سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۰ آبان ۱۴۰۲ در ۵:۰۴ ب.ظ چاپ مطلب
زیر و روی «اوپنهایمر»- قسمت اول؛

جاه‌طلبانه‌ترین فیلم نولان چطور ساخته شد؟

Oppenheimer1

توتال فیلم در گزارش مفصلی به قلم مت مایتوم به فیلم «اوپنهایمر» کریستوفر نولان پرداخته است. قسمت اول این گزارش را با ترجمه رامین کریمی به صورت اختصاصی از سوره سینما بخوانید.

سوره سینما – مت مایتوم (توتال فیلم) : در جلسه میکس صدا نشستم تا در مورد جاه‌طلبانه‌ترین فیلمی که این کارگردان تاکنون ساخته چیزهایی دستگیرم شود؛ همه چیز در مقیاس خارق‌العاده و در عین حال سرگیجه‌آور، همزمان با رویکردهای خلاقانه؛ و در آن میان تیم بازیگری پرستاره که در تلاش است این فیلم بیوگرافی را به اعلاء‌ترین شکل ممکن ارائه دهد.

اگر به گفته آیزاک نیوتون نبوغ انسان، صبر، تلاش، تعمق و به کمال رساندن است، توتال فیلم در استودیو دوبله برادران وارنر در بِربنک کالیفرنیا در یک روز بارانی غیر معمول در ژانویه، سراسر شاهد نبوغ بود.

در این استودیو، میکس صدای فیلم جدید نولان با ظرافت و دقت در حال انجام است. اوپنهایمر، داستانی واقعی از نابغه‌ای رنجور است که از تاثیرش بر تاریخ نمی‌توان گذر کرد.

نولان و دستیار تهیه‌کننده و البته همسرش اِما توماس، از سال ۲۰۰۶ (فیلم پرستیژ) فیلم‌های خود را در این اتاق میکس کرده‌اند؛ با وجود این که اوپنهایمر از کمپانی یونیورسال منتشر خواهد شد، اغلب تجهیزات از استودیو دیگر کرایه می‌شود (همان طور که فیلم مِمِنتو نولان در مجموعه یونیورسال میکس شد).

ما پاورچین پاورچین به ته اتاق رفته و روی مبل مشکی نشستیم — همزمان نولان در کنار تدوینگرش جنیفر لِیم با دقت و زحمت فراوان مشغول رهبری تیم برای تنظیم دقایقی از موسیقی متن اوپنهایمر بودند (که صادقانه بگویم، خیره‌کننده بود). این فیلم داستان رابرت اوپنهایمر، فیزیک‌دان آمریکایی و معروف به پدر بمب اتم است؛ نولان او را مهم‌ترین فردی که تا کنون زندگی کرده، توصیف می‌کند. این دانشمند نابغه که بر ساخت مخرب‌ترین سلاح جهان نظارت داشت، بعدها علیه اشاعه تسلیحات هسته‌ای لابی کرد، و وفاداری او در جلسه دادرسی عمومی در مورد ارتباط وی با حزب کمونیست، به دقت مورد موشکافی قرار گرفت.

[در آن استودیو] بلند صحبت کردن غیر مجاز بود، اما زمزمه کردن مسئله‌ای نداشت؛ فضا آرام و خوشایند بود، تا این که آخر سر موسیقی تنظیم شد. به صحنه‌ای سیاه و سفید از جلسه دادگاه رسیدیدم که رابرت داونی جونیور در نقش لوئیس استراوس سوالاتی از پرونده اف‌بی‌ای مطرح می‌کند.

سپس در صحنه بعد اوپی جوان (همان‌طور که دوستانش صدایش می‌کردند) را در دانشگاه برکلی می‌بینیم.

Oppenheimer3

کیلین مورفی – بازیگر مکمل همیشگی و ارزشمند برای نولان – در این فیلم با قدمی رو به جلو در قامت نقش اصلی به هنرنمایی می‌پردازد. نولان پیشنهاد داد که فرکانس صدا در یک ثانیه آخر را مقداری پایین بیاورند؛ در این میان تیم مشغول تحلیل و بررسی موشکافانه میکس صدا بود، تا حجم موسیقی متن اعجاب‌آور لودویگ گورانسن را به درستی با فیلم تطبیق دهند. این فرآیند زبان مجزای خود را دارد («دنباله آهنگ خوبه، اما شاید بهتر باشه هجوم آهنگ را یک مقدار ملایم‌تر کنیم»)؛ با بررسی دقایقی از فیلم به طور مکرر، میکس صدا سرانجام به کمال رسید. حتی با نگاهی گذرا، جاه‌طلبی فیلم اوپنهایمر واضح و آشکار است. این روایت با پرش زمانی همراه است. و نقش‌آفرینی مورفی چند دهه از زندگی این دانشمند را دربرمی‌گیرد. این فیلم از تیم بازیگری مکمل وسیعی شامل نفراتی همچون داونی جونیور -با یک بازی فوق‌العاده- برخوردار است؛ و همچنین چشمه‌ای متحیرکننده از جزئی‌ترین اجزای علم اوپنهایمر را با کمک جلوه‌های ویژه به تصویر می‌کشد. طراحی صدای توفنده و وهم‌آور برخی از این صحنه‌ها، اتاق را به لرزه درمی‌آورد.

طی مراحل، نولان کار را از مانیتورهای متفاوت مورد بررسی قرار می‌دهد. «اینو امتحان کنید، همیشه می‌تونیم به عقب برگردیم»؛ به نظر می‌رسد این جمله شعار اصلی این جلسات است. حجم موسیقی تنظیم شده است. با استفاده از جایگزینی خودکار دیالوگ (ای‌دی‌آر) تلفط اسمی را اصلاح می‌کنند. زمانی که چیزی عالی به نظر می‌رسد، ضبط شده و تیم به کار خود ادامه می‌دهد. با این همه ریزه‌کاری و موشکافی، فضا همچنان آرام است. بعد از یک بررسی سریع، نولان به شوخی می‌گوید این نه، این خوب نیست.

وقتی که زمان ناهار رسید، ما رفتیم و دقایقی را با نولان در کنار صحنه سپری کردیم. او توضیح داد: «ما در حال تنظیم افکت‌های صدا، دیالوگ‌ها و موزیک، و اساساً در مرحله بازبینی و اصلاح هستیم.»

بگفته نولان این فیلم سه ساعت است. موارد بسیاری هست که باید مورد بازبینی قرار گیرند. او تا کنون فیلم را صدها بار دیده است.

رعشه هسته‌ای

از فیلم جدید نولان باید توقعات جدیدی هم داشت. در حالی که فیلم‌های او در این عصر کاملاً اصیل هستند، ویژگی‌های بارز نولان، شامل ساختارهای روایی جسورانه، تعهد او به افکت‌های کاربردی سینمایی در مقیاس بزرگ، عکاسی سلولوئید قطع بزرگ (نولان در فیلم‌سازی بلند عامل اصلی به رونق رسیدن آیمکس بود) و طراحی صدای ممتاز، می‌شود.

اوپنهایمر تا به کنون اولین فیلم نولان است که در دسته بیوگرافی طبقه‌بندی می‌شود (اگرچه او فیلم‌نامه‌ای در رابطه با هاوارد هیوز نوشت که در ادامه با ساخت فیلم هوانورد توسط مارتین اسکورسیزی کنار گذاشته شد). فیلم دانکرک نولان که فضای حقیقی تخلیه سربازان در طی جنگ جهانی دوم را تصویر می‌کند، بر مبنای کاراکترهای حقیقی ساخته نشده، و با عدم اشاره به فضای سیاسی پشت این اتفاق، داستان نجات سربازان را در اولویت خود قرار می‌دهد.

«پاسخ ساده‌ای به هیج یک از وجوه این داستان وجود ندارد.»

کریستوفر نولان

اوپنهایمر داستان مردی را روایت می‌کند که مسیر تاریخ را تغییر داد؛ با وجود اینکه زندگی و تجارب او عموماً با گریز از جزئیات به صورت کلی در یادها ثبت شده است.

نولان همزمان که کت مشکی غیررسمی، جلیقه فاستونی و شال‌گردن کتان آبی کمرنگ را با هم ست کرده، و مشغول نوشیدن چای از ماگ مشکی بزرگ خود بود گفت: «من همیشه جذب پروتاگونیست‌های جذاب می‌شوم — پروتاگونیست‌هایی که مبهم هستند.» «وقتی کاراکترهایی که باهاشان سر و کار داشته‌ام را نگاه می‌کنم، اوپنهایمر با اختلاف مبهم‌ترین و متناقض‌ترین آن‌هاست. همزمان که این حرف را می‌زنم، سه‌گانه بتمن را از یاد نبرده‌ام.»

حقیقتاً، ماهیت واقعی داستان اوپنهایمر است که نولان را بر آن می‌دارد تا دغدغه فکری را به حد افراط برساند. او در ادامه گفت: «پاسخ ساده‌ای برای هیچ یک از وجوه این داستان وجود ندارد.» «به باور من او به گونه‌ای نامتعارف‌ترین پروتاگونیستی است که تاکنون نظرم را به خود جلب کرده است.»

Oppenheimer2

چه ویژگی شخصیتی‌ای اوپنهایمر را تا به این حد متناقض و مبهم می‌کند؟ این شخصیت مدت‌هاست که ذهن نولان را مشغول خود کرده است. در ادامه با همسر نولان اِما توماس به گفتگو پرداختیم و او گفت: «زمانی که اولین ارجاع در رابطه با اوپنهایمر را در فیلم تنت دیدم، متعجب نشدم زیرا این موضوع همیشه کریستوفر را به وجد آورده است.» این ارجاع در واقع بررسی پروژه منهتن و اوپنهایمر در فیلم تنت توسط پریا (با بازی دیمپل کاپادیا)، است؛  آن لحظه تعیین‌کننده‌ای که اوپنهایمر و دستیارانش علیرغم اطلاع از خطر احتمالی مشتعل شدن جو در اثر واکنش زنجیره‌ای، بمب را تست کردند. «من این حقیقت را دوست دارم که کریستوفر در فیلم‌هایش، سرنخ‌هایی را در رابطه با فیلم‌های بعدی‌اش به ما می‌دهد. فکر می‌کنم او مدت‌هاست که مجذوب این شخصیت تاریخی، نحوه آغاز پروژه منهتن، و اتفاقات بعد از آن است.»

تضاد‌های شدیدی زندگی شخصی و کاری اوپنهایمر را فراگرفته است. کتابی که فیلم بر اساس آن ساخته شده (پرومتئوس آمریکایی نوشته کای بِرد و مارتین جی شروین- ۲۰۰۵) عنوانش را از افسانه‌ای یونانی گرفته است. بر اساس این افسانه پرومتئوس آتش را از خدایان دزدید و آن را به انسان داد، و به خاطر اعمالش با عذاب ابدی مجازات شد.

اوپنهایمر و همکارانش در پروژه منهتن با تقدیم سلاح نهایی به بشر همزمان آن را شامل موهبت و مصیبت کردند؛ این سلاح در آزمایشگاه ملی لس آلاموس با هدف پایان دادن به جنگ ساخته شد. اگر بخواهیم مثال دیگری از شباهت این فضا به افسانه یونانی بزنیم، می‌توانیم خلق بمب اتم را به باز شدن جعبه پاندورایی (بازکردن جعبه پاندورا یعنی شروع یا انجام کاری که بدبختی‌های زیادی به همراه خواهد داشت) که هیچ وقت دیگر بسته نخواهد شد، تشبیه کنیم.

علاوه بر تناقضات شدیدی که در عمق کار خود داشت، اوپنهایمر آدمی با علایق چندگانه بود. این نابغه علمی که تواناییش جهان را تغییر داد، همچنین عاشق هنر و شعر بود. در روابط اجتماعیش ضعف داشت، ولی همزمان فردی زن‌باره بود. باهوش اما ساده‌لوح. و علیرغم نبوغ علمی‌اش، او عمیقاً در پی معنویات بود، و زمان خود را به یادگیری سانسکریت و الهام گرفتن از متون مقدس آیین هندو  (باگواد گیتا) اختصاص می‌داد. زمانی که در آزمایش ترینیتی بمب اتم برای اولین بار مورد آزمایش قرار گرفت، اوپنهایمر یک خط از این کتاب را بازگو کرد که بسیار شهرت یافت: «حالا من به مرگ تبدیل می‌شوم، نابودگر جهان‌ها.»

قدرت‌نمایی

این نقش فشار قابل‌توجهی را بر بازیگر تحمیل می‌کند. نولان می‌گوید موقع نوشتن فیلم‌نامه به بازیگر خاصی فکر نمی‌کند، زیرا این امر می‌تواند فضای نوشتن را محصور کند.

اما حالا کیلین مورفی که سابقه بازی در پنج فیلم قبلی نولان را دارد: شامل تلقین، دانکرک، و سه گانه شوالیه تاریکی، در نقش اصلی این فیلم به ایفای نقش می‌پردازد.

در گفتگوی تلفنی با مورفی، او گفت: «به گمانم تمام بازیگران دنیا بدون توجه به اندازه نقش، علاقه دارند تا با کریس نولان کار کنند.»

ادامه دارد…

 


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>