- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

کاوش در یک منطقه پر از ابهام در مستند «جندی‌شاپور»

Mazaheri-Poor1

سوره سینما [1] – مستند «جندی‌شاپور» به کارگردانی پژمان مظاهری‌پور، در بخش فیلم‌های نیمه‌بلند مسابقه ملی و بخش ویژه «ایران» نوزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد. در همین راستا با مظاهری‌پور، کارگردان این فیلم به گفت‌وگو پرداختیم تا بیشتر در جریان ساخته شدن این مستند قرار بگیریم.

ایده‌ اولیه فیلم از کجا شکل گرفت و روند پژوهش چطور آغاز شد؟

من سال‌هاست در حوزهٔ باستان‌شناسی کار می‌کنم و معمولاً سراغ حفاری‌هایی می‌روم که هم شاخص باشند و هم ظرفیت دراماتیک و داستانی برای تبدیل شدن به فیلم مستند داشته باشند. از قبل می‌دانستم که محوطهٔ «جندی‌شاپور» یک محوطهٔ پرابهام است؛ چون در این منطقه کاوش باستان‌شناسی گسترده انجام نشده و فقط بررسی‌هایی صورت گرفته بود. اگر هم کاوشی انجام شده، بسیار محدود بوده و اطلاعات علمی ما دربارهٔ این محوطه کم است.

تا امروز فقط یک فصل کاوش باستان‌شناسی در این منطقهٔ مهم انجام شده و من همان فصل را در سال ۱۳۹۵ مستندسازی کردم. کاوشگران حاضر در منطقه، دکتر یوسف مرادی که متخصص و کاملاً مسلط است، فضا را برای فیلمبرداری فراهم کردند. ایشان توضیح دادند که برخلاف روایت‌های تاریخی، هنوز شواهد مشخصی از شهر جندی‌شاپورِ دورهٔ ساسانیان در اینجا پیدا نشده و تیم در جست‌وجوی همین شواهد است. همین موضوع برای من بهترین موتیف روایتی بود تا به شکل تعاملی با سوژه و بافت باستانی همراه شوم و فرآیند جست‌وجو را ثبت کنم.

فیلمبرداری انجام شد؛ اما پروژه به دلیل مشکلات مالی چند سال متوقف ماند. تا اینکه در سال ۱۴۰۲ دوباره کار تدوین را آغاز کردم. تدوین حدود یک سال طول کشید (غیرمتمرکز). نسخهٔ اولیهٔ تدوین را برای دکتر مرادی فرستادم. ایشان گفتند برخی مسائل علمی تغییر کرده و نتایج جدیدی به دست آمده و بخش‌هایی باید اصلاح شود.

معمولاً فیلم‌سازها زیر بار بازنگری وسیع نمی‌روند، چون هم زمان‌بر است و هم هزینه‌بر؛ اما چون این فیلم یک اثر باستان‌شناسی بود و باید دقیق و اصولی ساخته می‌شد، دوباره با ایشان وارد کار شدیم. نزدیک به نه ماه روی متن، تلفظ‌ها، تحلیل‌ها و نتایج باستان‌شناسی کار کردیم؛ بخش‌هایی حذف شد و بخش‌هایی اضافه شد تا فیلم به نتیجهٔ نهایی برسد.

آنچه امروز می‌بینید، در واقع حاصل یک مطالعهٔ دقیق باستان‌شناسی دربارهٔ شهر یا محوطهٔ موسوم به «جندی‌شاپور» است؛ فیلمی که هم محصول پژوهش میدانی است و هم بازتاب‌دهندهٔ تازه‌ترین یافته‌ها و نظرهای علمی در این حوزه.

روند پژوهش و تولید فیلم چگونه پیش رفت؟

همان‌طور که در پاسخ به سؤال اول هم اشاره کردم، بخش زیادی از روند پژوهش و تولید فیلم در همان مرحلهٔ نخست توضیح داده شده؛ اما یک نکتهٔ مهم را لازم است اضافه کنم. این فیلم کاملاً خارج از توهمات، تصورات، داستان‌سرایی‌ها و تخیلات رایج دربارهٔ شهر جندی‌شاپور ساخته شده است.

در متون تاریخی، دربارهٔ شاپور بسیار صحبت شده و او را خوب می‌شناسیم، اما خودِ شهرِ جندی‌شاپورِ دورهٔ ساسانی هنوز پیدا نشده. این محوطه مثل تخت‌جمشید، فیروزآباد، تخت‌سلیمان یا تیسفون نیست که معماری منسجم و قابل‌شناسایی ساسانی داشته باشد.

به همین دلیل ما در ساخت این فیلم تلاش کردیم داستان را فقط بر اساس یافته‌های واقعی باستان‌شناسی شکل بدهیم؛ نه بر اساس روایت‌های تخیلی. باقی توضیحات مربوط به روند پژوهش و تولید همان مواردی است که در پاسخ اول توضیح داده بودم.

مهم‌ترین چالش‌های ساخت فیلم چه بود و چطور بر آنها غلبه کردید؟

مهم‌ترین چالش من به‌عنوان یک مستندساز در روند ساخت این فیلم، مسئله‌ی بودجه، معیشت و هزینه‌های تولید بود. برای اینکه بتوانم یک فیلم مستند را درست مدیریت و تولید کنم، باید پشتوانه‌ی مالی داشته باشم تا درگیر پروژه‌های دیگر نشوم و بتوانم فقط روی همان فیلم تمرکز کنم. اما در سینمای مستند ایران چنین امکانی معمولاً وجود ندارد.

ما معمولاً ناچاریم هم‌زمان روی چند فیلم کار کنیم؛ بودجه‌ی یکی صرف پیشبرد دیگری می‌شود و گاهی هم بودجه اصلاً نمی‌رسد و پروژه‌ها متوقف می‌شوند. این دقیقاً همان گرفتاری‌ای بود که من با آن مواجه شدم.

مهم‌ترین مشکل من کمبود بودجه و نداشتن امکان تمرکز یکپارچه روی این فیلم بود. فیلم در سال ۱۳۹۵ فیلم‌برداری شد و حالا در سال ۱۴۰۴ منتشر می‌شود؛ یعنی ۹ سال طول کشید. البته این وضعیت در مورد چند فیلم دیگر من هم رخ داده و متأسفانه روند تولید را طولانی کرده است.

می‌توانم با قاطعیت بگویم از نظر تولیدی هیچ مشکل دیگری نداشتم؛ اطلاعات، همراهی سوژه، توانایی بررسی محیط جغرافیایی و سازه‌ باستانی، همه چیز فراهم بود. تنها عاملی که همراه من نبود، یک تمرکز مالی مشخص بود که بتوانم فیلم را در زما ن مناسب به سرانجام برسانم.

نگاه شما به جشنواره نیمه‌بلند و نقش آن در دیده‌شدن آثار چیست؟

البته جشنواره حقیقت فقط جشنواره‌ی «نیمه‌بلند» نیست؛ مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه، نیمه‌بلند، بلند و بخش‌های مختلف را شامل می‌شود که هر سال هم متناسب با شرایط اجتماعی، سیاسی و وضعیت سینمای مستند تغییر می‌کنند. اما اگر بخواهم کمی کلی‌تر صحبت کنم، به نظر من سینمای مستند امروز در یک وضعیت توقف و تعلیق قرار دارد.

نباید صرفاً به آمارهایی که در جشنواره ارائه می‌شود اتکا کنیم. بسیاری از این فیلم‌ها محصول سال‌های گذشته‌اند. ساخت مستند یک فرایند زمان‌بر است؛ ممکن است سه یا چهار سال طول بکشد تا یک فیلم به نتیجه برسد. این‌گونه نیست که مثل یک فیلم داستانی با فیلمنامه‌ی آماده، ظرف چند ماه فیلم‌برداری، تدوین و آماده پخش شود. مستند با نگارش‌های متعدد، دراماتیزه کردن‌های پی‌درپی و تسلط عمیق بر سوژه شکل می‌گیرد.

بنابراین وقتی گفته می‌شود «امسال این‌قدر درصد رشد داریم» یا «این تعداد فیلم رسیده»، نباید تصور کنیم همه‌ی این آثار متعلق به امسال‌اند. اگر تولیدها را از هم تفکیک کنیم، شرایط واقعی سینمای مستند در زمینه‌ی پخش، مصرف این فیلم‌ها و گردش اقتصادی‌شان کاملاً متفاوت دیده می‌شود.

جشنواره حقیقت، مثل همه‌ی جشنواره‌های معتبر، باید نقش یک بازار را ایفا کند؛ اما واقعیت این است که ما با یک بازار مسدود مواجهیم. در سینمای داستانی، بخش خصوصی فعال است، سرمایه‌گذاری می‌کند، پخش انجام می‌دهد و خرید و فروش شکل می‌گیرد. اما در سینمای مستند، جز چند نهاد مشخص که با بودجه‌های محدود فیلم تولید می‌کنند، بخش خصوصی عملاً وارد نمی‌شود.

این یک واقعیت عینی است، نه چیزی که بتوان فقط با ادبیات و کلام آن را توجیه کرد. حقیقت این است که حال سینمای مستند ما خوب نیست و این مسئله مستقیم بر جریان دیده‌شدن آثار در جشنواره‌ها هم اثر می‌گذارد.

Mazaheri-Poor2 [3]

پیش‌بینی‌تان از جشنواره امسال و شانس موفقیت فیلم چیست؟

من اصلاً آدم جایزه‌گیری نیستم. فیلم‌های من اساساً فیلم‌های علمی‌اند و من این فیلم‌ها را برای کشورم می‌سازم؛ برای ایران. قبل از اینکه «ایران» موضوع جشنواره‌ها شود، یک عمر ایران موضوع فیلم‌های من بوده. هدف من ثبت، حفظ و مستندسازی اسناد و مدارک باستانی این سرزمین است. مخاطبان خاص خودم را دارم و ارزش آن مخاطبان برای من از هر چیزی بیشتر است.

طی همه سال‌هایی که فیلم ساختم، اگر فیلمی پذیرفته شده، طبیعتاً خوشحال شده‌ام و اگر پذیرفته نشده، باز هم قاعده بازی را بلد بوده‌ام. هیچ‌وقت دنبال این نبودم که ببینم هیئت انتخاب چه کسانی هستند؛ یا اینکه فیلم را دیده‌اند یا نه؛ یا نظرشان چه بوده. من جشنواره را یک مسابقه می‌دانم و معتقدم ما باید قواعد این مسابقه را رعایت کنیم.

در بحث داوری هم همین‌طور. من اصلاً نمی‌دانم داورها چه کسانی هستند و واقعاً هم نمی‌خواهم بدانم. با این حال معتقدم در یک جشنواره حرفه‌ای، داورها باید قبل از شروع معرفی شوند و مسئولیت کار خودشان را بپذیرند. حالا کسی با من تماس بگیرد یا نگیرد، حرف بزند یا نزند، برای من موضوعیت ندارد. مهم این است که نتیجه چه می‌شود، و هر نتیجه‌ای که باشد برای من محترم است.

من معتقد نیستم که داوری «سلیقه‌ای» است. داوری یک امر کاملاً فنی است. بر اساس مجموعه‌ای از پارامترها: کارگردانی، نور، تصویر، صدا، رنگ، درام، شخصیت، تدوین، شیوه بیان و لحن. هیچ‌کدام از این‌ها با جمله «من از این خوشم آمد» سنجیده نمی‌شود. یک داور حق ندارد چنین برخوردی کند.

امیدوارم روزی برسد که ما مستندسازها بپذیریم که در یک رقابت هستیم و باید قواعد جشنواره‌ای را که در آن شرکت می‌کنیم بپذیریم؛ همین.

تصور شما از استقبال مخاطبان از فیلم چگونه است؟

من نمی‌توانم خودم را قضاوت کنم و بگویم فیلم چقدر موفق است، اما می‌دانم که فیلم‌های من مخاطبان خاص خودشان را دارند. این طیف از مخاطبان، کشورشان را دوست دارند، به گذشته باستانی ایران علاقه‌مندند و با آثار باستانی احساس نزدیکی و افتخار می‌کنند. فیلم‌های من این فرصت را فراهم می‌کند که دور هم جمع شوند و از تماشای آن لذت ببرند.

من شخصاً اهل تعریف و تمجید از خودم نیستم، اما امیدوارم فیلم بتواند با همین مخاطبان ارتباط برقرار کند و مورد توجه آن‌ها قرار گیرد.