سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۰ خرداد ۱۳۹۲ در ۱:۵۴ ب.ظ چاپ مطلب
کارگردان مستند جلیلی:

به اعتماد آقای جلیلی احتیاج داشتم/ صدا و سیما درجا زده

hosein-shamaghadri

سازنده مستند تبلیغاتی دکتر سعید جلیلی تاکید کرد تلاش کرده ذهن مخاطبش را درگیر مفاهیمی تازه کند.

سازنده مستند تبلیغاتی دکتر سعید جلیلی تاکید کرد تلاش کرده ذهن مخاطبش را درگیر مفاهیمی تازه کند.

سوره سینما-آبان عسکری: مستندهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری از تلویزیون پخش شد و برخی چهره‌های مطرح سینما این فیلم‌ها را ساختند. حسین شمقدری با گروهی دیگر از جوانان هم‌سن و سال خودش که سابقه‌ای جدی در سینما ندارند فیلم تبلیغاتی سعید جلیلی را ساخت. نزدیک شدن به یک شخصیت‌های سیاسی از منظر کارگردانی جوان انگیزه این گفتگو شد.

اولین نقدی که هم در رسانه‌های داخلی و هم خارجی به مستند «مردم+۱» شد این بود فیلم بیش از اینکه تبلیغی برای سعید جلیلی باشد تبلیغی برای کارگردان است. به این خاطر که کارگردان به عنوان مصاحبه‌کننده در تمام نماها حضور داشت. من مستند قبلی شما «میراث آلبرتا» را دیده‌ام. آنجا هم به عنوان مصاحبه‌کننده در همه نماها هستید. از تمایل به چنین ساختاری برای مستند صحبت کنید.

حسین شمقدری: مستند «مردم+۱» راوی‌محور بود. این سبک مستند در صدا و سیما جا نیفتاده است. در تمام دنیا این سبک مستندسازی مشهور است. مایکل مور به عنوان یک مستندساز برجسته مستندهایش را راوی‌محور می‌سازد. صدا و سیما از این جهت عقب افتاده و ذائقه مردم را نیز عوض کرده. ما سعی کردیم سبکی را انتخاب کنیم که ذائقه مردم را جلو ببرد و در جهت رشد بینش و شخصیت آنها باشد. اینکه ما یک مستند تبلیغاتی بسازیم که احساسات مردم را برای چند دقیقه‌ای برانگیزاند کافی نیست. یکی از راه‌های گسترش ذائقه مخاطب و ارتقاء بینش او انتخاب یک سبک مناسب برای مستند است. مخاطب با سبک راوی‌محور جوگیر نمی‌شود و ذهن خود را برای کشف لایه‌های محتوایی مستند به کار می‌اندازد. در حال حاضر مخاطب ما به دلیل سیستمی که صدا و سیما انتخاب کرده تبل شده و دوست دارد همه چیز را حاضر و آماده در یک مستند ببیند.

فکر می‌کنید مستند شما توانست این تأثیر را بر مخاطب بگذارد و بینش او را ارتقاء دهد؟

ما آمار گرفتیم و ۷۰ درصد مردم از این مستند استقبال کردند به نظر من آن ۳۰ درصد هم به دلیل ذائقه‌ای که از آن صحبت کردم مستند را نپسندیدند.

یعنی شما هیچ نقدی به ساختار مستند خود ندارید؟

البته که برخی جاها اشتباهاتی داشتیم. مثلا اینسرت راوی را دو بار دیدیم. این اشتباه بود و نباید اتفاق می‌افتاد.

چرا به جای اینکه شخصیت آقای جلیلی را معرفی کنید بیشتر روند پرونده هسته‌ای را دنبال کردید؟

اینکه من در مستند بیایم بگویم جلیلی متولد فلان سال است و این کارها را انجام داده همان تنبل کردن مخاطب است. چنین اطلاعاتی و شناخت کلی از آقای جلیلی را مخاطب می‌تواند از اینترنت به دست بیاورد.

بخش اعظم مستند شما به سفر آقای جلیلی به استانبول برای مذاکره با اشتون اشاره داشت. این انتخاب شما بود که از این منظر به آقای جلیلی نزدیک شوید؟

من در ابتدای سفر ساده و شفاف گفتم که ما دو هفته وقت داریم تا این مستند را بسازیم همان شب آقای جلیلی قصد سفر به ترکیه را داشت. از آنجا که می‌گویند: آدم‌ها را در سفر باید شناخت، فکر کردم بهترین کار برای شناخت بیشتر از آقای جلیلی این است که در سفر با آنها همراه شوم. اگر می‌خواستم با نریشن اطلاعاتی کلی از آقای جلیلی بدهم نمی‌توانستم مخاطب باهوش را راضی نگه دارم. مخاطب باهوش دوست دارد آن شناخت اساسی را با او به اشتراک بگذارید. من هم سعی کردم شناختی که در سفر از آقای جلیلی به دست آورده بودم صادقانه با مخاطب در میان بگذارم. من هم هیچ شناختی از ایشان نداشتم و اصلا نمی‌دانستم چه جور شخصیتی است.

اگر نمی‌شناختید چرا تصمیم گرفتید مستند تبلیغاتی‌شان را بسازید؟

فکر کردم آقای جلیلی شخصیتی است که به جوانان اعتماد می‌کند و همین‌طور هم بود.

چرا احتیاج داشتید آقای جلیلی به شما اعتماد کند؟

ببینید عرصه مستندسازی برای انتخابات یک قدم از دیگر عرصه‌های مستندسازی جلوتر است. مخاطبش بیشتر است و دیده می‌شود.اینکه آقای جلیلی به عده‌ای جوان اعتماد کند و این فرصت را به آنها دهد خیلی مهم است. این ویژگی در او وجود داشت و پای اعتماد خودش ایستاد. حتی وقتی آمار ۳۰ درصد از مردم که مستند را دوست نداشتند دیدند پای ما ایستادند. ضمن اینکه چند گروه دیگر هم برای آقای جلیلی فیلم ساختند و فیلم ما انتخاب شد.

از پدرتان آقای جواد شمقدری که مستند آقای احمدی‌نژاد را ساخته بودند هم کمک گرفتید؟

بله ولی خیلی وقت نداشتم که کمک مشخصی بگیرم. بیشتر در حد سوال و مشورت بود.

به عنوان کارگردان یک مستند تبلیغاتی چرا سعی نکردید از دیگر قشرهای مردم هم که ممکن بود نظر خاصی درباره آقای جلیلی داشته باشند تصویر بگیرید. مثلا در دانشگاه تهران فقط بچه‌های حزب‌اللهی را در حمایت از آقای جلیلی دیدیم. چرا به سراغ دیگر قشرها نرفتید. این همه‌جانبه‌نگری یکی از ترفندهای جلب رأی بیشتر است و این تصور را به وجود می‌آورد که این نامزد با همه مردم و با همه قشرها چه موافق و چه مخالف گفتگو می‌کند. در مستند فعلی به نظر آقای جلیلی یک شخصیت تک‌جناحی است.

به هیچ وجه روی تقسیم‌بندی مردم تأکید نداشتم. مردم را قشربندی نمی‌کنم. تعریف مردم فعلی ایران برای من اینگونه است: “مردمی که انقلاب و امام را دوست دارند، استقلال را دوست دارند، رابطه با آمریکا را دوست ندارند”. اینکه در برخی مستندهای تبلیغاتی نشان می‌دهند که با حجاب و بد حجاب و بی‌حجاب و فمنیسم و فعالان حقوق بشر را هم در نظر می‌گیریم درست نیست، تقسیم‌بندی مردم نوعی ریا را به دنبال دارد. این رفتار یک رفتار تبلیغاتی است و ما به دنبال آن نبودیم و مطمئنم مردم ما بسیار جلوتر از یک رفتار تبلیغاتی می‌فهمند و عمل می‌کنند. گرچه صدا و سیما در پیش‌برد سطح ذائقه و فهم مردم دارد درجا می‌زند اما مردم ما عقب نیفتاده‌اند و با برخی رفتارها خام نمی‌شوند.

این رویکرد را با آقای جلیلی در میان می‌گذاشتید یا فقط تصمیم خودتان بود؟

قطعا با ایشان به اشتراک می‌گذاشتم.

شما به استانبول رفتید و دوست دیگرتان به شمال رفتند و فقط به مشکلات کشاورزان شمالی و مسائل جنگل‌ها پرداختند. همه ایران شمال نیست. چرا این اتفاق افتاد؟

البته ما سعی کردیم تنوع اقلیمی را نشان دهیم. مثلا می‌خواستیم به جنوب برویم و آنجا را هم نشان دهیم. ولی پول نداشتیم.جنگل، دریا، زمینهای کشاورزی و کویر را نشان دادیم که به تنوع اقلیمی اشاره کرده باشیم.

بحث مالی برای ساخت این مستند با آقای جلیلی داشتید؟

بحث مالی یعنی چه؟

یعنی دستمزد گرفتید؟

چون خودمان پیشنهاد داده بودیم و مشتاق به این کار بودیم دستمزد نگرفتیم و بحثی در این زمنیه نکردیم.

از مستندهای تبلیغاتی که در این مدت از تلویزیون پخش شد کدامیک نظر شما را جلب کرد؟

فکر می‌کنم ملت، فیلم آقای حسن روحانی، حداد عادل، قالیباف و رضایی را دوست داشتند.

از کجا می‌گویید ملت دوست داشتند؟

از بازخوردهایی که در این مدت دیدم.

آقای شمقدری به نظر می‌رسد می‌خواهید خط سیاسی را در مستندهایتان دنبال کنید. آینده مستندسازی‌تان را به لحاظ موضوعی چطور می‌بینید؟

من به دنبال مستندسازی نبودم. اگر وارد این عرصه شده‌ام به دلیل رسالتی است که احساس کردم. رسالتی از جنس اجتماعی. به سراغ هر موضوعی که می‌روم دوست دارم در نهایت به حل یک نقیصه اجتماعی کمک کرده باشم. معمولا مسائل اجتماعی در جایی با مسائل سیاسی گره می‌خورد و رنگ و لحن سیاسی در یک مستند اجتماعی لحنی گریزناپذیر است. اعتقاد ندارم «میراث آلبرتا» یک مستند سیاسی است. این فیلم موضوعی اجتماعی را بررسی می‌کند.

اگر بعد از انتخابات مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را به شما واگذار کنند قبول می‌کنید؟

خیر. جالب است بگویم که من و دوستانم در یک مؤسسه دولتی مشغول به کار بودیم اما بعد از حدود یک سال از آنجا آمدیم بیرون. اعتقادم این است که سیستم دولتی برای هنرمند مخرب است و استعدادها را می‌کشد. حالا حالاها نباید وارد سیستم دولتی بشویم. معمولا مدیریت دولتی که روی عرصه هنر حکم‌فرماست متکی به پول نفت است و هیچ حساب و کتاب مشخصی ندارد من ترجیح می‌دهم کارم را خصوصی دنبال کنم. تلاشم این است کار واقعی تولید کنم. یعنی مردم را ترغیب کنیم که برای دیدن مستند پول خرج کنند. این مدل را دوست ندارم که پول نفت بیاید زیر دست فیلمساز بدون هیچ حساب و کتاب مشخصی و او فیلم بسازد. کارگردانی که وارد سیستم دولتی بشود خواه ناخواه استعدادش کشته می‌شود.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>