البته وزارت فرهنگ و ارشاد در این مسئله ید طولایی دارد که از همنشینی با محمود دولتآبادی، نویسنده رمان «زوال کلنل»، «ضدانقلابیترین رمان پس از پیروزی انقلاب ایران» که در کنفرانس برلین خطاب به سلطنتطلبان میگوید «غلط کردیم انقلاب کردیم!» یا مجوز نشر کتاب در تکریم شاعر ضددین و فراری «اسماعیل خویی» دیده میشود. مسئلهای که مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران از آن گله میکنند: «از فلان هنرمند بیاعتقاد ولنگاری که نسبت به مفاهیم انقلاباسلامی و نسبت به اسلام یک ذره از خودش گرایش در طول این ۳۸ سال نشان نداده است، تجلیل میشود [اما] از یک هنرمندی که همه عمرش را در این راه گذاشته، اصلاً هیچ تجلیلی نمیشود، هیچ احترامی نمیشود، اعتنایی به او نمیشود؛ این خیلی روش غلطی است؛ مسئولان ما باید به این مسائل توجه کنند.» اما وزارت فرهنگ و ارشاد تنها به تمجید و اهدای کارت هنر یا صدور مجوز یک کتاب بسنده نکرده و در تمامی حوزههای مدیریتی خود از خطوط مشخص اسلام گذر کرده است که آخرین نمونه آن فیلم مستهجن «۵۰ کیلو آلبالو» بود که به وضوح بازیگر زن فیلم کشف حجاب میکند، هنری که تنها برای ولنگاری ساخته شده است.
اما هنر در کلام امام که بر مبنای قرآن بیان شده، اینگونه است: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقلدهنده اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام ائمه هدی(علیهمالسلام)، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد»، مسئلهای که نهتنها در سینمای ایران دیده نمیشود، بلکه به وضوح با هنر دیاثت فرهنگی را تفسیر و معنا میکنند و به تازگی افرادی که زمانی مغولوارانه با کمپین «من متنفرم» به سینما حمله میکردند و ریشه به تیشه آن میزدند پا را فراتر گذاشتهاند و خود را قاضی پنداشته و شلاق به دست آماده محاکمه کارگردانهای فیلمهای ارزشی شدهاند و در سکوت وزارت ارشاد یکهتازی میکنند و از سوی دیگر افرادی که منتقدان خود را «خر» خطاب کردند، حالا سینمای امریکا را در «حسرت سینما» قوادنمای ما میپندارند و با ساخت فیلم سفارتخانهای و اعطای جایزه از همان سفارتخانهها تمام تلاش خود را برای تحقیر مردم کشور خود انجام میدهند تا کلکسیون جوایزشان کاملتر شود. نبود نظارت باعث ایجاد فساد و گذر از خطوط قرمز میشود و بعد از مدتی معیارها تغییر ارزش میدهند و ماهیت آنها برعکس میشود که در آخرین نمونه آن در پس دیدگاه «جامعه مدیر میخواهد نه نوکر» حقوقهای نجومی نمایان میشود، نظارت باید یکی از مهمترین دغدغههای مسئولان کشور باشد؛ مسئلهای که در مجلس دهم، مدعیان حوزه فرهنگ که زمانی در لیستهای خود نماینده فرهنگی پسوند آنها بود با «امید» وارد این میدان شدند، اما در عمل نعل وارونه زدند و کمیسیونهای دیگر را با حواشی و دوربینهای بیشتر پسندیدند و عطای شعارها و دغدغه دروغین فرهنگی خود را به لقایش بخشیدند و شاید به همین دلیل تنها چهار نماینده داوطلب این کمیسیون شدند و برای پنهان کردن این واقعیت تلخ، رئیس مجلس مجبور شد چند روزی به صورت صوری که خالی از لطف هم نباشد، عضو آن شود تا این کمیسیون به خاطر رودربایستی هم که شده به حد نصاب برسد، حالا با چنین نگاهی آیا اثری از فرهنگ انقلاب اسلامی میماند؟ آیا دشمنان فرصت نفوذ پیدا نمیکنند؟
مشکلاتی که سالهاست مقام معظم رهبری با مفاهیمی همچون «تهاجم فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی»، «تهدید نرم» و «جنگ نرم» بیان کردهاند، اما مسئولان در خواب زمستان به سر میبردند و نتیجهای غیر از حدیث امام علی(ع) که میفرمایند: «هر کس به وقت یاری رهبرش در خواب باشد، زیر لگد دشمن بیدار میشود.» به بار نیاورده است، اما مقام معظم رهبری زمان طولانی است که شمشیر خود را کشیده است و از یمین و یسار شمشیر میزنند که شاید مسئولی صدای بلند هل من ناصر ینصرنی ایشان را بشنود و در این مسیر مجاهدتی انجام دهد، تا فرهنگ رها شده دوباره احیا شود.