به گزارش سوره سینما [1]، در تاریخ سینمای ایران و جهان رسانه همواره دستمایهای مناسب برای شکلگیری درام و پیچشهای داستانی بوده و در پیشبرد داستان و روایت نقش موثری ایفا کرده است. فیلم «ناتور دشت» از جمله آثاری است که پیوند رسانه با سینما را تقویت میکند. در این گزارش با تمرکز بر این فیلم به ارتباط سینما و رسانه خواهیم پرداخت.
«ناتور دشت» یکی از فیلمهای جالب توجه در این روزهای سینمای ایران است. در این اثر محمدرضا خردمندان به عنوان کارگردان و مهدی فرجی در جایگاه تهیهکننده با بازیگران صاحبنامی همچون هادی حجازیفر، سعید آقاخانی، علی مصفا و میرسعید مولویان همکاری کردهاند. جمع شدن این افراد کنار یکدیگر چیزی جز شوق تماشا و کنجکاوی برای مخاطب سینمای ایران باقی نمیگذارد. اگر به فضای فیلم ورود کنیم. به نقشهایی که هرکدام از این نامهای بزرگ ایفا کردهاند برمیخوریم. به نقشها و نقطه اتصال آنها به قصه فیلم. در این نقطه رسانه قرار گرفته است.
شکافتن ابعاد پرده
زندهیاد ایرج کریمی در کتابی که با عنوان «آنچه سینما هست» ترجمه کرده بود، به شکاف ابعاد پرده اشاره میکند. او در تعریف این تیتر به شکلگیری یک جهان در جهان فیلم اشاره میکند. وقتی یک جهانی مجزا اما مرتبط با جهان فیلم ساخته میشود، خالق فیلم از پرده نقرهای را شکافته و در دل آن دنیایی دیگر ساخته است. رسانه همان دنیایی است که در جهان فیلم ساخته میشود. ارتباط شخصیت و روایت فیلمها با این جهان به شکلی محسوس و یا نامحسوس دنبال میشود. به عنوان مثال در فیلم «تکخال در حفره» بیلی وایلدر ارتباطی اساسی میان روایت و رسانه ایجاد میکند. سنگبنای درام این اثر با رسانه شکل گرفته است. شخصیت اصلی فیلم وایلدر برای جلب توجه رسانهها حاضر است با جان یک کارگر معدن بازی کرده و از نجات او خودداری کند. در این راستا به فیلم «شبکه» از سیدنی لومت و «نفوذی» از ریلدی اسکات نیز میتوان اشاره کرد. تاکنون در سینمای ایران ارتباط رسانه، مطبوعات و سینما در این اندازه و با این قدرت نبوده است. «سرب» ساخته مسعود کیمیایی، «پارتی» به کارگردانی سامان مقدم، «یک روز بخصوص» فیلمی از همایون اسعدیان، «زندگی خصوصی» اثر حسین فرحبخش و «عشق بدون مرز» ساختهای از پوران درخشنده نمونههایی هستند که در آنها رسانه به شخصیتپردازی کمک میکند. در واقع این آثار جهانی مجزا از جهان فیلم خود خلق نمیکنند. در میان آثار گفته شده «پارتی» حضور موفقتری در گیشه داشت. سوژه و ایده جوانپسند این فیلم توانست در سال ۱۳۷۹ فروشی نزدیک به ۵۰۰ میلیون تومان داشته باشد. به طور کل فیلمهایی که در این ساحت مورد بحث هستند، فروش متوسطی در گیشه داشتهاند. «عشق بدون مرز» در سال ۱۳۷۷، فروشی معادل ۱۱۸ میلیون تومان داشت. سال ۱۳۹۴ بعد از دو دهه همایون اسعدیان با «یک روز بخصوص» وارد جدول اکران شد و توانست ۱.۲ میلیارد تومان بلیت بفروشد.
وقتی «ناتور دشت» وارد بازی میشود
داستان فیلم «ناتور دشت» به یکی از اتفاقهای مهم اجتماعی ایران برمیگردد؛ جایی که همه تلاش میکنند تا دختر گمشده روستا را پیدا کنند و در این بین، رازهایی برملا میشود. در راستای تلاشهایی که شخصیتها برای پیدا شدن دختر گمشده دارند، رسانه نقش مهمی دارد. هادی حجازیفر با کمک رسانهها سعی دارد مردم را از گم شدن دختر باخبر کرده و از کمک آنها نیز استفاده کند. فضای دراماتیک و پرهیاهوی فیلم دقیقا از نقطهای که حجازیفر از مردم کمک میخواهد آغاز میشود. رسانه در این فیلم میتواند فضایی مجزا از خود «ناتور دشت» داشته و از اهمیت قابل توجهی در ساختار درام قصه برخوردار باشد. چرا که اکنون تلویزیون به مثابه یک امر تعیینکننده در آبرو و سرنوشت شخصیتها جایگاه خود را تثبیت کرده است. اکنون اگر دزد دختر پیدا شود، رسانه میتواند او را رسوا کند. از طرفی اگر قهرمان قصه در پیدا کردن دزد ناکام باشد، او دیگر آن اعتبار سابق را نخواهد داشت. از آنجایی که قصه «ناتور دشت» بر اساس واقعیت است. جایگاه رسانه در سینما دوباره در مقابلمان چشمک میزند. به هر روی رسانهها قصۀ گم شدن دختر را منتشر کرده و در تاریخ حوادث ثبت کردهاند که اکنون در قالب یک فیلم سینمایی با آن مواجه هستیم.
از این راه دست نکشیم!
رسانه جهانی لایتناهی دارد. مثل ادبیات. مثل شعر و نقاشی. رسانه هم میتواند در ساختار روایی فیلمها نقشی داشته باشد و هم در خلق سوژه و یا ایدهای به کار آید. به طور کل رسانه توانایی آن را دارد که فواصل میان شخصیتهای یک قصه را کم و درجه همگانی شدنِ خیلی از اتفاقات را بالا ببرد. به همین سبب به جذاب متن و فیلمنامه کمک شایانی خواهد کرد. به شرط آنکه نویسنده و کارگردان برای رسانه کاراکتر و شخصیتی مجزا اما مرتبط در نظر داشته باشد. رسانه اگر از رسانه به معنایی که همه از آن باخبریم در فیلمها باشد، یک جای کار میلنگد. اما اگر شکل و فرمی مرتبط با لحن و فضای آن فیلم داشته باشد، رسانه از اهمیتی دراماتیک برخوردار خواهد بود. «ناتور دشت» نمونهای مثالزدنی در این باب است.
