سوره سینما : بازیگران و بازی ها ،حساس ترین و مهم ترین نکته این سریال است . بازیگران ممتازی که بازی های خیلی خوبی هم از آنها گرفته شد
یکی از پر طرفدار ترین سریال های نوروزی ، مجموعه «پایتخت » به کارگردانی سیروس مقدم بود . سریالی که طرح و مضمون کلی داستان آن بسیار روتین و شایع بود ،اما نحوه بیان گیرا و ظرافت های روایی آن را از دام تکرار نجات داده بود . قصه ، قصه مهاجرت های بی پشتوانه به کلان شهرهایی مانند تهران است و اینکه تهران برای کسانی که پشتوانه ندارند و این شهر وطنشان نیست ، هیچ چیز خارق العاده ای ندارد . خوب ! همان طور که گفتیم تا اینجای کار همه چیز معمولی است . اما تدبیرها و ظرافت هایی خاص ، ورق را بر می گرداند . سیروس مقدم ( در مقایسه با خودش در مجموعه های گذشته ) ،این بار بر همه چیز تسلط بیش تری دارد و دستش بازتر است تا اثری متنوع تر ارائه دهد . انتخاب لوکیشن سیاری مانند کامیون ، در شهر پر ترافیک تهران ، فیلم برداری و حمل و نقل را بسیار مشکل می کند ،اما در عوض ، خروجی خوبی در بر داشت و ارزشش را داشت . کامیون با آن عظمت یکی از جنبه های نمادین و رئال – فانتزی این مجموعه به شمار می آید .
انتخاب لهجه ،همیشه ریسکی پر دردسر است ! ما در ایران تنوع لهجه ها و گویش های بسیار زیادی داریم ،به طوریکه حتی اهالی هرکدام از روستاهای نزدیک به هم ،در تلفظ برخی لغات با هم تفاوت دارند ،لذا به لهجه شهر خاصی صحبت کردن ، همیشه تعدادی اعتراض و غلط گیری در پی دارد . اما ، این هم یکی دیگر از ترفندهای مقدم است ،که نسبتا خوب و موفق از آب در می آید ،به نحوی که نه تنها مردم آن را می پذیرند ،بلکه تعدادی از تکه کلام های کاراکترها را تا مدت اندکی به یاد سپرده و بین خود تکرار می کنند . البته مسلما در این میان ،بازیگران هم به نسبت استعداد خود در تقلید لهجه ،تمیز داده می شوند .
بازیگران و بازی ها ،حساس ترین و مهم ترین نکته این سریال است . بازیگران ممتاز که بازی های خیلی خوبی هم از آنها گرفته شد و شاید وجه تمایز این مجموعه با بقیه را بتوان در آنها خلاصه کرد .
بازی خوب آنها دو سو دارد . از یک سو به سریال کمک بسیاری کرده و از سویی دیگر توانمدی خود این افراد را نشان داد . هنرمند برجسته ای مانند علیرضا خمسه با پشتوانه بسیار زیادی در زمینه طنز ، نشان داد به آن درجه از اجرا رسیده که حتی با طرز مخصوص صدا کردن «نقی » در دل مخاطب جای باز می کند . محسن تنابنده که طرح اولیه داستان و بازیگردانی نیز با خود او بود ، به تماشاگر نشان داد که هم می تواند مرد «هشت دقیقه تا پاییز » باشد و هم پس از تجربه طنز موفق سن پترز بورگ این بار قالب رئال – طنز بسیار خوش بدرخشد . احمد مهران فر ،در کنار بازی های یکدست و البته خوب خود ،گاهی انتخاب های سینوسی دارد . وی یک بار «دلارام » فیلم سینمایی آتش بس می شود و ارسطو شدن در سریال «پایتخت » را نیز می توان یکی از نقاط عطف کارنامه بازیگری او دانست . او خیلی خوب فرم یک راننده کامیون جوان و خوب را به خود می گیرد ،لهجه اش را خوب در می آورد و تکه کلام هایی از خود به جا می گذارد . گریم ،لباس هایش و طرز لباس ها و حرف زدنش ،بسیار خوب و باور پذیر می نماید . این بازیگر ها نشان دادند که مردانی برای تمام فصول هستند و از پس نقش های متنوعی بر می آیند . آخرین نکته بازی ها ،ایفای نقش ریما رامین فر بود . وی گرچه در قالبی تکراری بازی می کند ،اما از پس همان خوب بر می آید و موقعیتش را در نقش زنی سنتی و خانه دار با لهجه های گوناگون تثبیت کرده است . وی در زمینه تقلید لهجه هم گویا کشف جدید کارگردان هاست . رامین فر در فیلم سینمایی «یه حبه قند » که در نیمه دوم سال به اکران می رسد ،تقلید لهجه یزدی را داشت و در اینجا هم مازندرانی ،گرچه بسیاری از اوقات لهجه از دستش خارج می شود ،اما در مجموع انتخاب خوبی برای این سریال بود و پکیج مناسبی جهت اوقات فراغت مردم در تعطیلات نوروزی فراهم گردیده بود .