- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

کتاب «نور، صدا،… مدیریت مکان در سینما» منتشر شد

mehregan-ketab

سجاد مهرگان در گفت‌و‌گو با سوره سینما [1] در خصوص موضوعیت کتاب «نور، صدا،… مدیریت مکان در سینما» گفت: همانطور که در مقدمه کتاب آمده است، سینما اساساً هنر فضاسازی است. یعنی بدون ساخت فضایی عینی که بازیگران و داستان در آن باشند، اصلاً فیلمی شکل نخواهد گرفت. اما مخاطب با دیدن این فضاهای عینی فیلم دنیایی در ذهن خودش می‌سازد که به نوعی با قدرت اقناع ناب سینما موجب تجربه و فهمی از زندگی می‌شود که شاید در واقعیت همچین تجربه‌ای غیر ممکن باشد. کتاب حاضر به تبیین مفهوم فضا و فضاسازی در بستر سینما می‌پردازد. فضایی که فیلم‌سازان، تهیه‌کنندگان، کمپانی‌های بزرگ سینمایی و حتی سیاست‌گذارن سعی کرده‌اند با خلق درست آن به نوعی همذات‌پنداری مخاطب را با فیلم تقویت کنند. خلاصه این کتاب همین است: چگونه سینما با خلق فضا؛ ما را وادار می‌کند که در فیلم غوطه‌ور شده، زیست کنیم، سیاست‌ورزی کنیم، لحظات عاطفی خلق کنیم و حتی بمیریم.

البته باید توجه شود که منظور از فضاسازی در این کتاب طراحی صحنه نیست. طراحی صحنه یکی از ابزارهای فضاسازی است. مهندسی صدا، میزانسن حرکتی بازیگران و دوربین، رنگ، ریتم، تدوین و حتی معماری تصویر جز فضاسازی فیلم محسوب می‌شود که در این کتاب سعی شده است به صورت مجمل اما مفید به هر کدام از این مقوله‌ها پرداخته شود.

وی افزود: ایده اصلی کتاب «نور، صدا،… مدیریت مکان در سینما» را مدیون مطالعه کتاب معروف مارک اوژه هستم. مارک اوژه در کتاب «نامکان‌ها: درآمدی بر انسان‌شناسی سوپرمدرنیته» فضاهای در دسترس دنیای مدرن را به سه فضای نامکان(non-place)،  مکان(place) و محیط (space) تقسیم‌بندی می‌کند. اوژه معتقد است انسان در کلیتیک به دنیا می‌آید و در بیمارستان از دنیا می‌رود. یعنی زیست امروز دنیای مدرن بجای حضور حداکثری در فضاهایی که نسبت به آن هویت و تعلق خاطر داریم(مثل خانه، محله و…) در فضاهایی چون فضای کاری، فضای عمومی، فضای مجازی و … می‌گذرد. فضاهایی که متعلق به ما نبوده اما مجبور به استفاده از آن هستیم. این دقیقاً تجربه‌ای است که ما به عنوان مخاطبان سینما در مواجهه با فیلم داریم. فضاهایی که از آن ما نیستند؛ اما حین تماشای فیلم مجبور به زیست در آن هستیم. و آن‌ها را جزئی از زندگی خودمان می‌دانیم. در کتاب «نور، صدا، مدیریت مکان در سینما» سعی کرده‌ام امتداد سینمایی این تئوری را پیگیری کنم و ببینم چطور سینما با کنترل فضا به نوعی بر ذهن مخاطبش اثر گذاشته و زیست جدیدی برای اون می‌سازد.

مهرگان در خصوص اهداف خود برای نوشتار این کتاب خاطر نشان کرد: هدف اصلی این کتاب چندگانه است. از سمتی دوست داشتم به سینما و دنیای اطرافمان و فضاهایی که با آن‌ها روزانه روبرو می‌شویم حداقل «بناها و پاساژها»؛ نوعی فهم و کاوش داشته باشیم. و به نوعی دنیای اطراف و پیامدهای آن را بیشتر بشناسیم. به قول فرانسوی‌ها ما در دنیای مدرن پرسه‌زن و ولگرد(flanuer) هستیم. هر روز خیابان‌ها و دنیای مجازی را بی‌هدف می‌گردیم؛ پس می‌خواستم خودم را متوجه کنم که حین پرسه‌زنی در حال تماشای چه چیزی هستم. چه معنا و تاثیری روی من نشستن در ایستگاه مترو یا پارک و یا حضور در یک پاساژ  برای خرید می‌گذارد.

وی ادامه داد: هدف دوم من شناساندن مفهوم فضا و اهمیت توجه به آن برای دوست داران فیلم و فیلمسازان بود. یعنی توجه به اینکه تماشاگر در حال پرسه‌زنی در یک فیلم است. ما به عنوان مخاطبان فیلم حین تماشای آن همراه با کاراکترهای فیلم از خیابان به پاساژ، از پاساژ به خانه و از خانه به محل جنایت می‌رویم، که شناخت دقیق و مفهومی آن به فیلمساز کمک می‌کند که بتواند فضاهای دقیق‌تری بسازد.

اما سومین هدفم معنایی سیاست‌گذارانه دارد. می‌خواستم به مدیران سینمایی توضیح دهم برای ساخت یک نوع سبک زندگی کافیست فضای فیلم‌ها را کنترل کنید، با این کار سبک زندگی متعاقباً کنترل می‌شود. این مفهومی است که در یکی‌از بخش‌های کتاب تحت عنوان «چرایی استودیو» آورده‌ام. و توضیح داده ام که چرا هالیوود به غیر از دلایلی چون آب و هوا و تولید ارزان، منطق تولید بر اساس نظام استودیویی را در دوره‌ای اجرایی کرده است.

این نویسنده درباره تاثیر اینگونه کتاب‌ها در رفع معضلات و مشکلات امروز سینما در عرصه تولید محتوا و عرضه عنوان کرد:

مگی ولنتاین در کتاب خوبش یعنی «نمایش در پیاده‌رو آغاز می‌شود» از تجربه دوران کودکی‌اش در تماشای فیلم‌های «فرد آستر» می‌گوید. اینکه او چطور واله و شیدای ونیزی شده بود که آستر در فیلم‌هایش نشان می‌دهد. شاید به غیر از علی حاتمی کمتر فیلمسازی در ایران باشد که بتواند با فضاسازی ما را عاشق چیزی کند. دلیل اصلی علی حاتمی برای ساخت لوکیشن سریال «هزاردستان» در شهرک سینمایی غزالی توجه به همین مهم بود. فکر می‌کنم سینمای ایران با فضاسازی بیگانه است و تعریف بسیار اشتباهی از رئالیسم در سینمای ایران شکل گرفته است. امیدوارم این کتاب بتواند تا حدی این تفسیر اشتباه از رئالیسم را که به ناتورالیسم تنه می‌زند را مقداری تصحیح کند.

وی در پایان اظهار داشت: کتاب «نور، صدا،… مدیریت مکان در سینما» شروعی تازه برای مطالعات در این عرصه است و فکر می‌کنم این موضوع جای تحقیق و توجه بسیاری دارد. بنده در حد توان و‌مطالعاتم‌به این موضوع پرداختم اما حتماً اساتید تواناتر از بنده برای بررسی این موضوع وجود دارند. که امیدوارم با مطالعه این کتاب باب گفت و گو باز شود.

همین‌طور از دوست و همکار عزیزم آقای سعید شیرخانی برای ویراستاری این کتاب و همین‌طور کانون اندیشه جوان برای انتشار آن تشکر ویژه دارم.