- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

برای عباس کیارستمی و سینمایش؛ پایان مرد ناتمام

abbas-kiarostami

به گزارش سوره سینما [1]، دوشنبه۱۴ تیرماه ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۱۷ دقیقه، تنها دو روز بعد از دعوت رسمی اکادمی اسکار برای حضور در جمع ۲۸۳ نفره اعضای اکادمی برای سال ۲۰۱۷ ، روزنامه گاردین انگلیس خبر درگذشت عباس کیارستمی را منتشر کرد و سینمای ایران مهمترین فیلمساز بین المللی خود را از دست داد.

کیارستمی بعد از چهارماه بیماری سرانجام طعم گیلاس را در پاریس چشید و راهی خانه دوست شد. اتفاقی که دبورا یانگ منتقد مشهور هالیوود رپورتر درباره اش نوشت که «حالا سینمای جهان چراغ راهش را از دست داده است» کیارستمی در ظول فعالیت های هنری اش هرگز تحت تاثیر هیچ فیلمسازی نبود و مسیر شخصی اش را به بهترین شکل پشت سر گذاشت زیرا از نگاه او « هرکسی می تواند نویسنده بزرگترین و بهترین داستان عاشقانه باشد، به شرط آنکه داستان عاشقانه‌ی خودش را بنویسد» سینمای کیارستمی نه به قصه و قواعد سینمای کلاسیک وفادار بود و نه کاملا تحت تاثیر سینمای آوانگارد قرار داشت. جهان کیارستمی نه قابل تقلید بود و نه قابل تکثیر. فیلم خوب را فیلمی می دانست که به نظر بیاید کارگردان ندارد. تفاوت میان فیلمساز و تماشاگر برای او تنها در داشتن و نداشتن نگاتیو خلاصه میشد. او اعتقاد داشت که برای ساختن یک سینمای جدید، باید نقش بیننده را بیشتر در نظر گرفت و اصرار داشت به جای داشتن یک ساختار محکم که مو لای درزش نرود باید ساختار فیلم را ضعیف کرد طوریکه تماشاگر بتواند خودش در بخش های خالی و ناتمام آن سینما حضور فعال و سازنده داشته باشد. کایه دوسینما او را بیشتر از آنکه فیلمساز بداند، پرسشگری درباره حقیقت می دانست. سینمای او سینمای پرسش است نه پاسخ ! کیارستمی بدون پاسخ به آنچه در فیلم هایش مطرح می کند با خلق یک موقعیت، دوربین اش را مقابل افراد متفاوت از طبقات مختلف اجتماعی قرار می دهد و راوی نظرات گوناگون آنها می شود این ویژگی علاوه بر فیلم های وی در عکس ها و اشعار او نیز به چشم می خورد.

نخستین حضور حرفه ای  وی در سینمای ایران ساختن تیتراژ فیلم قیصر بود که در زمان خود مورد توجه قرار گرفت. در ۲۴ سالگی و با ساخت مسافر در  سال ۵۳ توجه منتقدان را به خود جلب کرد. کیارستمی بیشتر از آنکه بخواهد قهرمانش را به مقصدی برساند و  تلاش کند اهدافش را جامه عمل بپوشاند در پی خلق یک جهانبینی و کشف ارزش زندگی از دل واقعیات موجود بود. در «مسافر» که شباهت های بسیاری با آثار نئورئالیسم ایتالیا داشت، مسافران کوچک قصه بعد از طی سفری طاقت فرسا خواب مانده و مسابقه فوتبال را از دست می دهند . سفر ادیسه وار بابک احمدپور در «خانه دوست کجاست»  بعد از کلی مشقت که برای پیدا کردن خانه دوست متحمل می شود، موفق به دیدار با دوستش نشده و راه را بر می گردد. تلاش ناسرانجام پدر و فرزندش در یافتن احمد و بابک احمدپور در «زندگی و دیگر هیچ» ، تقلای نافرجام ربیعی در «طعم گیلاس» ، عشق بی وصال زوج «کپی برابر اصل»، پایان تکان دهنده «مثل یک عاشق» همگی نمونه هایی از هنر کیارستمی در ساخت آثاری ست که شخصیت و هویت کاراکترهایش در پیمودن مسیر و نه لزوما رسیدن به مقصد خلاصه می شود. فیلم خوب از نگاه او بعد از بیرون آمدن از سینما شروع میشد و به همین خاطر قصه سرایی ، به هیجان درآوردن بیننده ،نصیحت کردن و احساس گناه دادن به تماشاگر را دوست نداشت.

کیارستمی دوری از سیاست را به خوبی از پدر آموخته بود. پدر او در کوران تظاهرات حزب توده و اتفاقات ۲۸ مرداد در دهه ۲۰ برخلاف دوستانش کاملا در حاشیه بود و از نگاه عباس جایی که دیگران بعد از سالها به آنجا می رسیدند را پدرش از سالها قبل یافته بود و خودش را کنار می کشید و این تاثیر زیادی در رفتار کیارستمی داشت. او در یکی از گفتگوهای خود آشنایی با شعر و شاعران بزرگ را یکی از شانس های بزرگ زندگی اش می داند که تاثیر زیادی در شکل گیری نگاه او در مواجه با حوادث سیاسی – اجتماعی داشت.

گاردین بعد از درگذشت کیارستمی نوشت: «کیارستمی همیشه به کشورش وفادار بود و هیچ گاه خود را همچون جعفر پناهی و محمد رسولف از ایران تبعید نکرد.» خود او نیز سالها پیش دراین باره گفته بود : «وقتی درختی در زمین ریشه دارد اگر از جایش بکنی، آن درخت دیگر میوه نخواهد داد و اگر هم بدهد به خوبی میوه ای که در جای اصلی اش بود نمی شود. من فکر میکنم اگر کشورم را ترک کرده بودم به سرنوشتی مشابه همان درخت دچار می‌شدم» در روزهای پرتلاطم سال ۸۸ نیز جدال لفظی او با بهمن قبادی که خود از مقلدان سینمای کیارستمی ست، یکبار دیگر اصالت کیارستمی در مقایسه با آن دسته از فیلمسازانی که تنها در ظاهر و نه در اندیشه و عمل از وی تقلید کردند را اثبات کرد. وقتی قبادی او را متهم به محافظه کاری می کند وی چنین پاسخ می دهد: «فیلم های سیاسی و شعارگونه را دوست ندارم زیرا تاریخ مصرف دارند، یک فیلمساز باید در مقابل آنچه که خودش به خودش حکم می کند مسئول باشد نه حکمی که از بیرون به او تحمیل می شود» کیارستمی در مواجه با این ادعای قبادی که در خارج ایران بهتر فیلم می سازد چون خبری از سانسور و … نیست گفت: «خانه من جایی است که شب‌ها می‌توانم آرام بخوابم، جایی‌ است که در آن زندگی می‌کنم و هیچ‌چیز مرا برای ترک آن متقاعد نکرده است».

منبع: برنامه هفت