«زهرمار» فیلمی است معلق میان گیشه و تفکرات انتقادی سازندگانش و از این بابت فیلم به شدت آسیبپذیر شده و مثل معروف نه دنیا را دارد و نه آخرت را، واقعاً برای آن صدق میکند.
همایون غنیزاده با در هم آمیختن فضای سورئال بر بستر فانتزی که در ذهن خیالپرداز شخصیت اصلی «مسخره باز» روی میدهد دنیای جدیدی را پیش روی مخاطب قرار دهد.
«قصرشیرین» را تا پایان روز سوم جشنواره میبایست به عنوان یکی از برگهای برنده دوره سیوهفتم و بازگشت میرکریمی به سینمای ایران با یک درام خانوادگی و تا حدی اجتماعی قلمداد کرد.
بتهوون در سمفونی نهم، از اشعار جاودانه و بشردوستانهٔ یوهان فریدریش فون شیلر استفاده کردهاست، که این اشعار به نوعی بازگویی مضمون شعر بلندِ سعدی، «بنیآدم اعضای یک پیکرند» است.
فرهاد در «ناگهان درخت» یک مرد ویژه است، مردی که کردار و رفتارش با معیارهای یک مرد ایرانی همخوانی ندارد و در تضاد با موارد معمول در جامعه قرار می گیرد.
فیلمسازی که سینما را میشناسد، بازیگر میسازد و نبض تماشاگر را در دست دارد در ده سال اخیر به هر دلیلی بیحوصله و خسته شده است و گویا رسالتی را بر عهده گرفته که با همه خستگی و کرختیاش باید همچنان به فیلمسازیاش ادامه دهد.
با توجه به روابط و آئین و رسوم و ارتباطات فرهنگی و شرعی و عرفی و رفتاری، رویداد قصه «بنفشه آفریقایی» در بافت خانوادههای ایرانی قابل پذیرش نیست.
«سال دوم دانشکده من» یک دهه تشنگی مخاطب را سیراب نمیکند و دیگر دخترکان دلنشین قصههای کارگردانش ما را به فکر فرو نمیبرند. گویا همنشینی بزرگان (صدرعاملی و شهبازی) جواب نداده است.
فیلم «دیدن این فیلم جرم است!» خروج از دایره پاستوریزه و عقیم سینمای ماست. دلمان برای این جنس سینما تنگ شده بود.
محمد حمزهزاده رییس سازمان سینمایی حوزه هنری درباره فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است!» یادداشتی منتشر کرد.
در جامعه سینمایی ایران، سازمان سینمایی حوزه هنری یکی از ارکان اصلی و فعال در عرصه سینماست که از ابتدا به بحث جوانگرایی و حمایت از استعدادهای نوظهور توجه داشته است.
«اوکنیو» و «بانوی عمارت»، علاوه بر آنکه در تاریخی بودن مشترکاند، محوریت هر دو، یک شخص حقیقی است و اشتراک سوم اینکه هر دو این شخصیتها، زن هستند.
حضور ۹ فیلم از محصولات کوتاه و مستند سازمان سینمایی حوزه هنری در جشنواره فیلم عمار و کسب چند جایزه از این جشنواره مردمی نشان از افقی روشن در این نهاد انقلابی میدهد.
علیرغم افزایش روزافزون فیلمساز و فیلم، همچنان سینمای ایران در یک فضای درهمریخته و ناهمگون هر از چندی بر موج کمدی و اجتماعیِ تلخ سوار میشود و در این دو ژانر سریدوزی میکند.
در ۹ ماهه اول سال جاری حدود ۶۰ میلیون نفر از جمعیت کشور به سینما نرفتند و یکی از علتهای مهم آن میتواند کمبود سالن در کل کشور و توزیع نشدن عادلانه آنها در کل استانها و شهرستانها باشد.