- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

روایتِ فتحِ سردار دل‌ها

avertin

سوره سینما [1] حمید خرمی [2] : مستند «آورتین» به کارگردانی اسرافیل کلیجی محصول مرکز هنری رسانه‌ای رضوان، اقتباس و برداشتی از کتابی به همین نام است به قلم بهزاد دانشگر (انتشارات ستارگان درخشان) که سال قبل در اولین سالگرد شهادت سردار دل‌ها منتشر شد. این کتاب به موضوع درگیری سردار قاسم سلیمانی با عیدوک بامری و جلال کامرانی، دو شرور در منطقه آورتین مارز پرداخته است.

ازاین‌رو این مستند به‌واسطه اینکه از کتاب و منبع خوبی بهره برده است، دارای ویژگی «پژوهشی بودن»، «صراحت در بیان» و «جذابیت در پرداخت» است که حتی می‌توان به ساخت نسخه سینمایی آن نیز فکر کرد. زیرا این فیلم مستند اساساً به ذات سینما یعنی «نظاره‌گری» نزدیک شده است. «استناد متقن» و «پژوهش محوری» دو مؤلفه گمشده سینمای مستند ایران است، و از سوی دیگر بهره بردن از تصاویر و فیلم‌های ناب در کنار پژوهش می‌دانی برای این مستند، اهمیت سینمایی کار را چند برابر کرده است.

این فیلم به جهت نشان دادن سلوک رفتاری شهید سلیمانی، و تأثیر معنوی او بر اشرار، یک «مستند اشراقی» محسوب می‌شود.

چه اینکه «آورتین» فیلمی در تکریم شهدای اصحاب رسانه هم محسوب می‌شود، همان فیلم‌برداران و عکاسانی که جانشان رفت اما دوربینشان ماند و تصاویر جنگ و عملیات مهم را ثبت کردند تا برای همیشه در حافظه تاریخی یک ملت باقی بماند.

از سویی نیز تصویربرداری از جنگ و عملیات مهم، یک کار دشوار و حساس است، آن‌هم در دوره‌ای که جهان به سمت تصویری شدن رفته. تصویر، سند است و سند هم قابل‌پیگیری است. ازاین‌رو، عکاسان و اصحاب رسانه در جنگ، سهم زیادی در این مقوله دارند، مثلاً درباره ماجرای بمباران شیمیایی حلبچه، اگر عکاسان و ازجان‌گذشتگی آنان نبود، جنایات صدام در سازمان ملل قابل‌پیگیری نبود.

«آورتین» تصاویر بسیار نابی از قاسم سلیمانی را شکار کرده است که هرچند فیلم‌بردار آن ابتدا تصور می‌کرده یک کار ژورنالی و خبری انجام می‌دهد، اما در واقعیت امر، این «تاریخ» است که ثبت‌شده است. همچنین ساختار داستان این مستند کاملاً «ایدئولوژیک» است و به فرمول «جهان‌شمولی» هم رسیده است، لذا این مستند، مستندِ به‌روزی است که هر بیننده‌ای در جهان، آن را می‌پذیرد، زیرا به فطرت انسان‌ها نزدیک شده است.

گفتنی است که «آورتین» به فیلم‌های مرسوم در ژانر جنگی نزدیک است و می‌تواند با مشابه آثار خارجی در ژانر جنگی رقابت کند. مثلاً سینمای جنگی آمریکا، الزامات و مؤلفه‌های مضمونی (تماتیک) خاصی دارد، ازجمله: «گروهی از مردان شجاع به رهبری یک قهرمان مأموریتی را بر عهده می‌گیرند که یک هدف نظامی مهم را برآورده می‌نماید، به حضور دشمن اشاره می‌شود، آیین‌های گذشته و حال اجرا می‌شوند، اعضای گروه می‌میرند، اوج نبرد رخ می‌دهد و فرایند یادگیری یا رشد، پدیدار می‌شود، ابزارهای سینما به کار گرفته می‌شوند و گره‌گشایی انجام می‌شود.»

حال در مستند «آورتین» مخاطب با همین شمایل روبرو است، اما با این تفاوت که این بار به‌جای میدانِ جنگ، این دل‌های افراد است که مورد هجوم سردار و گروهش قرار می‌گیرد. درواقع حاج قاسم سلیمانی، با تشکیل یک گروه، جلوی اشرار را می‌گیرد، اما در آخر، یک تحول اخلاقی برای آن افراد شرور رخ می‌دهد. سردار سلیمانی برای آن‌ها در منطقه‌ای در کرمان، چند چاه آب حفر می‌کند و آنان را به کار و معیشت سالم و یک «آرمان‌شهر» سوق می‌دهد.

به این تحول، در سینما «پیرنگ بلوغ» می‌گویند. پیرنگ بلوغ، تلفیق سفر بیرونی با سفر درونی است که نهایتاً یک تغییروتحول اخلاقی روی می‌دهد و مخاطب را با یک «آرمان‌شهر» (اتوپیا) آشنا می‌سازد.

فیلم‌هایی که از منظر ژنریک بیشتر به درهم آمیختن دو رده از فیلم‌های جاده‌ای و جنگ می‌مانند. سفری که شخصیت حاضر در میدان جنگ و میدان اعتقاد را به درک جدیدی از مفهوم زندگی و مرگ می‌رساند. در این مورد می‌توان فیلم‌هایی از قبیل «چشم شیشه‌ای» اثر حسین قاسمی جامی و فیلم «هور در آتش» (عزیزالله حمید نژاد) و در «درهٔ الاه» (پل هگیس) را مثال آورد. در این فیلم‌ها فردی به دنبال یافتن نشانه‌هایی از گمشده خویش است که در جبههٔ جنگ حضور دارند.

سرمایه اصلی ژانر دفاع مقدس، مسئله تحول اخلاقی «انسان» در ذیل ولایت‌پذیری است. سردار دفاع مقدس به‌جای کشتن و حذف رقیب، برای آنان حق هدایت و «کرامت انسانی» قائل است؛ لذا دیگر فیلم‌های این ژانر، به نشان دادن توپ و تانک و زور و اسلحه و… نیاز ندارند، بلکه سلاح سردار، همان ایمان و احترام او به کرامت انسان‌ها، ولو اشرار و گناهکاران، است. طوری که عیدوک بامری، وقتی تحت‌تأثیر مرام اسلامی حاج قاسم قرار می‌گیرد، سلاح و سایر تجهیزات خود را به وی تقدیم می‌کند، زیرا او اکنون مجهز به سلاح ایمان شده است.

«آورتین» بی‌شک یک مستند حقیقت (Cinema verite) اشراقی محسوب می‌شود و در کنار مستند «روایت فتح» شهید آوینی، یکی از بهترین و معتبرترین مستندهایی است که توانسته است بدون هیچ دخل و تصرفی، سند بصری از ارزش‌های اسلامی سردار باشد. این مستند، مخاطب را به جهان واقعی و ارزشمند سردار سلیمانی می‌برد که رابطهٔ او با اشرار، به یک سلوک رفتاری تبدیل‌شده است.

در کتب ژانر شناسی متعارف، از سه عنصر «موضوع»، «ساختار» و «مخاطب» سخن میگویند و زیرگونه‌های فراوان برای هر ژانری تعریف می‌کنند اما کمتر اثری را شاهدیم که بتواند این سه عنصر را یکجا باهم داشته باشد؛ حتی در ژانر تاریخی که قدیمی‌ترین ژانر است، یا در ژانر وسترن که محبوب‌ترین ژانر است، و یا ژانر جاده که معناگرانه ترین ژانرهاست، هیچ‌گاه، مخاطب جدید خلق نشده است و شرکت‌های فیلم‌سازی صرف با تغییر تکنیک و جاذبه‌ها، همان مخاطبین قبلی را به سینماها می‌کشانند. اما در «ژانر دفاع مقدس» بی‌تعارف، مخاطب جدید ایجاد می‌شود. زیرا این ژانر، انسان‌ساز است و قلب هر مشتاقی را به خودش جلب می‌کند.

این نکته بسیار مهم است که «مستندسازی» با «کلیپ سازی» تفاوت دارد و اگرچه هر دو به پژوهش نیاز دارند اما در مستندسازی، فرد فیلم‌ساز نیز باید خود به سلوک اسلامی دست‌یافته باشد. وگرنه کلیپ سازی، از عهده هر فرد ماهر دیگری هم برمی‌آید. فضای تفکر تا اجرای فیلم مستند اشراقی، از منطق «کلیپ سازی» متفاوت است و قطعاً مستندسازی درباره شخصیت سردار سلیمانی، به‌نوعی یک مسئله راهبردی در طیف فیلم‌سازان جوان مؤمن و انقلابی تبدیل خواهد شد که خواهند توانست از تکنسین گرایی محض، پرهیز کنند و خود را برای مدارج بالای معنوی و محتوایی آماده سازند.

مستند حقیقت، با سایر زیرگونه‌های مستند ازجمله مستند خبری و گزارشی و توصیفی و… کاملاً تفاوت دارد. در این نوع از مستند -که ژیگاورتوف را می‌توان نمونه شاخص غربی، و شهید آوینی را نمونه شاخص شرقی این سبک دانست- دوربین به‌مثابه چشم مخاطب عمل می‌کند، لذا استودیو و مجری و مصاحبه‌گر و نریشن و… وجود ندارد و بدون هیچ دخل و تصرفی، عین واقعیت موجود بیان می‌شود. به تعبیر شهید آوینی، کارگردان باید چشم بیننده باشد.