- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

«سینماحقیقت»؛ پدیده‌ای نیست جز «تنها میان طالبان» و «A157»

haghighat1

به گزارش سوره سینما [1] به نقل از «هفت راه» امروز روز سوم جشنواره «سینماحقیقت» است. در دو روز گذشته به جز دو سه مستند بقیه‌ی اثار چندان نکته‌ی ویژه و قابل توجهی ندارند و همه در یک حد متوسط‌اند. پیشتر درباره مستند خوب «درمیان طالبان» بصورت مفصل‌تر نوشته‌ام (اینجا) [2] و جز این مستند «A157» نیز توانسته نظر مخاطبان را به خود جلب کند.

متن زیر نیز مروری است گذرا بر برخی فیلم‌های به نمایش درآمده در دو روز اول جشنواره سینما حقیقت:

«خانوم ف»: برای دولت تدبیر!

مستندی درباره‌ی اولین فرماندار زن پس از انقلاب آن هم در منطقه بلوچستان و از قضا در دولت تدبیر و امید!

محور قرار دادن خانم فرماندار بهانه‌ایست برای نقد تفکرات سنتی مردم بلوچستان و مقایسه آن با خانم فرماندار یا همان خانم ف به عنوان یک نمونه موفق، تفکراتی نظیر زود شوهردادن دختران، اجازه ندادن به دختر برای ادامه تحصیل، موضع‌گیری علما در برابر اعطای پست فرمانداری به یک زن و …

از نکات جالب مستند تیتراژ پایانی آن است که در آن تعدادی دختر در مدرسه در حال اجرای سرود هستند و برخی از ان ها برای انکه تصویرشان گرفته نشود پشت به تصویر ایستاده‌اند!

«عید خون»: خواب با خیالت راحت!

یک مستند تلویزیونی ساخت سیمای قزوین با موضوع نقش این شهر در انقلاب مشروطه. مستندی با تصاویر اندک و با عکس‌ها و نریشن فراوان. نریشنی بدون خلاقیت و غیرجذاب. در حین این مستند خوابیدم و زمانی که برخواستم دیدم فرد نشسته در صندلی کناریم خوابیده!

«بزمجه‌ها عاشق می‌شوند»: بزمجه‌ای تصمیم می‌گیرد عاشق شود!

یک مستند حیات وحش جذاب و قوی ایرانی در ادامه روند رو به رشد مستند حیات وحش در سال‌های اخیر. «بزمچه‌ها عاشق می‌شوند» روایتگر داستان یک بزمجه است که بصورت اتفاقی دختر و پسری را در کنار رودخانه می بیند و تصمیم میگیرد عاشق شود و می‌شود! صحنه‌ی جالب مستند دست انداختن بزمجه نر دور گردن بزمجه ماده است! اما در ادامه یک عقاب بزمجه نر را می‌کشد و بزمجه‌ی ماده که از قضا حامله هم هست از دوری همسرش دق می‌کند.

در این بین البته داستان‌های فرعی مانند دعوای هزارپاها و زندگی ماهی‌ها و … هم روایت می‌شود که با وجود تصاویر زیبا ربطی به روایت کلی مستند ندارد و کمکی به داستان اصلی نمیکند. در کل مهمترین ویژگی «بزمچه‌ها عاشق می‌شوند» تصاویر زیبا و جذاب آن است.

«من ناصر حجازی هستم»: در ستایش حجازی!

«من ناصر حجازی هستم» برخلاف نظر خیلی‌ها یک مستند پرتره «درباره» ناصر حجازی نیست بلکه «درستایش» این اسطوره فوتبال است که توسط شیفتگانش و برای شیفتگانش ساخته شده است! در این مستند تمام ضعف‌های حجازی در دوران بازی و مربیگری به طرز هنرمندانه‌ای به نقاط قوت وی تبدیل می‌شود و خب این روزها هم که با شکایت امیر قلعه‌نویی از اکران آن جلوگیری شده است.

«رویاهای غرق شده»: درباره‌ی مهاجرت به استرالیا

مستندی با موضوع نقد مهاجرت غیرقانونی به استرالیا و نشان دادن وضعیت اسفناک مهاجران در این کشور. بیشتر وقت مستند به مصاحبه با مهاجران بیچاره اختصاص دارد و تصاویر مستند آن خیلی کم است. اما با این‌همه مصاحبه‌ها خوب کنار هم چیده شده‌اند و روایت جذاب است.

«کهریزک تا تجریش»: چرا در بخش مسابقه هست؟

مستندی بسیار ضعیف که حضورش در بخش مسابقه این جشنواره جای تعجب دارد، آنهم وقتی مستندهایی مانند «۳۳ سال سکوت» از جشنواره کنار گذاشته می‌شوند. فیلمبرداری و صدابرداری ضعیف همراه با داستانی گنگ. ظاهرا مستند قصد دارد داستان زنی را روایت کند که در خط متروی کهریزک تجریش قصد دارد مشکلات همه را حل کند، که خب فیلم در روایت هر ماجرایی ناتوان است.

«چغامیش»: مستندی باستان‌شناسانه با طعم توافق!

«چغامیش» به اهمیت و قدمت تاریخی تپه چغامیش در استان خوزستان اختصاص دارد. قبل از انقلاب تعدادی از باستان شناسان مطرح غربی به ایران سفر کرده و شروع به حفاری چغامیش می‌کنند. سپس اشیای باستانی کشف شده را طبق قراردی برای انجام تحقیقات بیشتر به امریکا منتقل می‌نمایند. طبق قرارداد این اشیا بعد از سه سال باید به کشور بازمی‌گشتند که از قضا قبل از اینکه مهلت بازگشت اشیا به پایان برسد در ایران انقلاب می‌شود و طبیعتا وضعیت قراداد نیز سردرگم می‌شود.

البته ایرانی‌ها در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی در ازای بازگرداندن جاسوسان درخواست بازگشت تعدادی از اموال بلوکه شده را می‌کنند که یکی از این اموال اشیای چغامیش است. اما این اشیا به کشور بازنمی‌گردند تا اینکه دولت تدبیر بر سر کار امده و با پیروزی در توافقات اشیا را باز می گرداند.

«قربانی»: در مظلومیت محیط‌بانان

متن ابتدایی مستند تکان دهنده است و ضربه اول را به خوبی به مخاطب وارد می‌کند. متنی که در آن به شهید شدن حدود ۱۵۰ محیط‌بان و اعدام ۵ نفر از آنان به خاطر کشتنِ قاتلان محیط زیست اشاره شده است. مستند در ادامه به طور همزمان ۴ داستان را روایت می‌کند. یک داستان به خانواده یکی از محیط بانانِ شهید اختصاص دارد. داستان دوم به خانواده داغدار جوانی می‌پردازد که هنگام شکار در طبیعت، توسط یک محیط بان کشته می‌شود. داستان سوم به دعوای یک محیط بان و یک شکارچی در دادگاه مربوط است و داستان چهارم عملیات های محیط بانان در جنگل را سوژه خود قرارداده و به تصویر کشیده است.

روایت همزمان این چهار قصه بعضا مخاطب را گیج و سردرگم می‌کند و باعث می شود که پیام‌های مستند به خوبی انتقال پیدا نکند. نکته مثبت کار این است که این اثر نگاه درستی به موضوع قصاص دارد و هم بخشش قاتل و هم نبخشیدن قاتل را با توجه به شرایط به سود جامعه می‌داند. مصاحبه‌های طنز و وجود تصاویر مستند از درگیری محیط بانان با شکارچیان و همچنین موضوعی بکر، از نقاط قوت مستند است که سبب می شود بیننده از دیدن «قربانی» پشیمان نشود.

«آزادی»: بازپخش مستند قربانی!

پس از دیدن مستند قربانی به کارگردانی رضا فرهمند به سمت سینما فلسطین می‌رویم تا مستند ازادی به کارگردانی رضا فرهمند را ببینیم!

مستند بازهم به دعوای بین محیطبان و شکارچی می‌پردازد. اینبار با مصاحبه‌هایی طنزتر و با روایتی کمتر گیج‌کننده! دغدغه فرهمند برای پرداختن به موضوع محیط‌بانان در یک مستند قابل تحسین است. اما مستند دوم تقریبا همان تکرار اولی است و مخاطبی که یک ساعت قبل قربانی را دیده باشد، دیگر برای تماشای ازادی تا انتها در سالن نمی‌نشیند.

«زندگی در جزر»: مستندی که در جزر می‌ماند!

فیلم به زندگی مردی اختصاص دارد که روزیش از دریا تامین می‌شود. اما تفاوت این مرد با سایر کاسبان دریا در آن است که وی از جزر دریا امرار معاش می‌کند و نه از مد ان. سوژه مستند، زمانی که اب پایین می‌رود به دل دریای بی‌اب می‌زند و به دنبال اهن پاره‌های باقیمانده از کشتی‌ها و قایق‌ها میگردد و پس از پیداکردن اهن پاره ان‌را به ساحل می‌اورد و می فروشد. فیلم هیچ اوج و فرودی ندارد و مستند زمانی به پایان می‌رسد که سوژه یک قطعه اهن بزرگ پیدا میکند. اتفاقی که مخاطب از دقیقه اول انتظارش را میکشید!