- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

«ایستاده در غبار»؛ شمایل «قهرمان ایرانی» روی پرده سینما/ «هفت‌ماهگی»؛ در مذمت خیانت اما از مسیر غلط!

istade-7mahegi

سوره سینما [1]امیر ابیلی [2]: در سه روز نخست سومین جشنواره‌ی دولت امید، همچنان تلخی و خیانت در فیلم‌ها غالب است و نمایش یک خانواده‌ی فلک‌زده همچنان سوژه‌ی مطلوب سینماگران است. اما در این بین یک نکته مثبت هم وجود دارد. ظاهرا چند سال انتقاد به افت سینمای قصه‌گو در ایران و تبدیل شدن همه‌ی فیلم‌ها به اثار ضدمخاطب «هنر و تجربه» دارد جواب می‌دهد و حالا با تلاش‌هایی- هرچند در بسیاری اوقات نافرجام- در مسیر سینمای داستانگوی مخاطب‌محور مواجهیم که خودش می‌تواند نقطه‌ی امیدی به آیند باشد.

بگذریم و برویم سراغ فیلم‌های روز سوم. شب گذشته بلاخره فیلمی به نمایش درآمد که پیش از این پیشنهاد دیدنش را داده بودیم و بعد از دیدن دو فیلم تلخ، کام‌مان را شیرین کرد؛ «ایستاده در غبار» محمدحسین مهدویان.

abad-o-yek

«ابد و یک روز»: تلخی بی‌پایان!

فیلم اول سعید روستایی هرچند در کارگردانی و بازی‌ها تاثیرگذار است و خوش‌ساخت، اما به وضوح فضا و تم کلی اثر الگوگرفته از آثار رضا کاهانی و حتی رضا عطاران-البته نه با رویکرد طنز- است.

این‌بار هم با یک خانواده فروپاشیده و مصیبت‌زده‌ی فقیر جنوب‌شهری طرفیم که تمام شخصیت‌هایش بدبختی خودشان را دارند و هر روز هم بیشتر در بدبختی فرو می‌روند، اما با این‌همه وجه تمایز فیلم روستایی با اثار مشابه‌ش این است که با گنجاندن لحظات شوخ‌وشنگ در دل مصیبت این خانواده از تلخی بیش از حد فیلم می‌کاهد و به مخاطب فرصت نفس کشیدن می‌دهد.

«ابد و یک روز» با آنکه قصه‌ی پررنگ و پر فراز و فرودی ندارد اما به لطف بازی‌های درخشان بازیگران فیلم و جزئیات فراوان، برای مخاطب جذاب است، اما بازهم در برخی صحنه‌ها تلخی فضا به قدری اغراق‌شده است که قطعا برای مخاطب عام آزاردهنده خواهد بود.

با این اوصاف فیلم روستایی اثری‌ست که با وجود فضای تلخ و تیره، اما روی مرز حرکت می‌کند و با گنجاندن جزئیات درست، پایانی امیدوارکننده و اضافه کردن فضایی شوخ و مفرح به ورطه‌ی سینمای یاس‌الود نمی‌غلتد و در حد یک فیلم متوسط باقی می‌ماند.

7mahegi

«هفت‌ماهگی»: در مذمت خیانت اما از مسیر غلط!

یک فیلم از هر نظر معمولی و متوسط «خیانت‌محور» دیگر. مشکل مواجهه با آثاری مثل «هفت‌ماهگی» این است که از کلیت فیلم مشخص است که سازندگان فیلم به وضوح قصد نقد سبک زندگی بی‌بندوبار و آزاد را دارند و در مقابل پایبندی به خانواده را پیشنهاد می‌کنند. پس نیت فیلمساز طبعا ترویج خیانت نبوده و نیست.

اما نکته‌ی اساسی این است که این فیلمسازان برای نیت خیرشان مسیر غلطی را درپیش گرفته‌اند و سابقه چند سال گذشته هم نشان می‌دهد که هیچگاه نمایش تصویر خیانت به کاهش خیانت در جامعه منجر نخواهد شد. چنانکه اساسا خیلی از اثار غیرایرانی نیز با انکه مملو از صحنه‌های خیانت هم هستند، اما هیچگاه تائیدکننده خیانت نیستند و درنهایت در مذمت آن موضع می‌گیرند، اما تاثیرشان چه بوده است؟ انسجام بشتر خانواده‌ها یا عکس آن؟

فیلمسازان ایرانی می‌خواهند- یا اینطور وانمود می‌کنند- با نمایش روابط مثلثی و ضربدری و …. زشتی آن‌ را به مخاطب نشان دهند، درصورتیکه نه‌تنها این اتفاق نخواهد افتاد، بلکه نمایش مدام خیانت در فیلم‌ها این تصور را برای مخاطب ایجاد خواهد کرد که درصد این اتفاق بسیار بالاست و درصد بالایی از مردم درگیر آن هستند و همین روی مخاطب تاثیر عکس خواهد گذاشت، در حالیکه فراوانی این اتفاق در جامعه اساسا به اندازه فراوانی‌ش در سینمای ایران نیست.

istade

«ایستاده در غبار»؛ قهرمان ایرانی

پیش از این درباره اثر درخشان محمدحسین مهدویان نوشته‌ام (اینجا [3]). این فیلمی است که در فرمِ روایت پیشنهاد جدیدی را به سینمای ساکن و کرخت ایران ارائه و فضایی جدید و بکر را به روی سینمای دفاع‌مقدس باز می‌کند. فرمی که با آنکه ظاهری مستند دارد- و همین هم شاید خیلی‌ها را به اشتباه بیاندازد- اما اساسا مستند نیست. قصه می‌گوید، فرار و فرود دارد، درام خلق می‌کند، شخصیت‌پردازی حساب‌شده دارد و در نهایت اینکه حتی یک پلان تصویر مستند ندارد.

«ایستاده در غبار» تلاشی تحسین‌برانگیز برای ارائه‌ی یک قهرمان بومی ایرانی‌ست، چیزی که سالها درباره لزوم حضورش در سینمای مصیبت‌زده‌‌ی ایران نوشته شد و حالا اثراتش دارد روی پرده‌ی سینما به نمایش درمی‌اید. محصولی که نتیجه نظرسنجی‌های مردمی همین سه روز نخست جشنواره هم نشان می‌دهد که رضایت مخاطب را هم جلب کرده و توانسته از معدود اثاری باشد که هم بین مردم طرفدار دارد هم هنرمندان و اهالی رسانه.