سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۶ مهر ۱۴۰۴ در ۴:۰۱ ب.ظ چاپ مطلب
گزارش سوره سینما از متن و حواشی جشنواره کودک؛

جشنواره‌ای میان تماشاگران پُرسؤال و فیلم‌های کم‌جان/ برندینگ عجیب یک شهرداری!

Gozaresh-Koodak

سی‌وهفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان در حالی امشب و با برگزاری آیین اختتامیه به کار خود پایان می‌دهد که بازخوانی متن و حاشیه این رویداد خالی از لطف نیست.

سوره سینما – زهره کردلو : سی‌وهفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان امشب در اصفهان به ایستگاه پایانی خود می‌رسد؛ جشنواره‌ای که مثل هرسال با همه فراز و فرودهایش، بحث‌برانگیز و پر از تناقض بوده است؛ از شور کودکانه در نشست‌ها تا حاشیه‌های قدیمی و تکرارشونده دربارۀ محل برگزاری و کیفیت آثار.

اگرچه این رویداد سال‌هاست به عنوان یکی از معدود جشنواره‌های تخصصی سینمای کودک در ایران شناخته می‌شود، اما باز هم مانند همیشه میان متن و حاشیه در نوسان است؛ همان ویژگی همیشگی که جشنواره کودک را به آیینه‌ای از وضعیت سینمای کودک ایران بدل کرده است.

اصفهان، میزبان یا مالک جشنواره؟

نخستین محور بحث در این دوره، مثل بسیاری از سال‌های گذشته، محل برگزاری جشنواره بود؛ اصفهان. شهری که حالا دیگر بخش مهمی از هویت این رویداد محسوب می‌شود، اما همین مسئله هم برای برخی اهالی رسانه و سینما همچنان محل مناقشه است.

در نشست‌هایی که با حضور حامد جعفری، دبیر جشنواره برگزار شد، این پرسش بار دیگر تکرار شد که: چرا جشنواره باید لزوماً در اصفهان بماند؟ موافقان برگزاری در اصفهان از هویت تاریخی، معماری منحصربه‌فرد، و خاطره جمعی مردم با آثاری چون «قصه‌های مجید» یاد کردند؛ سریالی که اصفهان را در ذهن چند نسل با سینمای کودک پیوند زده است. در مقابل، منتقدان گفتند تمرکز بیش از حد بر اصفهان، جشنواره را از ظرفیت‌های سایر شهرها و حتی پایتخت دور کرده و آن را به یک رویداد محلی‌تر از آنچه باید باشد تبدیل کرده است.

اصرار مدیران شهری بر اضافه کردن پسوند «اصفهان» به نام جشنواره، خود نمادی از این تمایل است. در مراسم افتتاحیه نیز، اشتباه استاندار در معرفی اصفهان به عنوان «میزبان ۳۷ دوره» باعث واکنش خبرنگاران شد.

افزون بر این، برگزاری هم‌زمان «جشن هنر اصفهان» در حاشیه جشنواره و تبلیغات گسترده آن در سطح شهر، این احساس را در برخی اهالی رسانه تقویت کرد که تمرکز اصلی مدیریت شهری بیش از آنکه بر تقویت محتوایی جشنواره کودک باشد، بر برندینگ فرهنگی اصفهان متمرکز است.

با این حال، مخالفان انتقال جشنواره به تهران یا شهرهای دیگر هم استدلال می‌کنند که پایتخت با انبوه جشنواره‌ها، دیگر ظرفیت پذیرش این رویداد را ندارد و نفس برگزاری آن در شهری آرام‌تر و فرهنگی‌تر مانند اصفهان، خود مزیتی مهم است.

Charbagh

هوش و جسارت نسلی تازه؛ ستاره‌های واقعی جشنواره

آنچه در این دوره بیش از هر چیز نگاه‌ها را به خود جلب کرد، حضور فعال و هوشمند نوجوانان بود؛ نسلی که نه فقط مخاطب، بلکه منتقد و تحلیل‌گر است. در نشست‌های نقد و گفت‌وگو، نوجوانان با پرسش‌های دقیق و تحلیلی، بسیاری از بازیگران و کارگردانان را شگفت‌زده کردند.

نمونه‌اش زمانی بود که یکی از خبرنگاران نوجوان درباره سبک بصری فیلم «بچه مردم» پرسید و آن را با آثار وس اندرسون مقایسه کرد. یا وقتی از کارگردان «سفیدبرفی» پرسیدند که «آیا فیلم اصلاً فیلمنامه داشته است یا نه؟

این نسل، همان‌طور که برخی از کارگردانان اذعان کردند، بی‌دلیل و بی‌پایه سخن نمی‌گوید. وقتی از انیمیشنی انتقاد می‌کنند، در کنارش به انیمه‌های مطرح دنیا اشاره دارند و مقایسه می‌کنند؛ اتفاقی که ساخت فیلم برایشان را دشوارتر اما حرفه‌ای‌تر می‌کند. همین نکته موجب شد بسیاری از اهالی سینما در پایان جشنواره بگویند: «مخاطب کودک امروز، همان تماشاگر ساده دهه هفتاد نیست. این نسل، جهانی می‌بیند و جزئی‌نگر است.»

یکی از حاشیه‌های جالب امسال، حضور مهبد جهان نوش، خبرنگار نوجوان دوره سی‌وچهارم، به عنوان بازیگر فیلم «بچه مردم» بود. او در نشست فیلم تعریف کرد که روزی از یکی از بازیگران شنیده بوده «من اتفاقی بازیگر شدم»، و همان موقع با خود گفته «پس چرا برای من که تلاش می‌کنم اتفاقی نمی‌افتد؟» حالا سه سال بعد، خودش کاندید نقش در فیلمی مهم شده است. چنین روایت‌هایی جشنواره کودک را از یک رویداد صرفاً سینمایی فراتر می‌برند؛ به یک بستر رشد و تجربه برای نسل تازه.

داوران نوجوان؛ منتقدانی کوچک با نگاه بزرگ

یکی از جذاب‌ترین بخش‌های جشنواره، حضور داوران نوجوان بود؛ گروهی که با دقت و جسارت، نکاتی را در نقد فیلم‌ها مطرح کردند که از نگاه بسیاری از منتقدان حرفه‌ای پنهان مانده بود. از ایراد به اسم یکی از کاراکترهای «دختر برقی۲» تا نقد ساختاری بر روایت «جادوی عروسک‌ها». در نشست‌ها بارها دیده شد که فیلمسازان در برابر پرسش‌های دقیق نوجوانان، ناچار به توضیحات مفصل و گاه فلسفی شدند.

Nojavan

مژده لواسانی، مجری نشست‌ها که تجربه اجرا در جشنواره فجر را هم دارد، چندین‌بار تأکید کرد که کیفیت پرسش‌های این نوجوانان از خبرنگاران بزرگسال فجر هم کمتر نیست. در یکی از نشست‌ها، نوجوانی از کارگردان پرسید: «چرا از مشاوره بچه‌های نسل زد در طراحی قصه استفاده نمی‌کنید تا فیلم برای ما باورپذیرتر باشد؟» پرسشی که به گفته بسیاری از حاضران، دقیق‌ترین و مهم‌ترین نکته‌ای بود که می‌شد در این جشنواره مطرح کرد.

فیلم‌ها؛ کم‌تعداد، پراکنده و نابرابر

از نظر محتوایی و کیفی، جشنواره امسال ترکیبی ناهماهنگ از آثار خوب و ضعیف بود. در بخش مسابقه فیلم‌های بلند، تنها هشت اثر حضور داشتند، آماری کمتر از بسیاری از دوره‌های قبل. برگزارکنندگان این کاهش را نشانه‌ای از «دقت در انتخاب» دانستند، اما در عمل بسیاری از منتقدان معتقدند کیفیت آثار چندان بالا نبود.

سه فیلم «بچه مردم»، «چشم بادومی» و «موی گرگ» بیشترین استقبال را داشتند و تقریباً در تمام بخش‌ها نامزد شدند. در مقایسه، آثاری چون «سفید برفی» یا «دختر برقی۲» با انتقادهای شدید مواجه شدند و حتی حضورشان در جشنواره کودک محل سؤال بود. فیلم‌هایی مانند «زیبا صدایم کن» در بخش خارج از مسابقه که به لحاظ محتوایی نزدیک به دنیای نوجوانان بودند نیز تنها یکی‌دو سانس اکران داشتند و وارد رقابت اصلی نشدند.

به گفته برخی منتقدان، سه فیلم برتر جشنواره امسال همگی درون‌مایه‌ای مشابه داشتند: مبارزه، مسئولیت‌پذیری و تلاش برای پیشرفت؛ مفاهیمی که بیش از هر چیز با دغدغه‌های نسل نوجوان امروز هم‌سوست. اما در کنار آن، کمبود آثار خلاقانه در ژانرهای فانتزی و ماجراجویانه گونه‌هایی که ذاتاً به سینمای کودک تعلق دارند  همچنان محسوس است.

سالن‌های خالی، نمایش‌های محدود و بحران فیلم کوتاه

یکی از مشکلات تکرارشونده در سال‌های اخیر و امسال نیز پررنگ‌تر از همیشه، نبود تماشاگر برای فیلم‌های کوتاه بود.

اکران‌های پراکنده و بدون برنامه‌ریزی گروهی باعث شد بسیاری از آثار کوتاه، عملاً در سالن‌های خالی نمایش داده شوند.

از سوی دیگر، محتوای برخی آثار کوتاه با روح جشنواره در تضاد بود. به‌ویژه فیلم‌هایی که موضوعاتی چون «بچه‌کشی» را دستمایه قرار داده بودند، که در هیچ جشنواره معتبر کودک در دنیا جایگاهی ندارند. این ناهماهنگی محتوایی، سؤالاتی درباره سازوکار انتخاب فیلم‌ها در بخش کوتاه برانگیخته است؛ اینکه آیا نظارت تخصصی در مرحله انتخاب وجود دارد یا نه.

ستاره‌های غایب؛ چهره‌هایی روی پرده و غایب در اصفهان

از نظر حضور چهره‌های سرشناس، جشنواره امسال بیش از هر چیز مرهون فیلم بچه مردم بود؛ اثری که بازیگرانی چون حسن معجونی، گوهر خیراندیش، رضا کیانیان و ساره بیات در آن ایفای نقش داشتند. اما نکته جالب، غیبت تمام این چهره‌ها تا اینجای کار در اصفهان بود. نه در نشست‌ها، نه در مراسم‌ها خبری از آنان نبود.

این غیبت، برای برخی به معنای ضعف دبیرخانه در دعوت و هماهنگی تعبیر شد، و برای برخی دیگر نشانه‌ای از مشغله و بی‌میلی بازیگران نسبت به حضور در جشنواره‌ای که مخاطبش کودک است. در هر حال، نبود چهره‌های شناخته‌شده از شور عمومی جشنواره کاست، هرچند در نهایت، خود نوجوانان و خبرنگارانشان جای خالی ستاره‌ها را پر کردند.

در پایان، سی‌وهفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان اگرچه مانند هر سال با چالش‌هایی در کیفیت آثار، ضعف برنامه‌ریزی و اختلاف نظر درباره محل برگزاری روبه‌رو بود، اما در یک چیز موفق‌تر از همیشه عمل کرد: نشان دادن بلوغ فکری نسل تازه. این نوجوانان، همان سرمایه‌هایی هستند که روزی نه فقط مخاطب، که فیلمساز، منتقد و بازیگر خواهند شد؛ نسلی که با جهان بزرگ شده و دیگر با قصه‌های ساده راضی نمی‌شود.

جشنواره امسال هم مثل همیشه با پایانش پرسش‌هایی باز می‌گذارد: آیا زمان تغییر در ساختار برگزاری و نگاه به سینمای کودک فرا نرسیده است؟ اما در عین همه تکرارها، در میان شور خبرنگاران نوجوان و برق نگاه داوران کوچک، نشانه‌هایی از امید دیده می‌شود نشانه‌هایی از اینکه شاید روزی جشنواره کودک، واقعاً برای کودکان ساخته شود نه مدیران ردیف اول افتتاحیه و اختتامیه.