- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

گفتگو با سازندگان بهترین مستند جشنواره فجر؛ «A157» روایت فتح خاک و ناموس توسط دشمن است/ همه چیز از یک عکس آغاز شد

nooranipoor

سوره‌سینما [1]– جواد محرمی: چند ماه قبل و در آستانه برگزاری جشنواره فیلم‌های مستند «سینماحقیقت»، با سازندگان پربحث‌ترین مستند آن روزها در رسانه‌ها و میان اهالی سینما یعنی «A157» بهروز نورانی‌پور گفتگویی انجام دادیم. مستندی که به دلیل سوژه‌ی تلخ اما جذاب و تاثیرگذارش واکنش‌های مثبت بسیاری را برانگیخته است.

بهروز نورانی‌پور، کارگردان و مهدی آزادی، تصویربردار مستند «A157» میهمان «سوره‌سینما» بودند تا درباره شکلگیری ایده و ساخت این مستند گفتگو کنند. مستندی که از مضمونی تلخ و دردناک بهره می‌برد، اما ماهیت پدیده‌ای به نام داعش را از دل پرداختن به آوارگان سوری به خوبی به نمایش می‌گذارد. حالا اما با انتخاب این مستند به عنوان بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر بازنشر آن گفتگو خالی از لطف نیست:

همه چیز از یک عکس آغاز شد

ایدهA157 چگونه شکل گرفت؟ آیا از جایی سفارش گرفته بودید، یا خیلی اتفاقی با موضوع و سوژه‌ها مواجه شدید؟

نورانی‌پور: در جریان انجام امور اجرایی مستند بلندی که در دست ساخت داشتم با عکاسی کرد به نام زبیر آشنا شدم که یک عکاس جنگی بود و زمینه همکاری ما برای ساختن مستندی درباره آوارگان کوبانی فراهم شد. آن زمان اصلا قرار نبود سوژه فیلم ما دخترهایی باشند که توسط داعش ربوده شده بودند، اما مستند درباره اردوگاه می‌توانست ما را دچار برخی کلیشه‌ها کند و دوست داشتیم که با روایت به این موضوع بپردازیم و در واقع یک قطعه پازل را از یک تابلو نقاشی بزرگ برداریم و از این جزء به کل برسیم.

حول و حوش ده روز یک پژوهش میدانی انجام شد. سوژه‌ها خیلی چنگی به دل نمی‌زد اما بالاخره با یک عکس مواجه شدیم که یک دختربچه تقریبا نه- ده ساله را نشان می‌داد که زبیر به من گفت این دختر باردار است و این جرقه ساخت A157 شد. زمانی که با کاراکتر این دختر روبرو شدم بهت زده بودم چون برایم باور این موضوع خیلی سخت بود.

ما در این اردوگاه با آدمهایی رنج کشیده زیادی روبرو شدیم افرادی که یک هفته آب نخورده بودند و از برگ درختان جنگلهای شنگال ارتزاق کرده بودند. فیلم من درباره آدمهایی است که برای زنده ماندن با مشکلات کشنده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند.

nooranipoor2

A157 سمبلی از آوارگی زنان و دختران کوبانی است

عنوان مستند بر چه اساسی انتخاب شده است؟ چون با مشاهده فیلم و به خصوص روایت دردآور یکی از دخترها به خاطر دوری از مادرش و پارادوکسی که با مادر شدن خودش ایجاد شده بود مستند می‌توانست با محور قرار گرفتن واژه مادر عنوان‌گذاری شود.

نورانی‌پور: اردوگاهی که ما انتخاب کردیم از میان حدود ۱۲ اردوگاه جنگی انتخاب شد و این اردوگاه ۱۷ هزار سکنه داشت که هر کدام از آنها ماجرای رنج‌آور خود را داشتند. ما از این میان ساکنان یک چادر را انتخاب کردیم. در واقع یک تکه به نام A157  از یک کل انتخاب شده بود و عنوان فیلم از این زاویه دید انتخاب شد.

آزادی: آن چادر به عنوان نمونه‌ای از مصائب جنگ انتخاب شده بود. A157 سمبلی از آوارگی زنان و دختران کوبانی بود. آوارگی که در سطحی بسیار وسیع‌تر و دردناک‌تر به این مردم مظلوم تحمیل شده بود. البته رنج این دخترها در اردوگاه به یک برند خاص تبدیل شده بود.

از گفته‌های یکی از این دخترها برمی‌آید که حتی بسیاری از افراد اردوگاه نیز شرایط آنها را درک نمی‌کردند و بعضا آنها را مورد سرزنش قرار می‌دادند. درست است؟

نورانی‌پور: بله، اردوگاه ملغمه‌ای از قومیتهای مختلف کرد و ترک و عرب و ترکمن را تشکیل می‌دهد که هرکدام فرهنگ و تفکر خاص خود را دارند. به وسعت منطقه تحت سیطره داعش آواره در اردوگاهها وجود دارد. چون اینها مثل قوم مغول وقتی حمله می‌کنند جز ویرانی و قتل و غارت چیزی برجای نمی‌گذارند.

واکنش هر کدام از این ۱۷ هزار آواره به سه دختر زیر ۱۵ سالی که بر اثر تجاوز باردار هستند متفاوت است و همین مسئله زندگی را برای آنها در اردوگاه سخت‌تر می‌کرد. پذیرش قربانی شدن دختران در جنگ و مورد تجاوز قرار گرفتن آنها برای خیلی‌ها غیرقابل درک است.

آزادی: به دلیل عمق فاجعه ای که برای این دخترها اتفاق افتاده آنها با کوچکترین نگاه و رفتار آدمها دچار ناراحتی می‌شوند و این طبیعی هم هست. به ویژه اینکه شرایطی که آنها درحال گذران عمر هستند با نطفه‌هایی که در شکم دارند شرایط عادی و مساعدی نیست. این دخترها دیگر هیچ وقت احساس امنیت و آرامش از جامعه و آدمها نخواهند داشت. نگرانی و ترس به این راحتی آنها را رها نمی‌کند.

nooranipoor3

در چادر A157 با دو تفکر مواجه‌ایم

چقدر طول کشید تا بتوانید اعتماد این دخترها را برای تصویربرداری و گفتگو جلب کنید؟ به نظرم کار آسانی نبوده باشد.

نورانی‌پور: پس از دو سفر پنج روزه به اردوگاه و صرف این مدت زمان به جایی رسیدیم که دخترها هنوز نمی‌پذیرفتند که جلوی دوربین ظاهر بشوند.

در این چادر با دو تفکر مواجه‌ایم. اول روکن و تصورات و احساسات خیلی لطیف او نسبت به مادر و دیگری سولاف و ذهنیت منفی از مادرش به خاطر اینکه فکر می‌کند او را نجات نداده. روکن سرشار از عشق به مادر و امید به زندگی برای دیدن مادرش است و سولاف که یک تصویر منفی از مادرش برای او ثبت شده بود امید به آینده و زندگی برایش تیره و تار بود. A157 از این نظر چادری پر تضاد بود. مادر در ذهن این دو به دو گونه‌ی متفاوت ثبت شده بود.

سعی کردیم دوربین برای دخترها آزاردهنده نباشد

به نظرم سولاف نگاه خیلی بی‌رحمانه‌ای نسبت به مادرش که حالا سرنوشتش هم معلوم نیست داشت.

نورانی‌پور: بله این خصوصیت جنگ است. او شاهد لحظاتی بوده که آدم‌ها برای زنده ماندن دست و پنجه نرم می‌کنند. مادر در آن لحظه تشخیص داده که باید فرار کند و جان خودش را نجات بدهد. شاید تصویری که از مادر در ذهن سولاف نقش بسته تصویر غلطی باشد و اصلا مادر قصد فرار نداشته. از این منظر بحث پژوهش روانشناسانه کار برای ما خیلی مهم بود.

آزادی: سعی ما این بود که دوربین برای این دخترها آزار دهنده نباشد. شخصیت این کاراکترها از طریق دوربین باید واکاوی می‌شد.

nooranipoor4

روکن خودش مادری برای چادرA157 شده بود

فکر می‌کنید مستند قابلیت تبدیل شدن به یک مستند پرتره را داشت یا نه؟ چون روکن در مرکز و کانون قرار دارد.

نورانی‌پور: به نظرم کار در اینصورت یک‌بعدی می‌شد. به هر حال روکن خودش مادر شده بود و مادری برای چادر A157 شده بود و خیلی هم خوب نقش مادری را ایفا می‌کرد چون با عشق به دیدن مادرش ادامه حیات می‌داد. اما سولاف با یک انزوا و شکست کامل روحی و روانی به زندگی ادامه می‌داد. من برای به صحبت واداشتن سولاف باید خیلی زمان طولانی و انرژی فراوانی می‌گذاشتم. ما شاید پنج پلان فرعی می‌گرفتیم تا بتوانیم یک پلان اصلی با سولاف بگیریم. پلان‌های زیادی می‌گرفتیم که هدف اصلی‌مان سولاف بود تا بتوانیم احساس و نظر او را هم ثبت کنیم.

آزادی: جلب اعتماد این دخترها خیلی سخت بود. برای مثال یکی از چیزهایی که کمک کرد اینها به ما اعتماد کنند این بود که فهمیدند همه عوامل متاهل هستیم و زن و بچه داریم. همین خانواده داشتن ما و اینکه عکس‌های زن و بچه‌های ما را می‌دیدند در این اعتماد کمک می‌کرد. اول خیلی گارد می‌گرفتند چون نمی‌دانستند ما از گرفتن فیلم چه قصدی داریم و قرار است با این فیلم‌ها چه کار کنیم.

پیام فیلم برای مخاطب ایرانی نعمت امنیت ملی است

وجه ایرانی بودن نگاه این مستند برایتان چقدر اهمیت داشت. چون شاید یک فیلمساز غربی هم این مستند را می ساخت با همین نگاه و دیدگاه پیش می‌رفت. اینکه نگاه شما بیشتر نگاه انسانی است به سوژه حسن فیلم است یا می‌توانستید پارا فراتر از این هم بگذارید؟

نورانی‌پور: ببینید این فیلم بیش از همه برای تماشاگر ایرانی پیامی واضح و مشخص دارد و آنهم اهمیت امنیت ملی است. مصرف داخلی A157 بسیار بیشتر از مصرف بین‌المللی آن است. مردم ما با دیدن این فیلم باید قدر امنیت‌شان را بدانند و این برای من خیلی اهمیت داشت. در این مستند فتح خاک و ناموس خیلی پررنگ به نمایش درآمده است. زن نماد سرزمین است. چون هر دو قابلیت زایندگی دارند. دشمن وقتی سرزمین را اشغال کرد. ناموس هم به سیطره او در می‌آید و مخاطب این را در A157 به خوبی درک می‌کند.

چند پلان زیبا و تاثیرگذار در مستند وجود دارد از جمله آنجا که دو بچه کنار هم نشسته‌اند و یکی آبنبات را از دهان دیگری می‌گیرد و در دهان خودش می‌گذارد، یا در درگیریهای میان بچه‌ها دیالوگهایی مطرح می‌شود که جالب است. حرف از اوباما و جنگ‌طلب بودن او می‌شود. ضمن اینکه تاکید زیادی روی خشونت بچه‌ها می‌شود.

نورانی‌پور: خشونت جنگ اینقدر بچه‌ها را درگیر کرده که ناخودآگاه خصوصیات ذاتی جنگ را بروز می‌دهند.

nooranipoor5

استعاره در سینما بهتر جواب می‌دهد

فکر نمی‌کنید بهتر بود در مستند به پشت پرده مسئله داعش هم اشاراتی می‌شد؟ چون غربی‌ها در رسانه‌هایشان اینطور تبلیغ می‌کنند که داعش یک گروه افراطگرای اسلامی است و از دل تمدن اسلامی سربرآورده است اما واقعیت این است که اتفاقا داعش زاییده سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی غرب است. تفاوت نگاه مستندساز ایرانی و غربی را من از این منظر طرح کردم.

نورانی‌پور: حرف را شاید خیلی رو نزنیم بهتر است. استعاره در سینما بهتر جواب می‌دهد. اشاره به شر بودن اوباما از زبان یک بچه به نظر من عمق تفکر و نگاه به ماهیت غرب و امریکا را در میان مردم منطقه عیان می‌کند. این بچه فقط یک جمله می‌گوید اما همین یک جمله مفهوم بزرگی را در ذهن تداعی می‌کند.

ممنون از وقتی که گذاشتید.