- سوره سینما - http://www.sourehcinema.ir -

چهارمین ویژه برنامه «هفت» با حضور مهدویان به روی آنتن رفت/ از تصویرگری نسل مسئولیت‌پذیر جوان تا خلق قهرمان مردم‌پسند

Haft4 (3)

به گزارش سوره سینما [1]، کارگردان فیلم سینمایی «لاتاری» میهمان رضا رشیدپور شد و از آخرین ساخته سینمایی اش گفت. مهدویان در پاسخ به این سوال که چرا به سراغ چنین سوژه خشن و عجیبی رفته است گفت: هر فیلمسازی که به دنبال تداوم فیلمسازی اش هست علاقمند به تجربه فضاهای مختلف است و تلاش می کند فیلم پرحرارتی بسازد و به سوژه ها و موضوعات پیرامون جامعه خود توجه می کند و «لاتاری» برآیند همه اینها بود.

از ساخت «لاتاری» راضی ام

این کارگردان درخصوص علت ممیزی های اولیه به فیلمنامه گفت: اصل موضوع قاچاق دختران ایرانی موضوع حساس و چالش برانگیزی است. مسئله فیلم موضوع مگویی در ایران است و همه نگرانند از اینکه اگر ما آسیب های جدی را عریان نشان دهیم، مردم دل آزرده شوند. بخشی هم نگرانی های امنیتی بود. نسخه های اولیه پایان خشن تر و جذاب تری داشت. خیلی ها به من توصیه کردند این فیلم را نسازم اما اکنون تماشاگران دقیقا واکنش هایی را نشان می دهند که منتظرش بودم و از این موضوع راضی ام.

«لاتاری» تصویری مسئولیت پذیر از نسل تازه

مهدویان درخصوص تفاوت های فیلمش با اثری چون «آژانس شیشه ای» گفت: یک فرق جدی «لاتاری» با آن کاراکتری مثل امیرعلی است. سال های گذشته دو جور نگاه در جریان های سیاسی کشور بوده و همواره دوقطبی بوده است. ولی اکنون متولدین دهه ۷۰ به دوران جوانی رسیده اند و حرفی تازه دارند و لزوما مثل دوقطبی گذشته رفتار نمی کنند.

وی ادامه داد: در جامعه تصویری که از نسل امروز ارائه می شود تصویر به واقع مسئولیت پذیری نیست. اما امیرعلی قصه ما احساس مسئولیت می کند و تصمیم ساز است. من توصیه به عصیان گری نمی کنم اما عصیان گری را تصویر می کنم. وقایع اخیر کشور ما نشان از همین عصیان گری است. ما هرچقدر توصیه به گفتگو می کنیم اما می بینیم نسلی در حال آمدن که جور دیگری نگاه می کند و ممکن است اگر بدان توجه نشود عواقب عصیان گری داشته باشد.

از جایی وارد داستان می شود که فاجعه در حال وقوع است

کارگردان «لاتاری» درخصوص نپرداختن به ریشه ها گفت: این یک فیلم است و تصویری این چنین ارائه می کند. می شود در فیلم های دیگر به ریشه ها پرداخت. این گونه ای سینماست و من خودم طرفدار این مدل سینما هستم. سینمایی که شما می گویید شبیه به یک روزنامه نگاری تصویری است. ژانر اجتماعی سینمای ما فیلم های کم اثری ست که بیشتر شبیه واکاوی یک موضوع در روزنامه است.

مهدویان با بیان اینکه «ماجرای نیمروز» نیز به دنبال واکاوی مسئله نبود ادامه داد: همان زمان خیلی از منتقدان قائل به این بودند که چرا به ریشه های این واقعه نمی پردازی. و این دو فیلم از این نگاه شبیه یکدیگرند. در «لاتاری» هم به ریشه های این عصیان نمی پردازیم. چون دعو این را نداریم. من از جایی وارد داستان می شوم که فاجعه در حال رخ دادن است و بعد از آن می شود مدت ها درباره آن حرف زد. «لاتاری» نمایش یک وضعیت است.

سمبل سازی در سینما را قبول ندارم

وی ادامه داد: من اگر فیلم مستند بسازم شاید این کار را بکنم اما سینما این چنین نیست. من نگران این نیستم که ایرانی را تروریست نشان دهم یا ندهم. من اصولا اینجور سمبل سازی را در سینما قبول ندارم. این یک ایرانی است و این نمادسازی ها غلط است. هیچ فیلمی چنین قدرتی را ندارد که بر دیپلماسی ما تاثیر بگذارد که ای کاش این بود. در همان «آژانس شیشه ای» هم یک اتفاق غیرمتعارف رخ می دهد و گروگان گیری می کند. آن زمان نیز درباره آن فیلم همین مباحث بیان شد. این لزوما به معنی ترویج عصیان گری نیست.

حاج موسی همان کمال ۳۰ سال بعد

مهدویان در ادامه درخصوص شباهت های حاج موسی به حاج کاظم «آژانس شیشه ای» گفت: بیش از همه ما کاراکتری مثل کمال در «ماجرای نیمروز» داشتیم که وقتی میان خود حرف میزدیم می گفتیم موسی گویی همان کمال ۳۰ سال بعد است که در طی این سالها خود را بازنشسته کرده و حالا مجدد زنده می شود. و چیزی او را با امیرعلی پیوند می دهد و آن همان مسئولیت پذیری است. گرچه انگیزه های امیرعلی کمی شخصی تر و موسی اجتماعی تر است.

سینما و قهرمانی که مخاطب را به هیجان آورد

کارگردان «لاتاری» درادامه درخصوص شخصیت های فیلمش گفت: ممکن است شخصیت هایی را خلق کنم که خودم بخشیش را نپسندم. به هرحال همه من را با شخصیت مسالمت آمیز می شناسند. مثلا من اگر «ماجرای نیمروز» را به عنوان یک مخاطب امروز ببینیم بیشتر از هرکسی طرفدار مسعود (بازجو) هستم. یا در «لاتاری» در طرز فکر سیاسی خود طرفدار مرتضی (حمید فرخ نژاد) هستم. اما سینما قهرمانی روی پرده می خواهد که مخاطب را به هیجان آورد و برای او کف بزند.

وی اضافه کرد: مشی موسی را شاید من قبول ندارم اما برای من جذاب است و تحسینش می کنم. مثل این می ماند که شما در هیچ شرایطی شاید حاضر به کشتن آدم نباشید اما در جایی یک قاتل را تحسین کنید حتی اگر او خود را به تباهی بکشاند؛ اما می گویید دمش گرم. نه تنها من، احساس می کنم بسیاری از تماشاگرانی که «لاتاری» را می بینند دلشان خنک می شود و می گویند «دمش گرم»!

ابایی ندارم بگویم «لاتاری» تمام شعار است

مهدویان درنهایت در پاسخ به انتقاداتی که فیلم او را سرشار از شعار می خوانند گفت: من ابایی ندارم این فیلم اساسا یک شعار ۱۰۰ دقیقه ای است. من این را می پسندم. خیلی از فیلم ها این چنین است. شاید من قصد داشتم یک فیلم داغ با جنبه هایی فاشیستی بسازم که در بخش هایی مخاطب برای آن کف بزند و بخش زیادی از جامعه شعارهای آن را بشناسند و برایش سوت بزنند. سینما همین هیجان است.

انتهای پیام/.