حضور رضا عطاران در نقشی جدی در «دهلیز» شروعی دوباره برای این کارگردان و بازیگر است.
سوره سینما- علی رضایی: این روزها فیلم سینمایی «دهلیز» اولین ساخته بهروز شعیبی روی پرده سینماها است. فیلم یک درام تلخ اجتماعی است، با قصه ای پرکشش، فضاسازی مناسب و بازیهایی در یادماندنی. رضا عطاران و هانیه توسلی نقشهای اصلی فیلم را بازی میکنند و هر دو حضوری درخشان در «دهلیز» دارند. با توجه به سوابق و کارنامه توسلی انتظار بازی متفاوت از او همیشه وجود داشته و نکته تازه ای نیست. اما رضا عطاران که در تمام این سال ها به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان طنز شناخته شده، دور از انتظار است.
برای هر بازیگر حرفه ای پذیرفتن نقش متفاوت جذاب و چالش برانگیز است. اما همه این جاه طلبی های حرفه ای معمولا به نتایج خیر و ویژه منجر نمی شوند. این که رضا عطاران با همه سابقه و اعتبارش پذیرفته در نقشی بازی کند که از او فاصله دارد آغاز یک مسیر دشوار بوده است. عطاران در «دهلیز» نقش مردی میانسال را بازی کرده که به خاطر یک حادثه به زندان افتاده، از خانواده دور است و در آستانه اجرای حکم قصاص. آنچه فیلم نشان میدهد، او مردی آرام و بیحاشیه و اهل خانواده بوده. این آرامش، صبر و متانت را میتوان در چهره و بازی عطاران دید. حرکات و ری اکشنهای او کند شده، بسیاری از لحظات بازیاش در سکوت است و لبخندهای همیشگی را نمی توان در چهره او دید.
اتفاقا «دهلیز» نشان میدهد عطاران کنترل شده، بازیگری است که میتواند در یک بازی درونی، احساسات و عواطف را به تماشاگر منتقل کند، تاثیر خود را در هر صحنه و در کلیت فیلم دارد و بدون برونگرایی و استفاده از شوخیهای کلامی هم قادر است ایفای نقش کند.
در دیده شدن بازی عطاران، به جز گریم ساده و واقع گرای فیلم، فضاسازی کارگردان هم موثر بوده است. شعیبی سردی و رکود حاکم بر زندگی مرد و خانوادهاش را به خوبی تصویر کرده، تنها نشانه حیات و طراوت در این فضای خاموش و گرفته، حضور پسربچه (محمدرضا شیرخانلو) است که در نهایت به نظر میرسد منجی پدر میشود.
رضا عطاران پیشتر در فیلم اکران نشده «هفت و پنج دقیقه» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور بازی در فضایی جدی را تجربه کرده و در قالب یک راننده تاکسی در قصهای متفاوت با تجربههای همیشگی خود حضور یافته بود، اما اکران نشدن آن فیلم مانع از آن شد که سیمای عطاران در قالبی تازه دیده شود. آنچه مسلم است عطاران به عنوان بازیگر وابسته به پیشنهادها و شرایط فیلمسازی است، او در قالب کارگردان مسیر خود را می پیماید و میکوشد راهی برای تجربه گری و تنوع طلبی حرفهایاش باز کند، اما آنچه در «دهلیز» برایش اتفاق افتاده نگاه متفاوت یک کارگردان به قابلیت های بازیگری او است. شعیبی از زاویه نگاه خود عطارانی را دیده که می تواند رنج، اندوه و درد انسانی را بدون تصنع و اغراق به تصویر بکشد. سکانسهای مشترک او و شیرخانلو در زندان و سکانس مشترک عطاران و توسلی در خانه، اوج غربت و تنهایی مردی را نشان می دهد که ناخواسته از دلخوشی های کوچک زندگی محروم شده است.
رضا عطاران یکی از مهمترین و محبوب ترین چهرههای طنز در تلویزیون و سینما است، کارگردانی که آثارش امضای شخصی او را دارند اما «دهلیز» را میتوان نقطه عطفی در کارنامه عطاران بازیگر دانست. یک جهش خیرهکننده برای بازیگری که هم دوست دارند او را با لبخندی روی صورت ببینند. اگر در جشنواره سی و یکم فیلم فجر بازیگران مرد اینچنین متنوع و قدرتمند حضور نداشتند، سیمرغ بلورین حتما باید در دستان این بازیگر قرار می گرفت تا تیم بازیگری فیلم درخشان «دهلیز» به بخشی از آنچه استحقاقش را دارند، دست یابند.