فیلمنامهنویس «اسب سفید پادشاه» نسبت به برخورد کارگردان این پروژه با حاصل کارش معترض است.
سوره سینما- پیمان عباسی نویسنده فیلمنامه مدتی پیش در صفحه شخصیاش در یکی از فضاهای مجازی متنی منتشر کرد و خود را صاحب فیلمنامه اولیه «اسب سفید پادشاه» دانست. وی مدعی شد محمدحسین لطیفی کارگردان این پروژه فیلمنامه را بدون اطلاع نویسنده تغییر و به خود نسبت داده است. صحبتهای این نویسنده با سوره سینما که در قالب یادداشت منتشر شده بخوانید:
خاطرات من، به نام لطیفی
اولین سناریویی که در زندگی ام فروختم ابتدا «خراش» نام داشت که یازده سال پیش ناصر شفق آن را به قیمت یک میلیون تومان از من خرید. آن زمان چند کارگردان بزرگ تمایل داشتند این فیلمنامه را کار کنند. «خراش» قصه اجتماعی و خوبی بود اما ناصرشفق به خاطر وسواسش انتظار داشت سرفرصتی مناسب آنطور که دلش میخواهد کار را تولید کند اما مشغله هایش مانع این کار شد. محمدحسین لطیفی هم به داستان علاقه نشان داد و ما دوبار در سالهای ۸۶ و ۸۹ برای خرید قصه از ناصر شفق اقدام کردیم تا اینکه تهیه کننده به لطیفی گفت اگر به انجام این پروژه علاقمندی کار را باهم بسازیم. در نتیجه پروانه ساخت فیلم با نام «هی هی ابرسفید» صادر شد ولی این دو نفر در روند تولید به توافق نرسیدند و پروژه کنسل شد. تا اینکه چندوقت پیش خبردار شدم لطیفی فیلمنامه را به مبلغ سی میلیون تومان خریده است.
نکته آزار دهنده برای من مطلع نشدن از این اتفاق بود. آنها بامن مثل یک نویسنده مرده برخورد کردند. لطیفی سناریو را خرید،بازنویسی کرد و جالب اینکه در خبرها گفته این قصهای است که سالها روی آن تمرکز کرده. در صورتی طرح و فیلمنامه صد در صد متعلق به من است و حتی سکانسهایی که علی طباطبایی بازی کرد بخشی از خاطرات دوران سربازی من بود که در داستان آورده بودم. سناریو با دستکاری عجیب و غریب، بدون اطلاع من تغییر کرد و نام فیلم هم «اسب سفید پادشاه» شد. من روز دوم فیلمبرداری در جریان همه این اتفاقات قرار گرفتم و وقتی فیلم را تماشا کردم، دیدم هیچ نامی از من برده نشده است. البته خدا را بابت این موضوع شکر میکنم. فیلم آنقدر بد است که حذف نامم خوشحالم کرد.
فیلمنامهای متعلق به یازده سال پیش
این فیلم متاسفانه آنقدر بد و با کج فهمی ساخته شده که بعید نبود، حتی پول پوسترهایش را هم در نیاورد. برای من فقط دلگیری و حال بد بجا مانده از فیلمنامهای که می توانست بهترین خاطره من باشد و توسط آدمهایی چون مرحوم رسول ملاقلی پور و رخشان بنی اعتماد در آن سالها ساخته شود. فیلمنامه ای که زمان خودش بسیار قابل اعتنا بود بواسطه تحولاتی عجیب و غریب با سلیقه لطیفی بدون هیچ هماهنگی و اعمال نظری روی پرده رفت. تنها اعتراضی که کردم در صفحه شخصی ام یادداشتی منتشر کردم و گلایه ام را نشان دادم.
داستان تقریبا همان است که من نوشتم اما یک سوم پایانی فیلم کلا تغییر کرد و حرف فیلم چیز دیگری شد ضمن اینکه فیلمنامه مربوط به ۱۱سال قبل است. فیلمنامه هایی که شش ماه قبل نوشتم الان اجازه نمی دهم بدون بازنویسی جلوی دوربین برود چرا که سینما به شدت روبه جلو حرکت می کند. زمانی که من این فیلمنامه را نوشتم هنوز فیلم هایی از این جنس وجود نداشت، این تیپ فیلم ها در سینمای ما نبودند، بعدها آثاری در طول این سالها ساخته شد که طبیعتا نوشته من را بیات می کرد. فقط یک نفر می توانست آن را تازه کند آن هم من بودم که میدانستم بر چه اساسی نوشته شده و اگر قرار است قصه امروز روایت شود چه تغییراتی لازم است. اینها در وهله اول به خودشان و فیلمنامه آسیب زدند بعد هم به جنبه های روحی من. به همین خاطر خوشحالم که نامی از من برده نشد. فیلمی که روی پرده دیدید از نظر من هم قابل دفاع نیست، اما می توانست همین خط با به روز رسانی فیلمنامه و ادبیات امروز سینمای ایران و تجربه هایی که طی این سالها به دست آمده بهتر شود.
«اسب سفید پادشاه» قابل دفاع نیست
اگر بخواهم کل صحبت هایم را در یک جمله خلاصه کنم در این پروژه با من مثل یک نویسنده مرده برخورد شد. متنی از من را برداشتند هر جا دلشان خواست با همان کهنگی باقی گذاشتند هرقدر هم زورشان رسید تغییر دادند و دست آخر هم به نام خودشان ثبت کردند. بدون اینکه احترامی برای من قایل شوند. من یازده سال پیش یک میلیون بابت کارم دستمزد گرفتم الان فیلمنامه را به سی برابر قیمت خریدند ولی هیچ اطلاعی به من ندادند. تنها حرفی که در صفحه شخصی ام خطاب به محمدحسین لطیفی گفتم اینکه شخصیت هایی که یازده سال در ذهن تو میمانند حرمت دارند. کسی که آنها را خلق کرده حرمت دارد. تا زمانی که حرمت ها را زیرپا می گذاریم خروجی فیلم میشود یک چیز بنجل که هرکه ببیند میگوید اصلا چه فیلمی هست که سرش دعوا باشد. «اسب سفید پادشاه» در هیچ زمینه قابل دفاع نیست.