- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

«آه سرد»؛ ایده بکر هدر رفته!

Aahe-Sard

سوره سینما [1]رضا منتظری [2] : سال‌ها است پدیده‌ای در سینمای ایران باب شده که برخی به آن عنوان «فیلم‌های هنری» یا «فیلم‌های جشنواره‌ای» می‌دهند؛ آثاری که عمدتاً فیلم‌سازانی در ورای آن ایستاده‌اند که یا ادعای فیلسوف و شاعر بودن دارند یا بر اساس نگاه روشنفکرمآبانه شأن می‌خواهند به‌نوعی دست به خودنمایی بزنند! فیلم‌هایی سرد، یخ‌زده، بی‌روح، فاقد داستان و جذابیت برای مخاطب، سرشار از تصاویر کارت‌پستالی که عمدتاً در سکوت مطلق می‌گذرد! «آه سرد» به‌نوعی یکی از همین فیلم‌ها است. فیلمی که معلوم نیست اصلاً چرا مجوز ساخت گرفته؟ قرار است چه دستاوردی برای سینمای کشور داشته باشد و مهم‌تر آنکه چرا چنین فیلمی در جشنواره فیلم فجر حضور دارد؟ آیا اصلاً حضور این فیلم با شعار اخلاق، امید و آگاهی بخشی جشنواره سنخیتی دارد؟

اثری عاری از تعلیق همراه با دیالوگ پردازی ‌های ضعیف و شعاری که دانسته‌ها را یک جا برای مخاطب فاش می‌کند. فیلمی که می‌خواهد با الهام گرفتن از سینمای فلسفی خود را به زور هنری و مهم جلوه دهد. بی‌شک جز قاب‌بندی‌های چشم‌نواز مسعود امینی تیرانی فیلم حرف دیگری برای گفتن ندارد؛ نه فیلم‌نامه گنگ و الکنش می‌تواند برای مخاطب کشش داشته باشد نه طراحی صحنه و لباس فیلم هیچ نکته مثبتی دارد! مخاطب نه با بازی‌های سرد و بی‌روح و اداهای تصنعی بازیگران فیلم همراه می‌شود و نه می‌تواند فضای خلق شده توسط فیلم‌ساز را اندکی درک کند!

گویا این تصور که حس و حال رازآلود بودن می‌تواند این قبیل آثار سطحی و بدون عمق‌ را به سینمای تارکوفسکی نزدیک کند و فیلم‌ساز را یک‌شبه مهم جلوه دهد باعث شده تا دست به تولید چنین آثاری بزنند!

«آه سرد» آن‌چنان بلاتکلیف است که حتی نمی‌توان آن را در ژانر فیلم‌های جاده‌ای هم جای داد چراکه یک سری مؤلفه‌های فیلم جاده‌ای هم در این اثر دیده نمی‌شود! اصولاً جاده خیلی شبیه به ماهیت سینما است ولی در این فیلم چنین مصداقی نیز یافت نمی‌شود!

سکانس‌هایی در فیلم وجود دارد که به شدت اضافی‌اند و انگار بیش از آنکه بر اساس منطق فیلم در تدوین گنجانده شده باشند فقط در خدمت ریتم فیلم هستند! گویا نه تدوین گر تلاشی کرده تا از این صحنه‌های زائد بکاهد و نه فیلم‌ساز به فکر اعصاب و روان مخاطبان بخت‌برگشته‌ای بوده که مجبور به تماشای این فیلم هستند!

اصولاً ایده اینکه ۲۰ سال پس از آنکه مردی همسر خود را به اتهامی ناموسی به قتل می‌رساند، پسرش که در زمان وقوع قتل حدود ۶ سال سن داشته، در روز آزادی پدر به زندان دورافتاده می‌رود تا او را همراهی کند، درحالی‌که نه‌تنها او را نمی‌تواند ببخشد، بلکه از او متنفر است و شاید نقشه قتل او را پس از آزادی در سر پرورانده است به خودی خود آن‌قدر بکر و دارای جاذبه است که در صورت پرداخت درست و به‌کارگیری عناصر سینما  می‌توانست بدل به اثری قابل‌تأمل شود.

با همه ضعف‌ها و مشکلات بعید نیست این اثر به واسطه آنکه اصولاً جشنواره‌ها بر اساس یک پز روشنفکری غیررسمی تلاش می‌کنند تا به این قبیل فیلم‌ها بها دهند بتواند از جشنواره فیلم فجر یا برخی جشنواره‌های نه چندان مطرح دنیا جوایزی را کسب کند.