- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

مستند «زیارت گیومری» نقد و بررسی شد/ خسرو سینایی: لوریس بزرگ زاده شد و بزرگ زندگی کرد

ziarat-goomeri

به گزارش سوره سینما [1]، این فیلم مستند که در سال ۱۹۷۷ ساخته شده به موضوع زلزله ای در ارمنستان و روستای گیومری می پرداخت که کشته های زیادی را بر جای گذاشت. استاد چکناواریان برای کمک به مردم روستای گیومری پای پیاده از ایروان به گیومری رفت و در این مسیر کمک هایی را برای مردم آن سرزمین جمع آوری کرد.کمکی که صرف بازسازی فرهنگی و تاسیس آکادمی هنرهای گیومری و تاسیس ارکستر کر در آن سرزمین شد.

در ابتدای این جلسه لوریس چکناواریان ضمن تشکر از کسانی که برنامه” ۸۰ سال لوریس چکناواریان” را تدارک دیده بودند و محمد شله چی که شب قبل رهبری کنسرت “مرثیه ای برای قتل عام” از ساخته های او را برعهده داشت گفت: من در ایران زاده شده ام اما از ارامنه هستم و این منافاتی با ایرانی بودن ما ندارد و من ایران را همیشه وطن خود دانسته ام و دوست داشته ام همین جا کار و زندگی کنم.

در ادامه مستند زیارت گیومری که تا به حال در ایران نمایش داده نشده بود روی پرده رفت.در این مستند شاهد جوانی و شور استاد چکناواریان بودیم که با امید و شوق بسیار مسیری طولانی را می رفت و از میان مردمی که به استقبالش آمده بودند می گذشت و کمک هایی را جمع آوری می کرد.او با نویسندگان و هنرمندان و رهبران مسیحی دیدار می کرد و برای مردم از عشق و امید می گفت.در بخش هایی از صحبت های لوریس که در میان مردمی که از دیدن او اشک به چشم داشتند قرار گرفته بود می شنیدیم” وقتش رسیده که آرام گیریم،صاحب فرهنگ و هنر خود باشیم.بدانیم بدون اراده خداوند هیچ چیزی نخواهد بود”

مردم در سر راه او هر چه داشتند به او هدیه می دادند از پولی که برای کمک به هم وطنانشان کنار گذاشته بودند تا دستکش های بکسی که به یادگار برای قدردانی به گردن او می انداختند.

لوریس در مصاحبه ای در این فیلم می گفت” از رویای امروز خود راضی هستم و مردم دنیا باید بدانند در بین چنین کوهایی چه مردم طلایی زندگی می کنند”

در ادامه برنامه و در جلسه نقد و بررسی فیلم که با حضور دو منتقد موسیقی با عنوان موسیقی فیلم های لوریس چکناواریان برگزار شد ،کناواریان با عنوان این مطلب که هیچ گاه نمی خواسته آهنگساز فیلم باشد گفت:  اولین فیلمی که موسیقی آن را کار کردم جدال در آفتاب بود و بعد از آن هم برای  بیتا و تنگسیر موسیقی ساختم ،ساخت موسیقی فیلم برای من محلی برای یادگیری بود و فضای حسی اش به ساخت قطعه هایی که می خواستم کمک می کرد اما من هیچ وقت نمی خواستم آهنگساز فیلم باشم و همیشه می خواستم از قطعه هایی که می سازم برای اپراها و سمفونی های مستقل بعدی ام استفاده کنم.

او که با ترکیب سازهای ایرانی توانسته شیوه جدیدی از پلی فونیک را به وجود بیاورد ادامه داد: من برای ۳۰ فیلم مستند و ۵ فیلم سینمایی موسیقی ساخته ام و با خسرو سینایی هم همکاری داشته ام که خودش هم فارغ التحصیل موسیقی از دانشکده موسیقی در وین است و آکاردئونیست بسیار خوبی است.

در ادامه خسرو سینایی مستند ساز با تجربه و پیشکسوت درباره لوریس چکناواریان که با یکدیگر سابقه همکاری در مستند” حاج مصورالملکی” را داشته اند گفت: برای این جلسه و صحبت از لوریس که ۵۰  سال است با یکدیگر دوست هستیم چهار کاغذ نوشته و همراهم آورده بودم اما بعد از دیدن فیلم دیدم چقدر آن نوشته ها درباه حقیقت لوریس حقیر هستند.

سینایی با بیان اینکه آدم هایی بزرگ زاده می شوند و بزرگ زندگی می کنند و آدم هایی هم حقیر زاده می شوند و حقیر زندگی می کنند عنوان کرد: من خوشبختم از اینکه ۵۰ سال رفاقت با لوریس داشته ام و با او گفته و خندیده ام و از او آموخته ام و با او درد دل ها کرده ام.من و لوریس اولین همکاری مان در ساخت فیلم ۳۵ میلی متری “یک سرزمین،یک روز،یک راه” برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که مثل خیلی از آثار دیگر گم شد و آنچه از امروز از آن وجود دارد نسخه بسیار بدی از فیلم است.

خسرو سینایی خودش و لوریس را دو همکلاسی موسیقی دانست که در ادامه راهشان از هم جدا شده و گفت: زمانی که موسیقی فیلم را به او می سپردم و به قطعاتش گوش می دادم گویا آن موسیقی ها را خودم ساخته بودم،نه از این جنبه که مهارت و استادی او را داشتم بلکه از این نظر که دقیقا همان موسیقی  را لوریس برای فیلم می ساخت که من در ذهن داشتم.

او زیبایی کار استاد چکناواریان را ریسک پذیری او دانست و ادامه داد: زمانی که” باله سیمرغ” را ساخت بسیاری به او حمله کردند چرا که با سازهای ایرانی و ساختاری پلی فونیک آن را اجرا کرده بود و در حالیکه باید او را بیش از پیش مورد توجه قرار می گرفتند به دلیل عدم درک ارزش کارش او را نادیده گرفتند.

سینایی علیرغم اینکه استاد چکناوریان نخواسته هیچ گاه به طور جدی آهنگساز فیلم باشد حس و درک او را برای ساخت موسیقی فیلم فوق العاده دانست و گفت: احساس او برای پرده سینما بسیار ظریف است و من همیشه می خواستم آهنگسازی کارهای من را او انجام بدهد اما او در زمانی با رفتنش از ایران به من و کارهایم جفا کرد اما در زمانی که بسیاری از آهنگسازها ساخت موسیقی برای فیلم را کثر شان خود می دانستند و حتی می خواستند که نامشان در تیراژ نخورد و نام مستعار استفاده می کردند لوریس برای کارش اعتبار قایل بود و آگاهانه می پذیرفت که برای فیلمی موسیقی بسازد و نامش هم در اسامی زده شود.

او درباره فیلم مستند اش “حاج مصورالملکی” که درباره هنرمند مینیاتوریستی است که دیگر توان نقاشی ندارد و موسیقی اش را لوریس چکناواریان ساخته گفتک این فیلم یکی از عزیزترین فیلم های من است که در این ۵۰ سال کار کردم، نه فقط به خاطرموضوعش که به دلیل حضور لوریس،حس اش  و موسیقی که برای آن ساخت.

خسرو سینایی چکناواریان را کسی دانست که به درستی واژه “استاد” لایق او است.

بعد از پخش بخش های دیگری از مستند “حاج مصورالملکی” استاد چکناوریان  با بیان این مطلب که او همیشه برای فردا کار کرده است و نه امروز گفت: من تنها لوریس هستم،لوریس خالی.کسی که وقتی جوان بود فکر می کرد همه چیز می داند و امروز که ۸۰ ساله است فکر می کند هیچ چیز نمی داند.من دو دکتری دارم و در دانشگاهی در آمریکا استاد و رییس دپارتمان موسیقی بودم اما همه را رها کردم و آمدم تا فقط خودم باشم و رها از هر بار سنگینی فقط آهنگسازی کنم.

او همچنین از اهدای آثارش به کتابخانه موزه موسیقی خبر داد و عنوان کرد: من ۱۰ هزار صفحه موسیقی که داشتم را به موزه دادم،چون همیشه می خواستم برای فردا زندگی کنم و این چیزی است که همه ما باید بدانیم،اگر می خواهیم تنها نان امروز را بخوریم می توانیم راحت زندگی کنیم اما اگر می خواهیم اهل فردا باشیم و بمانیم باید هزار و یک کار بکنیم که تصمیم من بر همین بود و می خواستم که با کارهایم بمانم و تاثیر گذار باشم.

در آخر این برنامه که به همت موسسه نوای چنگ فرزانه،  تهران مدرن و حامی مالی هاکوپیان برگزار شده بود استاد چکناواریان به امضای بخشی از آثار خود برای هنردوستان پرداخت.