داده است. سکانس‌های فیلم از لحاظ تعلیق و آن نگاه نشانه‌ای که قبل‌تر به آن اشاره کردم، طولانی به نظر نمی‌آید.»

همچنین زنگنه‌پور راجع به نقد یک اثر هنری افزود:«فیلم و یا هر اثر هنری دیگری باید نقد شود. صرف این‌که فیلم خوب یا بد است، نقد محسوب نمی‌شود. هر نشریه یا مجله‌ای که برای «ذوب شدن پادشاه» یادداشتی منتشر کرد، هیچ‌وقت فیلم را نشانه‌شناسی نکرد و به نظر من این نوع از نقد به درد هیچ فیلمی نمی‌خورد. »

فرشید نوابی نیز در ادامه این جلسه از تجربه بازی در این نقش گفت:« برای یک بازیگر اولین چیزی که مهم است یک فیلم‌نامه خوب است که ساختار دراماتیک درستی داشته باشد و این مساله کاملا طبیعی است. به نظر من «ذوب شدن پادشاه» در قالب یک اثر هنری این ویژگی را به شکلی متفاوت داشت. نقش من در این فیلم یکی از پیچیده‌ترین نقش‌هایی است که تاکنون بازی کرده‌ام. زیرا این نقش در چهار فصل دارای چهار شخصیت متفاوت و مجزا بود و دیگر ویژگی این فیلم، نوع دیالوگ‌نویسی خوب آن بود، البته شاید برای مخاطبی که به دیالوگ‌های محاوره‌ای عادت کرده کمی آزاردهنده باشد اما به علت فضایی که فیلم داشت، به خودم اجازه نمی‌دادم قسمتی از دیالوگ‌ها را حذف یا اضافه کنم. »

فرشید نوابی هم در ادامه این بحث افزود:« برای فیلم‌برداری این فیلم، زمان کمی را در اختیار داشتیم و فرصت این‌ نبود که روی بازی‌ها، ریتم و… زمان بگذاریم . این مساله طبیعی است که در یک لوکیشن محدود دست بازیگر بسته‌تر باشد و افسوس من این است زمانی که مخاطب می‌توانست بازیگر را در اوج ببیند این محدود بودن لوکیشن اجازه نمی‌داد، البته به نظر من در نیمه دوم فیلم حضور پنج بازیگر آنقدر جذابیت داشت که ریتم کند فیلم را پوشش دهد و ذات فیلم هم به گونه‌ای است که به تنوع دکو‌پاژ نیازی ندارد. این فیلم به علت جنس قصه و دیالوگ‌‌ها مخاطب را به اندیشیدن وادار می‌کند و حتی شاید مخاطب باید این فیلم را دوبار ببیند تا مفاهیم را درک کند. »