کارگردان کمدی پرفروش «ضد گلوله» تاکید کرد حضور عدهای بدسلیقه در سینما به کیفیت تولیدات کمدی این سالها ضربه زده است.
سوره سینما: مصطفی کیائی متولد سال ۱۳۵۵ در شهر کرج است. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۳ در مرکز آموزش فیلمسازی ارشاد آغاز کرد و از سال ۱۳۷۶ همزمان با تحصیل در رشته فیلمسازی در دانشگاه به عنوان دستیار کارگردان در مجموعه های تلوزیونی و سینمایی مشغول به کار شد.
او پس از اتمام دوران تحصیل در سال ۱۳۸۱ به عنوان نویسنده ، کارگردان و تدوینگر در برنامه های تلوزیونی فعالیت خود را ادامه داد و در این مدت برنامه های زیادی را برای شبکه های مختلف تلوزیونی ساخت. او در سال ۱۳۸۶ درخواست پروانه ساخت فیلم «بعدازظهر سگی سگی» را به اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد ارائه کرد اما موفق به اخذ پروانه ساخت نشد و با تعویض تهیه کننده در سال ۱۳۸۸ پروانه فیلم سینمایی «بعدازظهر سگی سگی» را دریافت کرد و اولین فیلم بلند سینمایی خود را جلوی دوربین برد.
دومین فیلم بلند سینمایی او متفاوت از اولین فیلمش این روزها بر پرده سینماها است، فیلم «ضد گلوله» که نظر مساعد منتقدان را در جشنواره فیلم فجر به همراه داشت و در ژانر طنز جنگ اتفاق خوبی برای این روزهای سینماست. به بهانه این فیلم گپی کوتاه و مختصر با مصطفی کیایی داشتیم.
فکر می کنید اگر بازیگران «ضد گلوله» فیلم «بعد از ظهر سگی سگی» که در فضای متفاوت و کمی دور از کمدی خوب فعلیتان است را می دیدند شما را در این فیلم همراهی میکردند؟ این را به خاطر کستینگ حرفهایتان می گویم که مهدی هاشمی و مسعود کرامتی را در خود دارد ، مسعود کرامتی مثل اینکه بعد از قرار داد فیلم قبلیتان را دیده و کمی دو دل شده است.
مصطفی کیایی: آقای هاشمی که قبل از اینکه قرار داد ببندد «بعد از ظهر سگی سگی» را دیدند و بعد که با هم صحبت کردیم گفتند که من از فیلم خوشم آمد و در فیلم توانسته بودی قصه را از اول تا به انتها با یک روایت درست بیان کنی و تکلیف قصه روشن بود، در مورد فضای متفاوتش و نقطه قوت هایش نیز بحث کردیم، آقای هاشمی که مشکلی نداشت و خانم صامتی هم همین طور، به نظرم آن هایی که بالاخره کارشان سینما باشد و حرفه ای باشند فیلم را که ببینند دریافتی از کسی که میخواهد کار کند دارند.
زمان پیش تولید هم این دریافت وجود داشت، ولی بعد از آن قضیه وقتی سر فیلمبرداری بروی روز اول و دوم کار، همه باید بفهمند که کارگردان بیشتر از هرکسی به کاری که میکند واقف است، اشراف کامل دارد و بازیگر و عوامل همه خودشان را تسلیم کارگردان بکنند، من فکر می کنم در پروژه «ضد گلوله» این اتفاق افتاد و روزهای اول کار اساتیدی مثل آقای هاشمی، کرامتی و … برایشان این قضیه جا افتاد که منی که این کار را انجام می دهم آشنا هستم با کارم و بیشتر از همه بر پروژه اشراف دارم و واقعا هم این اساتید با اینکه خیلی زیاد سابقه اشان از من بیشتر بود کاملا در اختیار کار بودند و همه چیز خوب پیش رفت.
شما در دو مدیوم سینما و تلویزیون فیلمنامه نوشته اید چه تفاوتهایی نوشتن طنز این دو حوزه با یکدیگر دارند؟
ببینید این دو مدیوم کاملا متفاوت است چه از لحاظ نوشتاری چه از لحاظ ساختاری، حتی نوع مخاطبش و طیفی که در بر می گیرد و نوع درامی که شکل می گیرد در سینما متفاوت تر از تلویزیون است، تلویزیون محتاطانه تر است، در بحث فیلمنامه به نظرم تلویزیون بار آموزشی بیشتری را دنبال می کند یعنی وقتی می نویسی باید تصور کنی که این تلویزیون روشن است و همه می بینند و این باعث می شود مسئولیت بیشتری داشته باشی ولی در سینما بیشتر دغدغه شخصی ات را میتوانی کار کنی.
به عنوان فیلمنامه نویس و فیلمساز در حوزه طنز فکر می کنید چرا تولیدات ما در این حوزه سینمایی دچار بلبشویی شده است که نه سینماگر راضی است نه مخاطب، فروش خوبی نداریم و هر روز به تعداد فیلم های ضعیف در این حوزه اضافه میشود؟
کلان تر از حوزه طنز در سینما خود سینما است و به طور کل فیلم های سینمایی، در اکران عید فطر فقط «کلاه قرمزی و بچه ننه» و «ضد گلوله» فروش خوبی داشتهاند، در همین بلبشو مردم فیلم خوب را پیدا میکنند اما در مورد فضایی که ویید به نظرم فضایی در زمینه کمدی به وجود آمد که بیشترش بر میگشت به فیلمنامه و سپس کارگردانی و بعد هم بازیگری ضعیف یک دوره!
فکر نمیکنید تب تند تولید فیلم کمدی بدون منطق و سلیقه پیش رفت؟
البته من فکر می کنم یک سری فیلم کمدی در اول این بازار داغ، خوب فروختند، آدم های مختلفی که هیچ سلیقه ای در کمدی نداشتند، دیدگاه کمدی نداشتند شروع کردند به نوشتن فیلمنامه و عده ای هم به ساختن آن.
حاصل این می شد که مردم به سینما میرفتند و به فیلم می خندیدند اتفاق خاصی هم نمیافتاد، در این تب اولیه یک سری فیلمها خوب فروخت، اما آهسته آهسته این فیلمها مخاطبش را از دست داد چون یک سری سوژه ها تکراری، دستمالی شده، کهنه و به قدری عاری از خلاقیت بود که دیگر اتفاق خوبی را رقم نمی زد و دیگر رسیده بود به خلاقیت های فردی بازیگران طنز که بازیگر هم بعد از دو فیلم تکراری می شد، این باعث شده بود که گروهی از افراد غیر طناز وارد این حوزه بشوند و یک ذره این فضا را خراب بکنند، فیلمهای خوبی هم که ساخته شد مردم به تصور آن فضای کلی که در حوزه طنز به وجود آمده بود به سمتش کشیده نمیشدند.
البته گاهی اتفاقهای خوبی در این حوزه میافتد و مردم بعضی فیلمهای کمدی را میبینند.
بله، من خوشحالم که امسال فیلم «خوابم میآد» رضا عطاران باز مردم را به سینما آورد، الان هم فروش «ضد گلوله» در این چند شب مرا خوشحال کرده است، میزان رضایت مردم از فیلم خیلی بالاست و مقدار فروش هم بالاتر رفته است که این یعنی استقبال بیشتر مخاطبان از این فیلم.
پس از فروش فیلم راضی هستید؟
هر روز بهتر میشود و من راضی هستم.
گفتگو: کیانوش نژاد
