- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

«تفریق»؛ فیلمی شبیه به آثار لوئیس بونوئل

ترانه علیدوستی در فیلم تفریق

سوره سینما [1]  – مایکل سیسینسکی (Michael Sicinski)؛ منتقد سینمایی سایت (In Review Online) در نقدی که برای فیلم سینمایی «تفریق» منتشر کرد، نوشت: سینمای ایران، طی چهار دهه گذشته به شکل وسیع‌تری خود را به جهان معرفی کرده است. سینما در ایران بیشتر مبتنی بر تعهد به واقعیت قابل‌مشاهده بوده است. درواقع، بسیاری از فیلم‌سازان شناخته‌شده در سینمای ایران تا حدی آثار خود را بر اساس واقعیت مستند بنا کرده‌اند. در این زمینه، فیلم‌های مانی حقیقی متفاوت هستند.

حقیقی در دومین فیلم خود با عنوان «کارگران مشغول کارند»، داستان چهار دوست قدیمی را نمایش می‌دهد که از تعطیلات ناموفق اسکی خود، در حال بازگشت به خانه هستند. این افراد دکتر، مهندس و تاجر هستند و دوران بحرانی سنین میانی خود را پشت سر می‌گذارند. در توقفی کوتاه در کنار جاده‌ای کوهستانی به تخته‌سنگی عجیب بر می‌خورند و همچون بچه‌های بازیگوش، تلاش می‌کنند که تخته‌سنگ را به قعر دره پرتاب کنند، کاری بیهوده که نتیجه‌ای جز ناکامی به دنبال ندارد. در انتها وقتی همه ناامید و خسته از تلاش دست می‌کشند تخته‌سنگ خودبه‌خود به دره پرتاب می‌شود.

این کارگردان در فیلم اخیر خود با نام «خوک»، تصویر یک فیلم‌ساز را نشان می‌دهد که در شرایطی زیست می‌کند که یک قاتل سریالی چهره‌های سرشناس سینمای ایران را هدف قرار داده اما قهرمان داستان از اینکه او در لیست قتل‌ها قرار نگرفته ناامید است.

درحالی‌که هر دوی این فیلم‌ها در یک کمدی تاریک و در حدی انسان‌دوستانه روایت می‌شدند اما فیلم آخر مانی حقیقی با عنوان «تفریق» پیش‌فرض مفهومیِ گفته شده در ابتدای مطلب را در قالب یک موضوع جدی و مرگبار تقویت می‌کند.

در «تفریق» یک زوج متأهل در تهران به نام‌های جلال (نوید محمدزاده) و فرزانه (ترانه علیدوستی) با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند که بیشتر به دلیل اختلال‌های خلقی ناشی از افسردگی فرزانه است. فرزانه به دلیل بارداری مجبور به ترک داروهای خود شده و این امر افسردگی او را تشدید کرده است. او مربی آموزش رانندگی است و یک روز در حال آموزش؛ همسرش جلال را در یک اتوبوس شهری می‌بیند و این دقیقاً در شرایطی است که جلال برای کار به خارج از شهر رفته است!

نوید محمدزاده و ترانه علیدوستی در تفریق [2]

فرزانه، جلال را تعقیب می‌کند و می‌بیند که او به ساختمانی ناآشنا می‌رسد. وقتی وارد ساختمان می‌شود، در آنجا با ساکنانی روبه‌رو می‌شود که گویی جلال را به خوبی می‌شناسند.

اما در «تفریق» خیلی زود متوجه می‌شویم که مشکل چیست. جلال و فرزانه دقیقاً دو نفر مشابه خودشان را در جای دیگری از شهر می‌بینند. محسن (نوید محمدزاده) و بیتا (ترانه علیدوستی) زندگی بسیار متفاوتی با جلال و فرزانه دارند. زمانی که جلال مهربان با پدرش در یک قاب‌فروشی کار می‌کند، محسن یک مدیر میانی است که متهم به اختلاس شده است. در این میان، خلق‌وخوی جذاب بیتا در تضاد آشکار با فرزانه و مبارزه او با بیماری روانی است. طولی نمی‌کشد که جلال و بیتا با هم دوست می‌شوند و هر دو به این باور می‌رسند که به یکدیگر علاقه‌مند هستند.

اگرچه «تفریق» ویژگی‌های کلی یک فیلم ایرانی اما شبیه به فیلم‌های لوئیس بونوئل (فیلم‌ساز اسپانیایی) را دارد، اما حقیقی به‌شدت با سوژه‌ها بازی می‌کند و شخصیت‌های فیلم را خیلی بیشتر از آن چیزی که منطقی به نظر می‌رسد در تاریکی نگاه می‌دارد. چنین خودخواهی‌ای به‌سختی می‌تواند معادله‌ها بشکند (اصغر فرهادی اغلب همین کار را در فیلم‌هایش انجام می‌دهد) اما حقیقی با تقویت عناصر ماوراء طبیعی طرح، از تماشاگر می‌خواهد که درام انسانی عجیب‌وغریبی را که تماشا می‌کند، کنار بگذارد و مستقیماً به سمت داستان‌های تمثیلی برود.

«تفریق» کاملاً آشکارا در مورد تغییراتی است که افراد در طول روابط طولانی‌مدت متحمل می‌شوند. جلال و بیتا شخصیت‌های بهتر محسن و فرزانه هستند و یا حتی شاید خودشان در دوران کودکی‌اند، قبل از آنکه زندگی بر آن‌ها اثرات منفی بگذارد!

به طرز عجیبی، فیلم «تفریق» بیننده را به یاد فیلم سینمایی «زمان» ساخته کیم کی دوک می‌اندازد.  در هر دو این فیلم‌ها، زوج‌ها با این احتمال دست‌وپنجه نرم می‌کنند که فردی که عاشق او هستند، برای همیشه رفته است. در فیلم کیم، جراحی پلاستیک عامل پیچیده‌کننده‌ای است که نشان می‌دهد روح ممکن است به اندازه بدن نیز انعطاف‌پذیر باشد. «تفریق» در عین حال مبنایی‌تر و حتی بدبینانه‌تر است. این فرضیه که بیش از آنکه کسی ما را به یاد بیاورد، چه کسی بوده‌ایم، در آخرین ساخته مانی حقیقی وجود دارد.

«تفریق» به‌شدت با نظر آلفرد هیچکاک موافق است که زمانی گفت: «اگر همزادهای خود را ملاقات کردید، باید آن‌ها را بکشید.»

منبع: Michael Sicinski – In Review Online

مترجم: هدیه حدادی‌اصل [3]