- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

مومنی‌شریف: شهید سیاح طاهری یک الگوی واقعی برای جبهه فرهنگی انقلاب است

taheri-momeni

سوره سینما [1] – شهید سیاح طاهری پس از دوران دفاع مقدس در عرصه‌های مختلف فرهنگی در ترویج فرهنگ غنی دفاع مقدس کوشید و اقدامات مؤثری را در این راه، از جمله ایجاد موزه دفاع مقدس آبادان و برگزاری یادواره‌های شهدا و عملیات‌های جنگ تحمیلی به انجام رسانید. اشتیاق شدید ایشان به خدمت و شهادت در راه خدا سبب گردید، با مورد تهدید قرار گرفتن حرم اهل‌بیت(ع) در سوریه، به صف جهاد بر علیه گروههای تکفیری و ضداسلام در مسئولیت مستشاری بپیوندد و روز چهارشنبه ۲۳ دی ماه پس از سالها صبر و بی‌تابی در پیوستن به همرزمان شهیدش، به شهادت رسید.

برای شناخت بیشتر شهید سیاح طاهری که از اهالی آبادان جنگ‌زده است با محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری به گفت‌وگو نشستیم تا با ابعاد وسیع‌تر آن بزرگوار آشنا شویم.

* شما از چه زمانی و چگونه با ایشان آشنا شدید؟

آشنایی ما برمی‌گردد به زمان فعالیت‌های ایشان با آقای حبیب احمدزاده. از سال‌ها پیش که این دوستان در خصوص نیازهای آبادان و خرمشهر کار می‌کردند بنده ایشان را دیده بودم. اولین بار هم در خود آبادان که با دو سه نفر برای گرامیداشت پنج مهر رفته بودیم با شهید سعید سیاح‌طاهری آشنا شدم. زمانی که بنده مسئول دفتر مقاومت و ادبیات حوزه هنری بودم حدود هشت یا نه سال پیش. ولی فکر می‌کنم با آقازاده‌هایشان پیش از اینها ‌آشنا بودم.

* طی این چند سال آشنایی ایشان را چگونه شناختید؟

یکی از ویژگی‌های ایشان این بود که به کارهای فرهنگی اعتقاد داشت و آن را در مسائل تأثیرگذار می‌دانست. با وجود اینکه ایشان خودشان در حوزه‌های هنری دارای رتبه و درجه بالایی بود اما در حوزه فرهنگ واقعاً عنوان یک نیروی تدارکاتی و پشتیبان که در خدمت دوستان بود فعالیت می‌کرد. بیشتر کارهایی کردند که آن کارها نمود پیدا کرد. از ابتدا هم برنامه‌ها و کارهایشان برای بچه‌های آبادان و خرمشهر بود. آ‌بادانی که روزگاری ۲۱ سینما داشته ولی الان یک دانه هم ندارد. بالاخره چون ایشان خودشان به خوبی مناطق جنوب را می‌شناختند سعی می‌کردند کمبودها و کم‌کاری‌های دیگران را یک جور با برنامه‌های مردمی و خودجوشی که خودشان اجرا می‌کردند جبران کنند. از جمله آنها برگزاری مراسم پنج مهر بود. روزی که حصر آبادان شکسته شد. بالاخره خیلی از مردم به یاد این روزها نبودند و توجهی به آن نداشتند اما اینها با تلاش خیلی زیاد و با زحمت طاقت‌فرسا زحمت می‌کشیدند و این مراسم را برگزار می‌کردند. هنرمندان مشهور کشور را دعوت می‌کردند و حتی فراتر از کشور.

یادم است در یکی از مراسم‌ها سه نفر از برجسته‌های حوزه رسانه‌ای و فعال بین‌المللی را دعوت کرده بودند. یکی از آنهایی که دعوت کرده بود نماینده مجلس عوام انگلیس بود. افراد برجسته‌ای که به غرب انتقاد دارند. خب بالاخره دعوت این مهمانان کار خیلی راحتی نیست. از آن طرف سعی می‌کردند برای خود مردم آبادان برنامه‌های متنوعی داشته باشند و آنها را با افتخارات کشورشان آشنا کنند. مثلاً در همین سال‌ها بود که اینها موفق شدند دوباره یاد شهید دریاقلی را که فراموش شده بود، دوباره در اذهان مردم زنده کنند و او را به عنوان یک قهرمان در کشور مطرح کنند. خوشبختانه می‌دانید که الان معرفی شهید دریاقلی در کتاب‌های درسی بچه‌ها راه یافته و ایشان که از همان اوایل دیگر فراموش شده بود دوباره یادش به اذهان عمومی بازگشت.

از جمله کارهای دیگر ایشان معرفی و راه‌اندازی جشنواره فیلم‌های دفاع مقدس برای اکران و نمایش آنها برای دانش‌آموزان مناطق محروم کشور بوده است. یا زمانی که زلزله آذربایجان پیش آمد اینها در یک اقدام هوشمندانه به آنجا رفتند و حدود یک ماه در آنجا مستقر شدند. می‌گویم اقدام هوشمندانه به این دلیل که معمولاً وقتی یک اتفاق یا حادثه‌ای مثل زلزله پیش می‌آید آن کسانی که خیلی زود فراموش می‌شوند، بچه‌ها هستند. همه توجه‌ها به بزرگترها است در حالی که بچه‌ها بیشتر از همه آسیب دیدند. این شهید بزرگوار محور و در حقیقت پشتیبان‌ این کار بود.

یک عده‌ به همراه یک سری از هنرمندان رفتند و در این یک ماهی که آنجا بودند برای بیش از ۴۸۰۰۰ دانش‌آموز آذربایجانی روستاهای اطراف زلزله‌زده فیلم پخش کنند و برنامه‌های شاد و جذابی برایشان اجرا کنند. خب این کار خیلی سختی بود. بنده شنیدم همان موقع‌ ایشان برای اینکه بچه‌های یک روستای صعب‌العبور را برای دیدن فیلم بیاورد که سه نفر هم بیشتر نبودند خودش رفته بود و آنها را به همراه معلمشان آورده بود. تا این حد این شخصیت بزرگوار به کارش اعتقاد داشت. در بقیه کارهایشان هم به همین شکل بودند. اعتقاد داشت که باید کارهای باکیفیت و با قیمت ارزان و برای تعداد مخاطب بیشتر طراحی شود. ایشان واقعاً یک الگوی مناسب برای همه دوستان جبهه فرهنگی انقلاب هستند. اولاً خودش را نمی‌دید که متأسفانه خیلی از ماها اینطوری نیستیم. دوماً در کارش خیلی اخلاص داشت. از طرفی هم چون روزهای خیلی سخت جنگ را به خوبی درک و حس کرده بود، عرصه فرهنگ و کار فرهنگی را بسیار جدی می‌دید و با اعتقاد در آن کار می‌کرد.