سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲ خرداد ۱۴۰۰ در ۱۱:۰۱ ق.ظ چاپ مطلب

بازنمایی فلسطین در سینما؛ «مونیخ»/ چشمان کاملاً بسته

Munich

«مونیخ» با آنکه بیشتر داستان از نگاه یهودیان روایت می‌شود؛ ولی نگاهی منتقدانه به رهبران وقت صهیونیسم دارد یا حداقل سعی در تصویرسازی این‌چنینی از دل وقایع سال‌های موسوم به دوره جنگ فرسایشی دارد.

سوره سینما – بهزاد زارعی : تاریخ سرشار از جنگ آدمیانی است که شمشیرشان برای ناشناس‌ها کشیده می‌شود،‌ به روی آنانی که هیچ کینه‌ای پیش از این نسبت به یکدیگر نورزیده‌اند و یا حتی کسانی که همراه، هم‌طبقه و هم سرنوشت یکدیگرند.

مادران و پدران پیر و شکسته چشم انتظار فرزندانشان، از انتظارشان هرگز پاسخی نمی‌یابند.

این جنگ‌ها عبارتند از نزاع میان دو گروه که با درگیر یکدیگر می‌شوند، فارغ از اینکه هم را بشناسند یا بدانند برای چه کسانی تن به نبرد داده‌اند. انسان‌ همنوع خویش را نابود و قتل‌عام می‌کند، داغ و درد شکست را پدران و مادران و سرزمین‌های ویران تحمیل می‌کند، افتخار و قدرت پیروزی از آن دیگری را یه یغما می‌برد. نژاد، دین، مذهب تقسیم‌بندی‌هایی است تا آدمی را تکه‌تکه کند و خویشاوندان را بیگانه سازد؛ بی‌آنکه در نظر گیرند آدمیان همه از آدمند. تعصبات این‌چنینی در کل تاریخ بشریت حاصلی جز جنگ و خونریزی نداشته و نخواهد داشت.

اسپیلبرگ در فیلم «مونیخ» سعی بر ارائه تصویری متوازن و عادلانه از دو طرف جنگی کهنه دارد؛ بی‌آنکه بخواهد قضاوتی در رد یا قبول هر یک از طرفین داشته باشد. تمام تلاش خود را بر آن داشته تا حد ممکن فیلم رنگ و بوی جانبدارانه پیدا نکند. او یک یهودی است و برخلاف «فهرست شیندلر» – که به هم‌کیشان خود ادای دین کرده و انگ یک یهودی متعصب و وابسته به صهیونیست را به خود چسبانده – در «مونیخ» با آنکه بیشتر داستان از نگاه یهودیان روایت می‌شود؛ ولی نگاهی منتقدانه به رهبران وقت صهیونیسم دارد یا حداقل سعی در تصویرسازی این‌چنینی از دل وقایع سال‌های موسوم به دوره جنگ فرسایشی دارد. این بار او با نگاهی طعنه‌آمیز به پدیده تروریسم حکومتی می‌نگرد که سالیان اخیر، علی‌رغم نفی آن توسط دولت‌هایی چون رژیم اشغالگر قدس، گویی به‌واسطه جنبه‌های تبلیغاتی تأثیرگذارش بیش از پیش مورد حمایت پشت پرده نظام‌های حاکم بوده است.

«مونیخ» داستان مردمانی (اونر و گروهش) را روایت می‌کند که به دستور رؤوسای بالادستی برای حفظ قومیت، نژاد و هم‌کیشان خود مجبور به کتمان و مخفی نگه داشتن هر آنچه می‌َوند که برای آن می‌جنگند: نام، هویت و حتی دین خود. آنان دست به ترور کسانی می‌زنند که نمی‌شناسند. آدم‌هایی که از نظر حکام، مقصران و عاملان حادثه گروگانگیری می‌شوند. رهبرانی که تنها راه پیش رو را در کشتار و انتقام می‌بینند. با هر ترور توسط نیروهای اسراییلی، فلسطینی‌ها پاسخی با همان شدت و حدت می‌دهند. قانون چشم در برابر چشم از سوی هر دو طرف دعوا به اجرا گذاشته می‌َشود و گویی پایانی برای این رویه قابل‌تصور نیست. با شهادت هر رهبر فلسطینی، جایگزینی مصمم‌تر ظهور می‌کند و گویی این قصه تا ابد الدهر ادامه خواهد داشت.

فیلم بی‌توجه به پیشینه تاریخی و نقطه آغاز این تنش‌ها و فارق از مسأله تاریخی ماجرا، به تقبیح فرآیند تروریسم، پیامدها و نقش پشت‌پرده دولت‌ها و سازمان‌های جاسوسی می‌پردازد و آن را راهی بی‌پایان و بی‌نتیجه می‌یابد. خواه از سوی یهودیان باشد یا مسلمانان. وحشت سراسری نشان داده شده در سکانس مربوط به پخش خبر گروگانگیری، با واکنش بینندگان تلویزیونی همراه می‌شود، فارق از اینکه هر قومیتی حامل حس ترس ناشی از چنین حوادثی است. در این بین فیلم در برخی سکانس‌ها مانند توقف بمبگذاری به دلیل حضور دختر در اتاق کار پدر یا ناراحتی افراد گروه به خاطر آسیب دیدن مردم در بمبگذاری هتل، شعاری می‌شود، گویی این ترفندی در دل سینمای اسپیلبرگ است.

تا بدین جای ماجرا ظاهراً مشکلی وجود ندارد؛ اما این پرسش مطرح می‌شودکه چگونه این دو طرف جنگ می‌توانند در کفه‌های ترازو قرار گیرند؟ فیلم هیچ اشاره‌ای به ریشه تخاصم و دشمنی فلسطینیان و غاصبان سرزمین‌هایشان نمی‌کند و نمی‌گوید درخت دشمنی در کجا ریشه دوانده و رشد کرده است. بدون در نظر گرفتن چنین امر اساسی، اسپیلبرگ به مزمت رفتارهای خشونت‌آمیز دو طرف و به انتقاد به تروریسم می‌پردازد و به صورت غیرمستقیم راهکار پایان بر تمام این خشونت‌ها را گفتگو و مذاکره می‌داند. از همین رو نقطه‌ای پیدا می‌کند که در آن به توافقی دو جانبه رسید و می‌توان به تقابل گروه اونر و علی در آپارتمان و صحبت‌های این دو اشاره کرد یا سکانس پیدا کردن موج رادیویی که هر دو طرف بر سر گوش دادن بدان به توافق می‌رسند و هر دو اقدام را تروریستی می‌خواند. از منظر شخصیت‌های فیلم این همه کشتار برای حفظ خانه و خانواده است. برای داشتن خانه هر دو سوی ماجرا محق دانسته می‌شوند؛ چراکه هر دو طرف خود را صاحبخانه می‌دانند. بیت‌المقدس سرزمین موعود و باستانی یهودیان است که در این سال‌ها گویی از آنها غصب شده و حالا باید این ارض مقدس را از آن خود کنند. در این بین فلسطینی‌ها بسان مزاحمانی می‌مانند که باید تحمل شوند و هر از گاهی برای جلوگیری از تهدید موجودیت اسرائیل کشتارشان چندان پر بیراه نیست. حتی سبب افتخار یهودیان صهیونیست می‌شود. فیلم در ادامه با تغییر روحیه گروه اونر و شک و شبهه و ایجاد پرسش‌های متفاوت در خصوص اعمالی که انجام می‌دهند به نظر شکاف ایدئولوژیک میان مردم (یهودیان) و دولتمردان (صهیونیست) را نشان می‌دهد؛ جایی که این نگاه و عملکرد با آنچه تعریفی از یهودی زیبا است متناقض می‌نماید.