- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

ماجرای بنز سفیدی که بین اغتشاشگران «پول» پخش می‌کرد/ بسیجی‌ها را برهنه می‌کردند تا فیلمش را در فیس‌بوک منتشر کنند!

ghobar

به گزارش سوره سینما [1] ، شب گذشته قسمت اول این برنامه با حضور «مصطفی قمری‌وفا»، خبرنگار صداوسیما، «عبدالحمید رمضانی»، مدیرعامل سابق باشگاه پاس همدان و «سیدشهاب‌الدین واجدی»، عکاس مطبوعات برگزار شد.

فتنه از قبل از انتخابات شروع شده بود

ابتدا، مصطفی قمری وفا به بیان خاطرات خود از روزهای فتنه ۸۸ پرداخت و با اشاره به فعالیت‌های خبرنگاران در آن ایام، گفت: «من تنها نبودم و همه دوستانم در واحد مرکزی خبر در آن ایام فعالیت گسترده‌ای داشتند و هر کس به سهم خود تلاش می‌کرد تا لایه‌های پنهان فتنه بعد از انتخابات به سمع و نظر مردم برسد. همانطور که می‌دانید، مساله فتنه منحصر به بعد از انتخابات نبود؛ از قبل از انتخابات لایه‌های آن شروع شده بود و کسانی که در عرصه رسانه به ویژه کار تلویزیون حضور داشتند، می‌توانستند این حس را لمس کنند که چه اتفاقی در حال افتادن است. به ویژه پمپاژهایی که از سوی رسانه‌های بیگانه در حال انجام بود؛ رسانه‌هایی که به طور ویژه انتخابات ما را – مانند همیشه – رصد می‌کردند اما در سال ۸۸ به طور ویژه. علل مختلفی هم داشت که باید به آنها اشاره شود.»

این خبرنگار باسابقه صداوسیما درباره فضای حاکم بر رسانه‌ها در سال ۸۸ گفت: «از قبل از انتخابات، خبرنگاران و مدیران واحد مرکزی خبر در حال رصد اتفاقات بودند. دقیقا مشخص بود که این انتخابات از جنس یک انتخابات عادی نیست. کسانی که در راس واحد مرکزی خبر بودند، هر حادثه‌ای را پیش‌بینی می‌کردند؛ مخصوصا صحبت‌هایی که قبل از انتخابات میشد، یعنی همگان تاکید می‌کردند که ما به قانون تمکین می‌کنیم و از مباحثی که در قانون اساسی مطرح شده، پیروی می‌کنیم اما دیدیم که نه بعد از انتخابات بلکه در روز انتخابات مباحث قانون شکنانه‌ای مطرح شد؛ از مصاحبه‌ای که یکی از کاندیداها ساعت ۱۱ شب انجام داد.»

وی درباره مصاحبه یکی از سران فتنه قبل از پایان رای‌گیری و اعلام پیروزی خود گفت: «در حالی که ما در ستاد انتخابات کشور بودیم و همکاران ما در حال پوشش رای دادن مردم در حوزه‌های انتخابیه بودند، ساعت حدود یک ربع به یازده ۲۲ خرداد بود که یکی از کاندیداها اعلام کرد که من پیروز انتخابات هستم و هر کس در این روند خللی ایجاد کند و نام کس دیگری از صندوق‌های رای خارج شود، من از ظرفیت‌های قانونی استفاده می‌کنم در راستای ایفای حقوق حق ملت! از اینجا به بعد قابل پیش‌بینی شد؛ وقتی این بحث در یک اتاقی انجام شد و به صورت زنده از رادیو تلویزیون‌های بیگانه به ویژه بی‌بی‌سی فارسی پخش شد، برای همه مشخص شد که ماجرایی در کار است. از همان موقع همکاران من به مدت هشت ماه تا روز ۹ دی تلاش طاقت‌فرسایی انجام دادند تا سره از ناسره تشخیص داده شود.»

سنگ‌پرانی به خانم‌ها در صف نماز جماعت

در ادامه این برنامه، عبدالحمید رمضانی به بیان خاطره خود از آشوب روز عاشورا پرداخت و گفت: «من سالیان سال است که نماز جماعت ظهر عاشورا را در منطقه خیابان جمهوری اسلامی حدفاصل خیابان ارومیه و کلهر توسط هیات خودمان برگزار می‌کنیم. بساط نماز را پهن کردیم که در انتهای خیابان کلهر که ابتدای ورودی به خیابان نواب صفوی، یک سری تحرکات را مشاهده کردیم. من تعدادی از بچه‌ها را در آنجا مامور کردم که مراقب فضای ملتهب باشند. حدود ساعت یازده و نیم بود که این التهابات کمی بیشتر شد و خودش را نشان داد و من دیدم که دو جوان – که آدم ناراحت می‌شود وقتی می‌بیند به قدری فشار ماهواره و رسانه‌ها زیاد بود، که این رفتار را داشتند و من معتقدم که همان جوان‌هایی که همان روز این حادثه را انجام دادند، در ۹ دی هم شرکت کردند – در حال خالی کردن محتویات سطل اشغال سر کوچه هستند تا آن را آتش بزنند. من به یکی از بچه‌های هیات به اسم مصطفی گفتم که حواست به این داستان‌ها باشد که ایشان هم رفتند و جرقه درگیری همینجا زده شد. کتک‌کاری کردند و زد و خورد شد. هنگامی که نماز را شروع کردیم – درایت کردیم و چند نفری را محافظ گذاشتیم که اگر اتفاقی افتاد زودتر خبر بدهند – متوجه شدیم که از انتهای صف جماعت که خانم‌ها حضور داشتند، با سنگ ما را می‌زنند. ما گفتیم که چند تا سنگ است و نماز را خراب نکردیم ولی باران سنگ بود که به سمت خانم‌ها می‌آمد. اول هم از سمت خانم‌ها شروع کردند و خانم‌ها را زدند. ما نماز اول را خواندیم و دیگر نماز دوم کفایت نداد؛ چرا که بحث خطر جانی بود. سنگ به صورت امام جماعت هیات خورد و چند بخیه خورد و چند نفر به پایشان اصابت کرد و خلاصه فضای جنگ و گریز و جنگ خیابانی بود. بالاخره ما غالب شدیم.»

رمضانی اضافه کرد: «ما فقط طبق سنت هر ساله نماز می‌خوندیم. بعدا جمع شدیم و این سوال را مطرح کردیم که چرا نمازگذار را زدند؟ چه علتی دارد که به نماز حمله کردند؟ خب با من عناد داشتند، به من حمله می‌کردند. چرا به صفوف نماز حمله کردند؟ چرا خواهران؟ مگه ما خودمان مدافع ناموس نیستیم؟ به هر حال این اتفاق افتاد تا ساعت سه عصر که هنوز این جو ملتهب در منطقه حکم فرما بود.»

در ادامه برنامه، قمری وفا به سخنان رمضانی اشاره کرد و با بیان وضعیت خود در روز عاشورای ۸۸ گفت: «من یک نکته بگویم. همین روزی که آقای رمضانی فرمودند، من در حال بازگشت از برنامه به سازمان بودم. عاشورای ۸۸ ما ساعت ۱۲ از منطقه نازی آباد برمی‌گشتیم که سر خیابان آذربایجان رسیدم. فضا را دیدم و حتی چون ماشین صداوسیما آرم دارد، به ماشین ما هم حمله کردند. بلافاصله من به واحد مرکزی خبر زنگ زدم و گفتم که شرایط اینجوری است و فتنه‌گران به خیابان آمده‌اند و احتمالا در عاشورا هم برنامه دارند که بعد از آن، گروه‌های ما به منطقه عازم شدند. سر منشاء زیر پل کالج بود که به سمت میدان آزادی کشیده شد. نماز جماعتی که ایشان (رمضانی) فرمودند در نزدیکی خیابان آذربایجان و خیابان نواب خودم تصویر گرفتم.»

ماجرای بنز سفیدی که پول پخش می‌کرد

مدیرعامل سابق باشگاه پاس همدان هم در ادامه سخنان خود به یک مساله جالب اشاره کرد و گفت: «من یک کلید به شما بدهم. در حوالی میدان جمهوری و بازه زمانی ۱۴:۴۵ تا ۱۵:۱۵ یک مرسدس بنز سفید رنگ توقف کرد و مقداری پول به این دوستان – که نمیشه گفت دوست – تزریق کرد که قائله مسجد پیش آمد و من برای شما تعریف خواهم کرد.»

در ادامه برنامه «عبور از غبار»، سید‌شهاب‌الدین واجدی که یکی از عکاسان فعال در دوران فتنه بود، به جمع مهمانان اضافه شد. واجدی در پاسخ به این سوال که در ایام فتنه چه کاری انجام می‌داده است، گفت: «در فتنه ۸۸ من عکاس خبرگزاری و مطبوعات بودم و خیلی علاقه به کار مستند داشتم. از ایامی که آشوب‌های خیابانی و فتنه اتفاق افتاد، معمولا دوربینم را برمی‌داشتم و عکاسی می‌کردم. عکس‌های زیادی هم بود؛ روز قدس و روزهای دیگر. یکی از اولین اتفاقات، روز هفتم تیز بود و یادمان شهدای هفت تیر. جزو اولین عکس‌هایی بود که از فتنه‌گران روبروی مسجد – اگر اشتباه نکنم – الجواد(ع) گرفته شد. از آنجا شروع شد.»

وی اضافه کرد: «علاقه‌ای که عکاس به رویدادها دارد و همچنین من خودم را عکاسی که زاییده انقلاب و بیرون آمده از انقلاب است می‌دانم؛ یعنی من و خانواده‌ام و همه چیز ما دلبسته و وابسته به انقلاب است، دوست داشتم وقایع را ثبت کنم تا هم واقعیت باشد و هم مردم ببیند که چیزی که در واقع هست با چیزی که در رسانه‌ها گفته می‌شود، تفاوت دارد. آن روزها هم شبکه‌های اجتماعی به این مساله دامن می‌زدند.»

واجدی در پاسخ به سوال مجری برنامه درباره خاطره‌انگیزترین عکسی که از ایام فتنه گرفته، به روز قدس ۸۸ اشاره کرد و گفت: «من وبلاگی داشتم به اسم «عکاس مسلمان» که پایگاهی بود برای انتشار عکس‌های فتنه؛ از حضور سران فتنه در برخی مجامع و هر چیزی که به ذهنم می‌رسید که نیاز به انتشار دارد و همچنین عکس‌هایی که به روز بود. در ایام فتنه عکس‌های خیلی مختلف بود. هر عکاسی بالاخره یکسری دلبستگی‌های شخصی – به غیر از تخصص عکاسی – به عکس‌هایش دارد. نمی‌تونم بگم که دلبستگی به برخی عکس‌ها دارم چون بعضی‌ها واقعا دلخراش و منزجر کننده بود – مخصوصا اتفاقی که برای خودم افتاد – ولی مثلا عکس‌های روز قدس و مقابله جریان فتنه و مردمی که برای راهپیمایی روز قدس آمده بودند. مثلا یکی از عکس‌های خاطره انگیزم همین تقابل دو نفر بود که برای من خیلی جالب بود که حجم‌شان هم کمتر میشد. حالا نمی‌دونم از کجا فرار می‌کردند و تعداد فتنه‌گران هی کمتر و کمتر میشد و این خیلی برای من جالب بود.»

بسیجی‌ها را برهنه می‌کردند تا در فیس‌بوک منتشر کنند

این عکاس مطبوعات در ادامه، به بیان خاطره‌ تلخش از روز ۲۵ بهمن ۸۹ پرداخت و گفت: «شاید برای مردم شنیدنش جالب نباشد ولی هر وقت ذکر خاطره می شود، من به یاد این می‌افتم که روز ۲۵ بهمن ۸۹ روز مرگ فتنه و پایان اون جنبش بود و بعد از آن اتفاقی ندیدیم که دل مردم آزرده شود.«

واجدی اضافه کرد: «روز ۲۵ بهمن ۸۹ مثل خیلی از اوقاتی که فتنه‌گران در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی و حتی سایت رسمی رژیم صهیونیستی فراخوان می‌دادند که به مناسبت فلان موضوع به خیابان بیایید، یادم می‌آید که حسنی مبارک در مصر ساقط شده بود و سایت‌های فتنه‌گران تبلیغ می‌کردند که بیایید و حالا نوبت پایان جمهوری اسلامی هست و با راهپیمایی پایان جمهوری اسلامی را اعلام کنید و شعار بدهید. ۲۵ بهمن هم که سرم مثل همیشه پر درد بود برای عکاسی و ثبت واقعه مستند آن روز. خب دوربینم یک دوربین حرفه‌ای بزرگ بود و خیلی هم در چشم بود. من اصلا ترسی نداشتم که دوربین به آن بزرگی را حتی با لنز دستم بگیرم و در میان جمعیت حاضر شوم. چون که در هنگام یک حادثه کسی که هویت خبرنگاری و رسانه‌ای دارد از چیزی نباید ترس داشته باشد. دوربین را برداشتم و گفتم انشاالله امروز پایان فتنه است و این هم شد. از خیابان انقلاب و میدان امام حسین(ع) شروع شد. کار ادامه پیدا کرد و به غروب آن روز رسید – دوشنبه یا سه شنبه بود – خیابان‌ها شلوغ و پرازدحام. مردم هم ترسیده بودند و جزئی از فتنه‌گران نبودند. منتشر بودند ببیندند چه می‌شود و چه کسی جلوی آنها می‌ایستد. من هم عکاسی می‌کردم. رسیدیم به خیابان نواب دقیقا همانجایی که آقای رمضانی اشاره کردند. آنجا من دیدم سیل عظیمی از فتنه‌گران در حال شعار دادن علیه نظام هستند. این دل منِ عکاس انقلابی را به درد آورد و بدون هیچ ترسی دوربینم را بالا آوردم و از صحنه آتش زدن سطل زباله و شعارها و پلاکاردها عکاسی کردم.»

وی با اشاره به درگیری‌های روز ۲۵ بهمن، افزود: «با یکی از دوستان و با موتور رفته بودم. در حال عکاسی بودم که موتور ایشان بین چند ماشین گیر کرد؛ چون یکی از روش‌هایی که برای انقلاب مخملین استفاده می‌کنند ایجاد ترافیک است. این فتنه‌گران هم با ایجاد ازدحام، رفیق ما را گیر انداختند. ایشان هم مورد حمله قرار گرفت و به دلیل ظاهر حزب‌اللهی تلاش کرد تا فرار کند در زیر دست و پای آنها له شد. من رفتم که به ایشان کمک کنم و ایشان رو نجات بدهم – البته حس نکردند که دارم عکس می‌گیرم – و سعی کردم چند نفر رو از اطراف ایشون جدا کنم که یهو گفتند عه! این دوربین دستش است! من دیدم که بهتره جون خودم رو نجات بدم؛ چون هم عکس ها برام مهم بود و هم جونم برام مهم بود. چون در وقایع دیگر ۸۸ هم کتک خورده بودم ولی طوری بود که توانستم فرار کنم.»

واجدی اضافه کرد: «اینجا من ده قدم دور شدم که دیدم جمعیت از روبروی من از خیابان نواب وارد می شود و شعار می‌دهند که بگیرینش! برگشتم به سمت عقب که دیدم محاصره شدم. این وضعیت را که دیدم، گفتم هیچ چاره‌ای ندارم جز اینکه چمباتمه بزنم و دوربینم را در بغلم حفظ کنم و خم بشم روی زمین که اگر قرار شد من را بزنند، حداقل مواظب عکس‌هایم باشم. جمعیتی حدود ۵۰-۶۰ نفر روی من آوار شدند. آنها می‌خواستند من رو برهنه کنند. بارها این کار رو کردند و من نمی‌دونم در کدام آیین و مسلک این چنین چیزی هست. حربه اینها این بود که بچه‌های بسیجی را که گیر می‌انداختند، برهنه می‌کردند و فیلمش را منتشر می‌کردند که بی آبرو کنند.»

۱۶ آذر و کلیه‌ای که با لگد فتنه‌گران آسیب دید

در بخش پایانی برنامه نیز مصطفی قمری وفا با اشاره به نقش رسانه‌های بیگانه و معاند در تهییج احساسات و دامن زدن به آشوب‌های خیابانی، گفت: «نقش رسانه‌های بیگانه به ویژه بی‌بی‌سی فارسی در انگلیس واقعا غیر قابل انکار هست. من یادم هست که یک روز مانده به روز قدس ۸۸ و حتی قبل از آن، شعار نه غزه نه لبنان رو سر می‌دادند و اعلام می‌کردند که در روز قدس این شعار را بدهند. خب این مساله از کجا ساپورت می‌شد؟ رسانه‌های بیگانه و عوامل داخلی آنها این مساله را پیگیری می‌کردند و در دستور کار خودشان داشتند.»

وی با اشاره به حضور خود در روز ۱۶ آذر در دانشگاه تهران گفت: «الان هر کدام از عکس‌هایی که پشت سر ما نمایش داده می‌شود و ما تا ۹ دی و ۲۵ بهمن دیدیدم، چه کسانی ثبت کردند؟ عکاسانی مثل آقای واجدی و خبرنگاران واحد مرکزی خبر. اما ۱۶ آذر ۸۸ متفاوت بود. روز دانشجو بود و تمام پتانسلی رسانه‌های بیگانه به سمت دانشگاه رفت. ۱۶ آذر بستر مناسبی برای آنها بود تا از جنبش دانشجویی استفاده کنند و من یادم هست یکی از همکارانم بحث پاره کردن تمثال حضرت امام(ره) در دانشگاه را ثبت و ضبط کرد و بعد از اینکه پخش شدف ما عصر به آنجا رفتیم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. بسیار فضا ملتهب بود و شعارهایی که روزهای قبل از رسانه‌های بیگانه مطرح شده بود، از زبان و کام دانشجونماها خارج میشد. ما ابتدای ساختمان دانشکده فنی ایستاده بودیم و مصاحبه می‌گرفتیم با دانشجویان. هر دو تیپ دانشجو بودند و علیه هم شعار می‌دادند. اتفاق جالب این بود که از درون دانشکده ناگهان یک عده بیرون آمدند و شروع کردند به سنگ پرت کردن و حتی شیشه سردر دانشکده فنی را شکستند. شاید به موازات یک متری من هم سنگ اصابت کرد. حالا نمی دانم آن عده از کجا امده بودند. تریبون آزادی بود و موافق و مخالف حرف می‌زدند ولی ناگهان یک عده از داخل به بیرون آمدند و سعی داشتند فضا را بهم بزنند.»

قمری وفا در پایان سخنان خود اضافه کرد: «ما مصاحبه‌ها را گرفته بودیم که شروع کردند به شعار دادن علیه مقامات عالی رتبه نظام که تصویربردار ما آقای سیاوش رستمی تمام اینها را ضبط کرد. من بلافاصله رفتم کنار تریبون ایستادم و گفتم خب همه من را می‌شناسند و احتمال عدم وجود خطر خیلی کم است. یکدفعه فیلمبردار ما گفت که مصطفی! اینها فهمیدند که ما تصویر گرفتیم و دارن میان! من یکدفعه دیدم حول و حوش ۵۰ نفر دارن به سمت ما میان. گفتم سیاوش تو برو من اینجا وایسادم. گفت بیا دوتایی بریم، گفتم تو برو فیلم رو برسون من هستم. اون ۵۰ نفر اومدن و شروع کردن به توهین و اولین مشتی که اومد، عینکم افتاد و از بالای پله‌ها من را به پایین هل دادند و به قول آقای واجدی دیدم ۱۰۰ نفر روی من افتادند و هر کس اومد، یه لگدی به من زد. همانجا کلیه سمت چپ من آسیب دید. بعد از ۷-۸ دقیقه دانشجویان به کمک من آمدند ولی من حالت بیهوش بودم. نمی تونستم راه برم. از مسجد هم به سمت بیمارستان من را بردند.»

نهایتا قسمت اول این برنامه با پخش نماهنگی از سخنان رهبر انقلاب درباره حماسه ۹ دی و همچنین یک سرود انقلابی به پایان رسید. گفتنی است ویژه‌برنامه «عبور از غبار» از روز سه‌شنبه، ۸ دی‌ماه، به مدت ۳ شب پیش از بخش خبری ۲۰:۳۰ (ساعت ۱۹:۴۰) به روی آنتن شبکه دوم سیما می‌رود.