- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

«آذر» سخت اما یک خود آزمایی بزرگ بود

mohamad-hamzei

سوره سینما [1]تینا جلالی [2] : به طور قطع جشنواره فیلم فجرامسال به لحاظ حضور جوانان فیلمساز در آینده جشنواره مثال زدنی خواهد شد؛فیلمسازانی که هریک با بینش و نگاه خاص خود به طرح  مسائل پیرامون خود پرداختند و دغدغه خود را از موضوعات اجتماع به صورت تصویری با مخاطبان به اشتراک می گذارند که محمد حمزه ای یکی از این کارگردانان جوان است. حمزه ای در اولین فیلم سینمایی خود  فیلمی در فضای کلان شهر تهران با داستانی از قشر متوسط جامعه را بیان می کند. این جوان فیلمساز بیش از یک دهه در سینمای ایران با سمت مدیریت برنامه ریزی فعالیت می کرده و عضوقدیمی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی است.وی  بیش از هر کسی خود منتقد اصلی ساخته های خود است…

گفتگوی سوره سینما [1] را با او از نظر می گذرانید:

* جناب حمزه ای شما سالهای سال در سینما به عنوان مدیر برنامه ریزی و دستیار کارگردان فعالیت داشتید و تجربه کسب کردید. این فعالیت مداوم تاثیری در روندی کاریتان داشت؟

قطعا تاثیر داشته و دارد، ولی ماجرا از این قرار است که ما در سینمای ایران هر بار در هر فیلم یک فضای متفاوت و تازه ای را تجربه  می کنیم و این کاملا منحصر به چیدمان تیم و عواملی است که در آن پروژه خاص  به عنوان فیلمساز با آنها کار می کنیم. بی شک این شناخت و تجربه  قبلی می تواند در مدیریت و هدایت و همراه شدن تیم در آن پروزه برای ما مثمر ثمر باشد. اما به مجردی که  تیم و فضا و آدمها عوض می شود  نمی توانیم بر اساس تجربه مشخص گذشته رفتار کنیم و تیم جدید روحیات جدیدی را با خود همراه دارد و ما به عنوان سکاندار گروه می توانیم بخشی از  تجربه  مدیریتی آثار قبلی یا پروژه هایی که در آن بودیم استفاده کنیم…

* با نیکی کریمی پیشتر تجربه همکاری داشتید؟

تجربه  کاری من با خانم کریمی مربوط به ده سال پیش است که گمان نمی کنم با توجه به اینکه ایشان ازبازیگران  فعال سینما هستند و مدام با عوامل مختلف  ومتعددی در پروژها  کار می کنند خاطرشان باشد.وتجربه این همکاری به یک دهه پیش باز می گردد.

azar1 [3]

* چه شد که ساخت فیلم «آذر» در اولویت برنامه کاریتان قرار گرفت؟

ظاهرا ایشان تصمیم داشتند به عنوان تهیه کننده ، مستقل از فعالیت فیلمسازی خودشان فیلمی را تهیه کننده باشند  که در این مسیر با چند تن از دوستان جوان و فیلمساز صحبت هم کرده بودند و من به واسطه دوستانم  محمد یمینی و علی اصغری به ایشان معرفی شدم و کارهای بلند و کوتاه من را دیدند  نوع نگاه و سلیقه فیلمسازی من را پسندیدند و بعد از چند جلسه به این جمع بندی رسیدیم که می توانیم با هم همکاری مشترکی داشته باشیم.

* پوریا آذربایجانی این فیلم نامه را با نام «بندر تهران» می خواست بسازد که با نیکی کریمی به توافق نرسیدو شما با تغییراتی در فیلمنامه این فیلم را ساختید؟

به نظرم بهترین منبع توضیح در این خصوص خانم نیکی کریمی هستند ؛چون من هم با ایشان به عنوان تهیه کننده  و هم با پوریا آذربایجانی که از دوستان من هم  است جلساتی را داشتم . ولی  در جریان دقیق و جزئیات  ماجراهای پروژه قبلی نیستم و علت جدائی پوریا آزربایجانی و عدم همکاریشان با تهیه کننده را به نظرم از خودشان سوال کنید. من بر اساس این فرایند که عرض کردم به پروژه ملحق شدم و پیش از آن از پوریا آزبایجانی و دوستان سوال کردم و از انصراف پوریا که مطمئن شدم و مشورتی که با هم داشتیم همکاری من تهیه کننده شروع فاز جدی تری شد.

* داستان آذر از چه قشر و طبقه ای از مردم جامعه ما صحبت می کند؟

داستان « آذر» مشخصا در فضای شهری تهران و نزدیک به طبقه متوسط اتفاق می افتد. «آذر» سخت اما یک خود آزمایی بزرگ بود.

* می توان گفت که  شما در این فیلم به ترسیمی از  فضای شهرتهران هم پرداختید؟

اینکه مشخصا فضای شهر تهران نقش کلیدی و کارکرد اساسی در روند قصه داشته باشد وما حالا بخواهیم به واسطه بیان قصه از فضای شهری تهران تعریف ارائه بدهیم خیر؛ اینگونه نیست قصه ی فیلم در همه جا شاید اتفاق بیفتد، ولی به واسطه واکنشهای کاراکترها نسبت به وقایع درون فیلم نامه شاید بشود از این منظرهم به فیلم نگاه کرد که مسائل اینچنینی بیشتر در کلانشهرها اتفاق می افتد و در شهرهای کوچک مواجه ادمها با توجه به فرهنگ و اقلیم منطقه شان متفاوت باشد.

* انگار به طور همزمان نگارش فیلم نامه و فیلمبرداری آذر انجام می شد. با چنین روندی مشکلی نداشتید؟

به شخصه جز آن دسته از فیلمسازانی هستم که حتی در فیلمهای کوتاه و فیلم های تلویزیونی  خودمم هم همه چیز از قبل مشخص و معین شده است و می دانم باید سر صحنه چه کنم و چه  میزانسنی قرار است ارائه دهم که به پرداخت مناسب صحنه برای تصویر کردن قصه مناسب برسیم ؛حتی میزان تغییری که در صحنه شاید بعد از مشورت با بازیگران و فیلمبردار انجام شود هم از قبل برای خودم مشخص می کنم . اصلا این مدل کار یعنی نگارش همزمان با فیلمبرداری  را نمی پسندم چرا که شرایط سختی را برای  کارگردان در صحنه فراهم می کند که برای من فیلمساز ریسک ماجرا را بالا می برد و همه چیز در هاله ای از ابهام اتفاق می افتد هر چند که همه چیز در راستای بهبود کیفیت کار بود که اینجا خداروشکر با صحبتهای مداوم با علی اصغری به عنوان بازنویس فکر میکنم در هر صورت ان اتفاق مطلوب برای همه ی ما تا اندازه ی قابل توجهی افتاد.

azar2 [4]

* در فیلم آذر ترکیبی از جوانان به عنوان عوامل حضور داشتند؛ از نحوه و چگونگی این همکاری برایمان بگویید.

بله گروه ما گروه جوانی بود که برای من در کنار این جمع بودن فرصت مغتنم و حائز اهمیتی بود .همکاری با پیمان شادمانفر به عنوان فیلمبردار که در جای جای این فیلم با من همراه بود وروزبه سجادی حسینی یک دستیار درجه یک و دلسوز کارگردان بود؛ محمد یمینی که به عنوان یک مدیر تولید  کاردان و  صبور بود یا مهدی موسوی طراح صحنه ای که همیشه  در راستای نگاه کارگردان پر از ایده بود و همینطور مصطفی خرقه پوش نازنین که به عقیده من  ایشان در فیلم« آذر» فراتر از یک تدوینگر عمل کردند یکی از شانسهای من در فیلم اولم سینمایی در مرحله پس پروداکشن حضور ایشان به عنوان یک تدوینگر بود که مهمتر از همه به ساختمان کلی فیلم و روایت و قصه گویی تسلط دارد و هیچ چیزی را فدای کار خود نمی کند به پیکره ی کلی فیلم فکر می کند.

* به سبک  فیلمساز خاصی هم علاقه دارید؟

من در حوزه سینمای اجتماعی که اگر این اصطلاح را پذیرفته باشیم برای رساندن مقصودمان، آثار کیانوش عیاری و اصغر فرهادی را و فیلمهایی از این دست را بیشتر می پسندم و دنبال می کنم.

* کیانوش عیاری  نتوانست با فیلم کاناپه در جشنواره حضور داشته باشد و این مسئله با مکدر شدن خیل عظیمی از فیلمسازان و اهالی سینما همراه بود. شما صحبتی در این زمینه دارید؟

به اعتقاد من عیاری فیلمساز کاربلد و مسلط به حوزه ی سینمااست و اساسا به یک  نوشیوه  رئالیستی خاص در کارهایش فکر می کند و همین وجه تمایز اثارش از فیلمسازان هم نسلش است  . من فکر می کنم در این فیلمش هم  یعنی کاناپه  او از عرف و اصول رایج  خارج نشده و همه اینها را برای رسیدن به باور پذیری مخاطب خود انتخاب کرده . ای کاش کاناپه در جشنواره فجر یک نمایش داشت و می توانستیم بازخوردهای مخاطبینش را ببینیم.

* فکر می کنید جشنواره فیلم فجر چه اهمیتی در روند ادامه فیلمسازی شما دارد.؟

بی شک حضور در یک جشنواره مثل جشنواره فیلم فجر که ترکیبی از محصولات یک سال سینمای ایران در آن حضور دارد و نمایش داده می شود خیلی هیجان انگیز است و نمایش فیلم ما در کنار سایر فیلمسازان هم نسل و پیشکسوت اتفاق خوب و مبارکی است ؛اما به نظرم هیچ نکته ای در نگرش فیلمساز نباید تحت تاثیر این جریان باشد که متاسفانه طی این سالها عکس این اتفاق می افتد و همه حاضرند از روی هم عبور کنند و اخلاق حرفه ای صنفی را زیر سوال ببرند تا در این رویداد حضور داشته باشند و در ادامه می بینیم بعد از اینکه بعضا فیلمی مورد تشویق و عنایت قرار گرفت موج شبیه سازی به آن فیلم راه می افتد که این افت بدی است برای سینمای یک کشور شرایط اکران و رقابت آنچنان باید برابر باشد که فیلمسازان نباید حیات و ممات خود را مشروط به حضور در جشنواره ودریافت جایزه بگیرند که فعلا این نگاه و نگرش وجود دارد و کاری نمی توان کرد؛ولی من به عنوان یک فیلم اولی امیدوارم در این موقعیت و شرایط قرار نگیرم و حداقل راحتر بتوانم فیلم بعدی خود را بسازم که می دانم با این سازو کار معیوب و جنگی که در سینما است خواب باطلی است.

* و سوال آخر اینکه  فکر می کنید سیمرغ بهترین کارگردانی به چه کسی تعلق می گیرد؟

(می خندد) نمی توانم حدس بزنم. اما آرزو می کنم سیمرغ به کسی که شایستگی اش را دارد برسد.همین.