- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

یک روایت جذاب از پشت صحنه «فرار به سوی پیروزی»

Victory1

به گزارش سوره سینما [1]، پله؛ اسطوره فوتبال برزیل در تاریخ ۲۹ دسامبر ۲۰۲۲ (۸ دی ماه ۱۴۰۱) پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان درگذشت. «ادسون آرانتیمس دو ناسیمنتو» ملقب به «پله» بیست‌وسوم اکتبر ۱۹۴۰ در شهر «ترس کورایسوس» از ایالت «میناس ژرایس» متولد شد و در ۱۳ سالگی با ملحق شدن به باشگاه بائورو فوتبالش را آغاز کرد. او ۱۶ ساله بود که به سانتوس پیوست و ۱۸ سال پیراهن این تیم را پوشید. پله که در دوران فوتبالش برای سانتوس و نیویورک کاسموس بازی کرد، در ۹۲ بازی ملی برای برزیل ۷۷ گل به ثمر رساند.

او بین سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۱ پیراهن سلسائو را پوشید و ۳ مرتبه در سال‌های ۱۹۵۸، ۱۹۶۲ و ۱۹۷۰ قهرمان جام‌جهانی شد.

پله از سال ۲۰۲۱ دچار بیماری سرطان روده بزرگ شد و پس از یکسال تحمل این بیماری در دسامبر ۲۰۲۲ درگذشت.

پله چهل سال پیش در فیلم سینمایی «فرار به سوی پیروزی» به کارگردانی جان هیوستون که در سال ۱۹۸۱ تولید شد ایفای نقش کرد و با مایکل کین، سیلوستر استالونه، بابی مور، اسوالدو آردیلس، ماکس فون سیدو و مایک سامربی همبازی بود.

در فیلم سینمایی «فرار به سوی پیروزی» اتفاقات و ناگفته هایی وجود دارد که قرار است در این گزارش به برخی از آن ها اشاره کنیم.

*«فرار به سوی پیروزی» داستان چیست؟

این فیلم یک درام تاریخی است که داستان گروهی از اسیران جنگی متفقین در طول جنگ جهانی دوم را دنبال می‌کند. آنها قرار است یک مسابقه فوتبال تبلیغاتی را در برابر تیمی از بازیکنان آلمانی برگزار کنند که نتیجه آن درنهایت زندگی بازیکنان را برای همیشه تغییر می‌دهد.

اما نکته جالب در این فیلم این است که داستان از یک سری بازی‌های واقعی در شهر کی یف، در زمان اشغال این شهر توسط آلمان، الهام گرفته شده است. چند تن از اعضای باشگاه فوتبال دینامو کی یف به عنوان تیم برتر فوتبال اوکراین، در یک نانوایی کار پیدا می کنند و در آنجا با سایر کارمندان نانوایی یک تیم فوتبال تشکیل می دهند و پس از تمرینات زیاد، شروع به بازی در لیگ جدید در برابر تیم هایی می کنند که توسط دولت دست نشانده اوکراین و ارتش آلمان حمایت می شدند. پس از ضرب و شتم تیمی از پایگاه محلی نیروی هوایی آلمان، لیگ منحل می شود و تعدادی از اعضای تیم توسط گشتاپو دستگیر و چهار نفر نیز اعدام می شوند.

*ماجراهای سیلوستر استالونه در پشت صحنه فیلم

اگرچه سیلوستر استالونه فکر می‌کرد که داستان کلیشه‌ای است و خودش چیز زیادی درباره فوتبال نمی‌دانست، اما با ساخت فیلم موافقت کرد زیرا نمی‌خواست شانس همکاری با کارگردان افسانه‌ای هالیوود، جان هیوستون را رد کند.

سیلوستر استالونه تمرینات فوتبال را در تعطیلات آخر هفته در طول فیلمبرداری فیلم سینمایی «شاهین های شب» آغاز کرد. استالونه توسط گوردون بنکس؛ دروازه بان برنده جام جهانی انگلیس، تمرین کرد. در ابتدا، استالونه به توصیه بنکس توجه چندانی نکرد، زیرا فکر نمی کرد تمرین لازم باشد اما بخاطر این حرف گوش ندادن در روز اول فیلمبرداری مسابقه با بی احتیاطی خود را به اطراف پرتاب می کرد. در نهایت به قدری به زمین خورد که یکی از شانه هایش از جا در رفت و یکی از دنده هایش شکست و باعث شد برای چند روز نتواند سر صحنه فیلمبرداری حاضر شود. زمانی که دوران مصدومیتش تمام شد و به فیلمبرداری بازگشت، توجه بیشتری به صحبت های بنکس داشت، اما همچنان در طول فیلمبرداری چندین جراحت جزئی، از جمله شکستگی دنده دیگرش را تجربه کرد. پس از پایان تولید، استالونه اظهار داشت که این تجربه سخت تر از مبارزه در فیلم های راکی بوده است.

Victory2 [2]

سیلوستر استالونه در تلاش برای جلوگیری از گلزنی پله انگشت خود را شکست. از طرفی با گروه بازیگران و خدمه خود مخالفت و از غذا خوردن با آنها امتناع کرد و هر آخر هفته با یک جت خصوصی در لندن یا پاریس ناپدید می شد. استالونه برای این فیلم حدود ۴۰ پوند وزن کم کرد زیرا نمی خواست اسیر جنگی شبیه یک «بوکسور المپیک» باشد و احساس می کرد برای انجام وظایف یک دروازه بان فوتبال به این کاهش وزن نیاز دارد.

*«پله» دلیل همکاری مایکل کین با فیلم «فرار به سوی پیروزی»

مایکل کین، دیگر بازیگر این فیلم در مصاحبه ای اعتراف کرده است که تنها دلیل موافقت همکاری اش با این فیلم، فرصت همبازی شدن در کنار اسطوره فوتبال یعنی «پله» بوده است.

مایکل کین در ۴۷ سالگی در زمان فیلمبرداری برای بازی در نقش یک بازیکن فوتبال، بسیار پیر بود.

حتی او فکر می‌کرد که انتخاب او برای این نقش بسیار عجیب است، اما با این وجود موافقت کرد که در این فیلم حضور داشته باشد، زیرا این فرصتی را به او می‌داد تا با بازیکن افسانه‌ای برزیلی پله (که خودش در زمان فیلمبرداری ۴۰ ساله بود و چندین سال قبل از آن بازنشسته شده بود) ملاقات کند و به گفته جان وارک، کین لهجه گلاسکویی خود را به لهجه شیک اسکاتلندی دوبله کرده بود.

«پله» علاوه بر ایفای نقش در این فیلم، در طراحی تمام اکشن های فوتبال آن نیز کمک کرده بود.

*استادیوم بازی فینال در فیلم کجا بود؟

نظرسنجی از هفت کشور برای یافتن استادیوم ورزشی مناسب منعکس کننده اروپای دهه ۱۹۴۰ در پاریسِ فرانسه انجام شد در نهایت استادیوم MTK در بوداپستِ مجارستان جایی بود که مسابقه فوتبال در فیلم در آن برگزار شد. تولیدکنندگان در آن زمان برای پیدا کردن استادیومی بزرگ بدون نورافکن با مشکل مواجه بودند، زیرا نورافکن در استادیوم‌های فوتبال تا مدت‌ها بعد از جنگ جهانی دوم تا حد زیادی ناشناخته بود. استادیوم MTK بزرگترین استادیوم بدون چراغ (اما در عین حال از نظر ساختاری شبیه به استادیوم های کشورهای دیگری که در طول جنگ جهانی دوم وجود داشتند) بود.

از طرفی یک مجموعه زندان سه هکتاری در محوطه اصطبل آلاگ در حومه بوداپست مجارستان برای این فیلم ساخته شد. ساخت مجموعه اسیران سه ماه طول کشید.

اسوالدو آردیلس در مورد مایکل کین ۴۷ ساله و مهارت های فوتبالی اش در مصاحبه‌ای گفته بود: «افتضاح‌ بود و او حتی نمی توانست ۲۰۰ متر را بدود.»

به غیر از سیلوستر استالونه و مایکل کین، بقیه بازیکنان متفقین (که در این فیلم بازی می‌کنند) ستاره‌های واقعی فوتبال از کشورهای مختلف در سراسر جهان و عمدتاً از دهه‌های ۱۹۷۰ و ۸۰ بودند. برخی از آنها «ترفندهایی» را که به آن شهرت داشتند، اجرا کردند، مانند پله که از ترفند قیچی برگردون استفاده می‌کرد.

در این فیلم هجده بازیکن حرفه ای بین المللی فوتبال که در آن زمان حضور داشتند، در نقش های بدلکاری بازیگری و اکشن ورزشی ظاهر شدند.

*فوتبالیست‌هایی که در فیلم بازی کردند

از ستارگان فوتبالی که در این فیلم نقش‌های کلیدی ایفا می‌کنند، می‌توان به پله برزیلی در نقش سرجوخه ترینیدادی متفقین، لوئیس فرناندز، بابی مور انگلیسی در نقش تری برادی انگلیسی، اسوالدو آردیلس آرژانتینی در نقش کارلوس ری آرژانتینی، جان وارک اسکاتلندی در نقش آرتور هایس اسکاتلندی اشاره کرد.

Victory3 [3]

*شخصیت «پله» از کودکی

شخصیت پله ادعا می کند که در کودکی در ترینیداد که یک جزیره است، با لگد زدن به پرتقال ها فوتبال را یاد گرفته است. در زندگی واقعی پله ادعا می کند که در کودکی در برزیل با میوه ها تمرین فوتبال انجام میداده است.

*فیلمنامه از کجا شکل گرفت؟

پیش‌نویس اصلی فیلمنامه یک درام جدی بود که بر اساس داستان واقعی گروهی از متفقین بود که در یک مسابقه فوتبال توسط آلمانی ها به چالش کشیده شدند. توافق بر این بود که اگر آلمان ها برنده بازی شوند، اسیران جنگی در سوئیس آزاد شوند.

با این حال، اگر اسیرها برنده می شدند، در معرض تیراندازی قرار می‌گرفتند. متفقین تصمیم گرفتند برای «پیروزی» بروند، مسابقه را بردند و در نتیجه اعدام هم شدند.

در طول مسابقه اصلی فوتبال در فیلم، وقتی مفسر (گزارشگر) می‌گوید پانزده دقیقه به پایان بازی باقی مانده است، دقیقاً پانزده دقیقه و پنج ثانیه تا پایان تیتراژ پایانی باقی مانده است.

*بزرگترین افتخار «اوسوالدو آردیلس»

اوسوالدو آردیلس در سال ۲۰۱۴ در پاسخ به سوال خبرنگاران گفت که علیرغم قهرمانی‌اش در جام جهانی با آرژانتین در سال ۱۹۷۸ و کسب افتخارات بزرگ دیگری در دوران فوتبالش، بزرگترین لحظه ورزشی او بازی در این فیلم بوده است.

کوین اوکالاگان که در این فیلم نقش دروازه بان جوان با دست شکسته را بازی می کرد، هرگز در سطح حرفه ای در دروازه بازی نکرده است. در عوض، او در میلوال، ایپسویچ تاون، پورتسموث و جمهوری ایرلند به عنوان یک وینگر از یک کارنامه موفق لذت برد.

*اشتباهات و عجایبی که در فیلم رخ دادند

۱- در صحنه‌ای که آلمانی‌ها متوجه فرار هچ می‌شوند، گزارشگر آلمانی به جای آلمانی به زبان مجارستانی صحبت می کند! دقیقا در صحنه‌ای که باید به زبان آلمانی گفته شود مفسر متن دیگری را به مجارستانی میگوید!

۲- در این فیلم مایک سامربی؛ یکی از فوتبالیست‌ها با مایکل کین دوست شد. سامربی پس از بازنشستگی از فوتبال به ساخت پیراهن‌های سفارشی روی آورد که مایکل کین یکی از مشتریان مورد علاقه اوست.

۳- کارول لور تنها بازیگر زن این فیلم، به جز تماشاگران زن در پایان فیلم است.

۴- در طول بازی یک اسیر جنگی مجروح از برانکارد خارج می شود و بازیکن دیگری پیراهن را به جای او می پوشد. جایگزین‌ها تا سال ۱۹۵۳ به این شکل معرفی نشدند.

۵- تا آن زمان، عنوان «تعویضی» برای بازیکنی بود که جایگزین بازیکن دیگری می شد که در مسابقه حاضر نشده بود و بازیکنان پس از شروع مسابقه تعویض نمی شدند.

۶- اکثریت قریب به اتفاق افراد اضافی استادیوم فوتبال دارای مدل مو و لباس‌های مربوط به اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ هستند (موهای بلند و پیراهن یقه پهن و غیره).

۷- میکروفون مورد استفاده توسط گوینده رادیو در مسابقه فوتبال یک مدل RCA 77B است، مدلی که تا اواخر دهه ۱۹۴۰ معرفی نشد.

۸- در یک نقطه از مسابقه فینال، یک تصویر نزدیک از یک دختر بچه در میان جمعیت نشان داده می شود که مردی پشت سر او یک ساعت دیجیتال در دست دارد!!

۹- با شروع بازی فینال، مفسر می‌گوید: برای اطمینان از بازی جوانمردانه و اخلاق خوب، سازمان دهندگان آلمانی یک بی طرف را برای قضاوت بازی انتخاب کرده اند اما کلمه “بی‌طرف” به وضوح دوبله شده است و با حرکات دهان بازیگر همخوانی ندارد.

۱۰- هنگامی که پله در طول مسابقه آسیب می بیند، از درد به خود می‌پیچد و بالای سرش خط گچی زمین را لمس می کند. لکه بزرگ سفید روی سرش به وضوح دیده می شود اما در سکانس بعدی، از بین رفته است.

۱۱- وقتی بازیکن آلمانی (باومن) ضربه پنالتی را می زند، موهایش در صحنه ای چند ثانیه قبل از ضربه، خشک می شود، سپس وقتی توپ را می گذارد خیس عرق می شود و بعد از گلزنی دوباره خشک می شود.

*گزینه‌هایی که حاضر به بازی در این فیلم نشدند

در ابتدا قرار بود لوید بریجز و کلینت ایستوود در این فیلم بازی کنند. آلن دلون بازیگر فرانسوی نیز برای حضور در این فیلم تشویق شده بود.

جان هیوستون از این فیلم متنفر بود و اعتراف کرد که این کار را فقط برای دستمزد انجام داده است.

سر راجر مور در نظر داشت نقش کاپیتان جان کولبی را بپذیرد. کوین بیتی نقش بدل مایکل کین را در صحنه های فوتبال بازی کرد، در حالی که پل کوپر همین کار را برای سیلوستر استالونه انجام داد.

*میزان فروش و تغییرات

این فیلم به سختی برای تماشاگران آمریکای شمالی (جایی که فوتبال ورزش ملی نیست) فروش داشت و در گیشه با مشکل مواجه شد. با این حال در آمریکای جنوبی و اروپا تا حدی به لطف حضور بازیگران مشهور بین‌المللی در گروه بازیگران و نام استالونه روی پوستر به خوبی عمل کرد.

فیلمنامه نویس (یابو یابلونسکی) از اصلاحاتی که در فیلمنامه او انجام شده بود متنفر بود و با دیدن فیلم تمام شده آنقدر وحشت کرد که حتی برای مدت کوتاهی به فکر خودکشی افتاد.

این فیلم در بازارهای مختلف با نام‌های «پیروزی» و «فرار به سوی پیروزی» شناخته می‌شود، البته عنوان اصلی انگلیسی آن «پیروزی» است.

*انتقادات

سیلوستر استالونه می‌خواست کسی باشد که گل پیروزی را به ثمر برساند، اما توسط بازیگران و عوامل حامی فوتبال متقاعد شد که گلزنی یک دروازه‌بان بی معنی است. در سال های پس از ساخت این فیلم، استالونه ثابت کرده است که حق با کارشناسان فوتبال است. در بازی مدرن، زمانی که چیزی برای از دست دادن وجود ندارد، یک دروازه بان گاهی اوقات دروازه خود را رها می کند و برای ضربات ایستگاهی در آخرین لحظه مانند کرنر جلو می رود و به تعداد تیمش در منطقه نزدیک دروازه اضافه می کند. این تاکتیک گاهی اوقات موفق شده است. پیتر اشمایکل، دروازه بان اسطوره‌ای منچستریونایتد در سال ۱۹۹۷ چنین گلی را به ثمر رساند.