سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۸ مرداد ۱۴۰۴ در ۱۱:۱۱ ق.ظ چاپ مطلب
به بهانه درج نام بهرام افشاری به‌عنوان «طراح قصه» در تیتراژ؛

«مرد عینکی» چقدر اورجینال است؟

Marde-Eynaki

یکی از عناوین جالب‌توجه در تیتراژ پایانی فیلم «مرد عینکی» طراح قصه بود. به همین بهانه در گزارش به فرآیند طراحی قصه در فیلم‌های کمدی و الگوهای ایده‌پردازی در این سینما پرداخته‌ایم.

به گزارش سوره سینما، یکی از ژانرهای محبوب در تاریخ سینمای ایران کمدی است. در هر بزنگاه تاریخی اگر به گیشۀ سینمای ایران نگاهی بیندازیم، به ردپایی از کمدی‌ها از کمدی‌ها می‌رسیم. ردپایی پررنگ در طی سال‌های اخیر نقش و تأثیر آن در اقتصاد سینما بیشتر شده است. تعداد فیلم‌های کمدی در میان ۵۰ فیلم پرفروش و پرمخاطب تاریخ سینمای ایران، به عدد ۳۴ می‌رسد. درواقع نزدیک به ۷۰ درصد از آثار مهم گیشه مربوط فیلم‌هایی است که از مخاطب سینما خنده می‌گیرند. بسیاری از این فیلم‌ها پس از حضور در مدیوم تلویزیون تبدیل به فیلم‌هایی کالت شده و در ذهن مردم جایگاه خود را تثبیت کردند. سری فیلم‌های «کلاه قرمزی» نمونه‌های مهمی در این عرصه هستند. هر فیلمی که در این دسته‌بندی مطرح شود، دو الگو در طراحی قصه دارد.

ایده‌ها چگونه قصه می‌شوند؟

پیش از بررسی این دو الگو باید به تعریفی از طراحی قصه برای نگارش فیلم‌نامه برسیم. به گفته رابرت مک‌کی در کتاب «داستان» قصه از دل ایده‌های اولیه بیرون می‌آیند. ایدۀ اولیه یک قصه نیز از دل درون‌مایه مشخصی می‌آید. درون‌مایه‌ها به تعداد انگشتان دست هستند. به‌عنوان مثال درون‌مایۀ انتقام، بلوغ، جست‌وجو، تضاد و الخ. درون‌مایه‌ها به طراح قصه این اجازه را می‌دهند که شخصیت و روایت مورد نظر خود را خلق کند و آن را در محوطه‌ای به نام داستان (قصه) گرد هم آورد. در سینمای ایران قصه‌ها غالباً به دو روش طراحی می‌شوند. یکی از این روش‌ها به خود طراح و زیست شخصی او مربوط می‌شود. فرض بگیرید یک فیلم‌ساز تجربه زندگی شخصی خود را در یک موقعیت استثنایی تبدیل به قصه می‌کند. شخصیت و روایت این قصه کاملاً برآمده از آن چیزی است که نویسنده در زندگی‌اش پشت سر گذاشته است. به‌عنوان مثال فدریکو فلینی قصه فیلم «هشت و نیم» را بعد از دیدن یک خواب نوشت. سینمای نئورئالیسم کاملاً برآمده از وضعیت کشور ایتالیا وضعیت فکری فیلم‌سازان در آن دوره بوده است.

این فیلم‌ها رو قبلاً ندیده بودیم!؟

در سینمای ایران نیز چنین مثال‌هایی وجود دارد. فیلم «بی‌پولی» به‌عنوان یکی از بارقه‌های تکرارنشدنی در سینمای کمدی ایران، مختصات داستانی و روایی‌اش حدیث نفس خالق آن است. از طرفی ایده اولیه و درون‌مایه بخش زیادی از کمدی‌های مطرح با گرته‌برداری از فیلم‌های آن ور آب خلق می‌شوند. به‌عنوان مثال آنچه در شخصیت اصلی فیلم «مومیایی۳» محصول سال ۱۳۷۹ می‌بینیم، شباهت‌های زیادی به شخصیت اصلی فیلمی به‌نام «سلاح عریان» محصول سال ۱۹۸۸ میلادی دارد. البته روایت این دو فیلم کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند. در مثالی دیگر فیلم‌های «مارمولک» محصول ۱۳۸۲ و یا «هتل» محصول ۱۴۰۲ هرکدام به ترتیب ماده خام روایتشان به «ما فرشته نیستیم» و «بوئینگ بوئینگ» شباهت دارد. در نتیجه روایت و شخصیت به مثابه ساختارهایی الهام‌بخش به طراحی قصۀ فیلم‌های تجاری یاری می‌رسانند. طراحان قصه و فیلم‌نامه‌نویسان سعی می‌کنند با خلق شخصیت، موقعیت داستانی و روایتی متفاوت، هویتی جدید به اثر خود ببخشند. البته همه در این امر موفق نمی‌شوند!

Marde-Eynaki2

درون‌مایه‌های جذاب برای بهرام افشاری

جدیدترین مثالی که در این بحث قابل‌ذکر است، فیلم «مرد عینکی» ساخته کریم امینی است. فیلمی که این روزها با وضعیت نسبتاً خوبی در گیشه داشته و تاکنون نزدیک به ۵۰ میلیارد تومان فروخته است. درون‌مایه این اثر از جنس جست‌وجو است. همه به دنبال شخصیتی به نام گرگ هستند. طراح قصه یعنی بهرام افشاری نطفۀ این درون‌مایه، از فیلم «توریست» محصول سال ۲۰۱۰ به کارگردانی فلوریان هنکل‌فون دورنرسمارک شکل گرفته است. نکته شایان‌ذکر آن که فیلم «توریست» بازسازی فیلمی فرانسوی به نام «آنتونی زیمر» است که پنج سال قبل از «توریست» ساخته شد. بهرام افشاری با خلق شخصیتی متفاوت نسبت به دو فیلم مذکور، با فیلم «مرد عینکی» به قصه‌ای متفاوت رسید. افشاری پیش از این در سریال «اجل معلق» چنین شیوه‌ای را در پیش گرفته بود. او با گرته‌برداری از یکی از قسمت‌های سریال «منطقه گرگ و میش» محصول سال ۱۹۵۹ به قصه متفاوتی از رابطه انسان با مرگ رسید. افشاری در این اثر به جای شخصیت، به مسیر متفاوتی در قصه فکر کرد.

الگوهایی که تکرار می‌شوند

یکی از تأثیرگذارترین و مهم‌ترین افراد در طراحی و دگرگون‌سازی قصه‌ها پیمان قاسم‌خانی است. او خودش بارها به این قضیه اذعان داشته و بارها با آثارش شیوه درست دگرگون‌سازی درون‌مایه‌ها را نشان داده است. قاسم‌خانی هم در پیاده‌سازی روایت متفاوت و هم در ساخت شخصیتی متفاوت موفق عمل کرده است. البته در کارنامه او فیلم‌ها و سریال‌هایی که او بدون استفاده از ایده اولیه آثار دیگر ساخته شده‌اند نیز دیده می‌شود. در نهایت اگر سینمای سرگرم‌کننده و تجاری ایران را به کمدی‌ها نسبت دهیم، طراحی ساختار قصه این فیلم‌ها به سه روش انجام می‌شود. یک، هرآنچه از زیست نویسنده در جهان شخصی و پیرامونش در قالب قصه قرار بگیرد. دو، استفاده از درون‌مایه روایت آثار دیگر و تغییر دادن شخصیت آن آثار. سه، استفاده از درون‌مایه شخصیت آثار دیگر و تغییر دادن روایت‌ها. این سه الگوی طراحی، در بسیاری از آثار کمدیِ سینمایی و تلویزیونی قابل رویت است.