سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۱ بهمن ۱۳۹۷ در ۱۲:۴۷ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است!» ؛

عصیان علیه محافظه‌کاری و اعتدال

JormMovie

فیلم «دیدن این فیلم جرم است!» خروج از دایره پاستوریزه و عقیم سینمای ماست. دلمان برای این جنس سینما تنگ شده بود.

سوره سینماابوالفضل ذوالفقاری :فیلم «دیدن این فیلم جرم است!» ساخته رضا زهتابچیان به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه را در سینما فرهنگ دیدم. یک شاهکار نیست ولی در سینمای بحران زده، بی دغدغه و بی درد ما یک اتفاق خوب است. اتفاقی که حال آدم را خوب می کند. سینمای شعار و شواف هم نیست. با اینکه با حساس ترین و چالش برانگیزترین مفاهیم جامعه و حاکمیت سروکار دارد رفتار پوپولیستی ندارد. آرام و اهسته راهش را باز می کند و گریز می زند به اعماق.

در سینمای درب و داغان و نازل امروز، و در فضای خفقان گرفته از مسائل شبه روشنفکری و دردهای فلسفی انتزاعی و یا در سینمای متعفن از شوخی های هرزه و رفتارهای سخیف و سبک سرانه، دیدن این فیلم یک جرقه است. یک شوک واقعی که مخاطب را دچار خودآگاهی می کند. سینمایی با مایه های انتقادی و انقلابی که بعد از «آژانس شیشه ای» در طول همه این سال ها مثل آن را ندیده ایم. این فیلم آخرین نسل از آثاری پرسشگر و مطالبه جوی این سالهاست که یقه می گیرد. با نبض جامعه در لایه های گوناگونش سروکار دارد. در عصر مرگ قهرمانان، یک سینماگر جوان پیدا شده که قهرمان می آفریند. نه قهرمان خیالی و پوشالی، قهرمانی برجوشیده از روح و متن همین اجتماع. مردی گره خورده  با تاروپود همین جامعه. جامعه معاصر که با ابتدایی ترین مسائل زیستی از قیمت مرغ و دارو و … کلینجار دارد تا عالی ترین عهدنامه های دروغین بین المللی. فیلمی که غیرت را از همین کوچه پسکوچه ها تا حوالی بین النهرین و تا کرانه های مدیترانه معنا می کند.

امیر، قهرمانی که جانش را برای حفظ ناموس دختران کرد کوبانی در برابر داعش فدا می کند و از حقوق فردی اش می گذرد اما غیرتمندانه، پای عزت ایرانی و امنیت ملی این مملکت می ایستد. آتش به اختیار و گوش به فرمانی قطب نمای ولایت. برای او، آقازاده ها، رانتخوارها، دیپلمات های غربی و شرقی، وطن فروشان میهنی و اجنبی فرقی نمی کند. پای شرفش ایستاده است حتی اگر در این مسیر، از در و دیوار  مثل مور و ملخ بریزند.

jorm-movie

امیر، قهرمان جدید نسل امروز است. قهرمانی که از فراز و فرود برجام تا تلخی طاعون داعش را با تمام گوشت و پوست و جانش لمس کرده است. قهرمانی که زره بر تن ندارد. گلوله شلیک نمی کند. آرتیست بازی در نمی آورد. با رگان گردن، با چشمان اشکبار و با همه قلب خویش، برای ناموس و امنیت وطن می جنگد. امیر؛ قهرمانی از جنس امروز انقلاب، جامعه و مردم است. مظهری از باورها و اعتقادات یک ملت.

«دیدن این فیلم جرم است!» زوایای بسیاری دارد. یک فیلم سینمایی که در لوکیشن های محدود، بیشترین حرف های جامعه امروز را می خواهد بگوید و موفق هم، می شود. فیلمی که برای نخستین بار به هویت واقعی بسیج و بسیجی با همه تنوع سلایقش نزدیک می شود.  عرض اندام نسلی جدیدی از سینماگران با افکار انقلابی و آتشین؛ که درد و داغ دارند. به چالش های جامعه خویش آگاهند و بی گدار به آب نمی زنند.

فیلمی مملو از مانور جنگی، ادوات نظامی، درگیری، کشمکش و چالش قوا اما یک تیر در آن شلیک نمی شود و در پایان، اقتدار واقعی آن متجلی می شود. این تلا لو اقتدار و حاکمیت منسجم را در ساختار درونی فیلم می بینیم. بازی با آتش و دست به ماشه بردن ها و شلیک نکردن ها بسترآفرینش تعلیق ها، تنش ها و نقطه عطف های پی در پی است در محیطی بسته اما آبستن حوادث بسیار- بازی با خط قرمزها.

فیلم «دیدن این فیلم جرم است» خروج از دایره پاستوریزه و عقیم سینمای ماست. دلمان برای این جنس سینما تنگ شده بود. حتی، حاتمی‌کیا هم از این جنس دور شده یا دورش کرده‌اند و زمانه و روزگار، تیغ تیز سینما و فیلم هایش را کند کرده است.

رضا زهتابجیان را نمی شناسم اما درکی درست، دقیق و نزدیک از جامعه، آلام و آرمان های مردم دارد. فیلمسازی جوان و جسور که مرزها را کنار می زند. ابایی ندارد که از خطوط  قرمز عبور کند اما هوشمندانه و حواس جمع با چینش درست نشانه ها به خال می زند و آتش شعله ور غیرت جوان ایرانی را در خدمت عزت، شرف و امنیت ملی قرار می دهد. فیلم بخار دارد، گزندگی دارد، پرسشگری دارد. با توده ها و طیف های مختلف جامعه پیوند خورده است و دهان کجی می کند به همه سیاستمداران ترسو و دولتمردان ذلیل و زبونی که از آن سوی مرزها حساب می برند و یا حساب پس می دهند.

باورم این است که این فیلم به لحاظ محتوای اجتماعی حتی فراتر از «آژانس شیشه ای» است. حاج کاظم در «آژانس شیشه ای» مردم را گروگان می گیرد و به دنبال حسابرسی نسل خویش و همطیفان خویش است. قهرمان حاتمی کیا  روی سر مردم اسلحه می کشد و آنها را گروگان می گیرد و برای آنها (به عنوان شاهدانی اجباری) تکلیف تعیین می‌کند ولی، امیر این فیلم، با مایه گذاشتن از خویش و نه مردم، به مثابه مظهری از مردان آتش به اختیاری که همه مظاهر و نمادهای دوزیستان وطنی و وطن فروشان دارای گرین کارت را نشانه می روند عمل می کند. عباس و آرمان‌های حاج کاظم در حال مرگ هستند اما امیر با سرداری که غیرتش بر می جوشد ادامه و استمرار  دارد.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>