سوره سینما – زهره کردلو : «روایت سوره سینما از چهرههای خبرساز هفته» عنوان بستهای خبری است که هر جمعه در قالب آن به بازخوانی مهمترین اخبار مرتبط با هنرمندان حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون خواهیم پرداخت.
هر هفته چهرههایی از دل سینما، موسیقی و هنر سر برمیآورند که با حضورشان جریان خبری هفته را شکل میدهند. این هفته، روایت ما به سراغ پنج چهرهای میرود که هر کدام با اتفاقی خاص در صدر اخبار قرار گرفتند؛ از سیامک انصاری که با یک عذرخواهی شفاف توانست مسیر یک حاشیه را تغییر دهد تا شروین حاجیپور که اولین آلبومش طوفانی از حمایت و مخالفت برپا کرد. از سینا ساعی که فینال «کارناوال» را به صحنهای برای تثبیت رپ روایتمحور تبدیل کرد تا ایرج طهماسب که در جشنواره جهانی فجر نشان داد هنوز هم استاد نسل تازه است و در نهایت سیاوش طهمورث که با یک گفتوگوی شیرین و بیتکلف، تعریف تازهای از صمیمیت و طنز در دل یک چهره جدی به مخاطبان ارائه داد.
سیامک انصاری؛ عذرخواهی یک «بازمانده»
هفتهای که گذشت، نام سیامک انصاری شاید بیش از هر بازیگر دیگری در فضای مجازی چرخید؛ با یک «ویدئوی عذرخواهی» که بسیار دیده شد و تبدیل به یکی از پرواکنشترین محتواهای این هفته شد.
ماجرا از جنجال تازه برنامه «بازمانده» شروع شد؛ مسابقهای با حالوهوای «Survivor» که از همان آغاز با حواشی متعدد شناخته شد. اما وقتی در یکی از مراحل مسابقه، شرکتکنندگان کیسههای شنی را به سمت پازلی پرتاب کردند که روی آن نماد شیر دال و درفش کاویانی؛ از نمادهای ملی ایرانی نقش بسته بود، اعتراضها ناگهان به اوج رسید. شبکههای اجتماعی پر شد از پرسشهای تند: «چرا نمادهای ملی؟» «چه ضرورتی داشت؟» «آیا تیم برنامه از حساسیت مردم نسبت به نشانههای ایرانی بیخبر بود؟»
این بخش، چون با اجرای مشترک مهران غفوریان و سیامک انصاری همراه بود، انتقادها مستقیم به سمت این دو بازیگر هدایت شد. واکنشها چنان گسترده بود که حتی پلتفرم پخشکننده برنامه هم توقیف شد و تهیهکننده «بازمانده» بهطور رسمی از مردم پوزش خواست.
اما نقطه عطف ماجرا جایی بود که سیامک انصاری با انتشار یک ویدئوی کوتاه، شفاف و بدون هیچ توجیهی از مردم عذرخواهی کرد؛ حرکتی که در فرهنگ رسانهای ایران کمتر دیده میشود. او گفت: «حق کاملاً با شماست؛ باید دقت بیشتری میکردم، امیدوارم من را ببخشید.» همین رویکرد بیحاشیه و صادقانه باعث شد ویدئوی او در شبکههای اجتماعی میلیونها بازدید بگیرد و بخش زیادی از فضای ملتهب را آرام کند.
در سالهایی که چهرهها عموماً با توجیه، پاسخهای پیچیده یا سکوت از بحران عبور میکنند، صراحت انصاری یک «تکانه مثبت» بود. او با تکیه بر کارنامهای که عمدتاً بر خنداندن مردم بنا شده، بهجای مقابله، انتخاب کرد مسئولیت بپذیرد و اعتماد آسیبدیده را ترمیم کند. اکنون پرسش اصلی باقی مانده: آیا «بازمانده» ادامه پیدا میکند؟ هنوز مشخص نیست، اما آنچه روشن است این است که انصاری با یک ویدئو توانست مسیر ماجرا را عوض کند و نشان دهد گاهی یک «ببخشید» صادقانه از هزار توضیح مؤثرتر است.
شروین حاجیپور؛ «واقعی» نیامده در مجازی ترند شد
شروین حاجیپور این هفته دوباره با اعلام انتشار اولین آلبوم رسمیاش با عنوان «واقعی» حاشیهساز شد. خبری که میتوانست برای هر خوانندهای آغاز یک جشن باشد، ناگهان تبدیل شد به محرک یک موج پرسش، حاشیه و تحلیلهای متضاد.
حاجیپور که در سالهای اخیر هر حرکتش؛ حتی سادهترین ابراز نظر؛ در شبکههای اجتماعی وایرال میشود، اینبار در فضای پرچالشتری قدم گذاشت. او از مخاطبان خواست آلبوم را «قانونی» خریداری کنند و همین مجوز و خرید قانونی جرقهای شد برای آغاز انتقادها. در شبکه اجتماعی ایکس، برخی کاربران معتقد بودند او نباید به سراغ مجوزهای رسمی میرفت؛ گروهی دیگر میگفتند اگر بخواهد در ایران روی صحنه برود راهی جز طی همین مسیر ندارد. روزنامه هممیهن نیز با انتشار گزارشی توضیح داد که آلبوم تمامی مجوزهای لازم را کسب کرده است. اما همین خبر دوباره شعله انتقادها را تیزتر کرد.
ریشه انتقادها فقط به مسئله «مجوز» محدود نبود. چند هفته پیش شروین ویدئویی منتشر کرده بود که در آن از محدودیت ورودش به برخی فضاهای عمومی مانند باشگاه گلایه میکرد. اکنون منتقدانش میپرسیدند چطور کسی که از محدودیتهای اجتماعی سخن گفته، در فاصله کوتاهی مجوز انتشار آلبوم و اجرا دریافت کرده است؟ بعضیها این تناقض را به «حاشیهسازی» تعبیر کردند.
اما در میان همه این سروصداها یک نکته مهم دیده نمیشود: در دورهای که انتشار آلبوم موسیقی تقریباً منسوخ شده و همه چیز تکآهنگمحور است، شروین ریسک کرد و یک آلبوم کامل ارائه داد؛ مجموعهای شامل قطعاتی که به گفته او در سه سال گذشته ساخته و منتشر نشده بود. حاجیپور وعده داده است بعد از انتشار آلبوم، برای هر قطعه یک پادکست روایی نیز منتشر کند؛ کاری که میتواند ارتباط مخاطب با جریان ساخت اثر را عمیقتر کند.
با وجود نقدها، استقبال از پیشفروش آلبوم نشان داد حاجیپور همچنان یکی از چهرههای مهم موسیقی پاپ-اجتماعی در بین نسل جوان است. اینکه این آلبوم چه جایگاهی برایش رقم خواهد زد، هنوز زود است؛ اما روشن است که این فقط آغاز مسیر جدیدی است؛ مسیری که احتمالاً با کنسرتهای رسمی ادامه خواهد یافت.
سینا ساعی؛ قهرمانی که رپ را از حاشیه به جریان رسمی آورد
فینال «کارناوال» این هفته یکی از مهمترین رویدادهای فضای پلتفرمهای نمایش خانگی و مجازی بود، اما چیزی که بیش از همه دیده شد، نه پایان مسابقه، بلکه چهرهای که مسابقه ساخت، بود: سینا ساعی. رپر جوانی که از اولین قسمت با یک بیانیه رپشده وارد برنامه شد و تا آخرین لحظه روی یک مسیر ثابت ماند: روایت موسیقیمحور، تاریخی و بیحاشیه.
سینا ساعی در فینال مقابل روزبه حصاری ایستاد؛ رقابتی که خودش از همان قسمت اول آن را پیشبینی کرده بود. اما برگ برنده زمانی رو شد که ساعی با سروین ضابطیان قطعهای درباره وطن اجرا را به صورت مشترک اجرا کرد؛ ترکیبی کمسابقه از موسیقی رپ، روایت تاریخی و یک همخوانی زنانه که برای اولینبار در یک برنامه ایرانی اجرا میشد. همین «نوآوری» باعث شد ویدئو در عرض چند ساعت به یکی از پربازدیدترین محتواهای شبکههای اجتماعی تبدیل شود.
رپ ساعی تفاوت مهمی با جریان غالب دارد: او بهجای خشونت کلامی و الفاظ تند، به سراغ روایت تاریخی، قهرمانمحور و سالم میرود. از اولین اجرا که داستان امیرکبیر را رپ کرد تا فینال که بخشهایی از زندگی او را ادامه داد، سبک ساعی نشان داد که رپ میتواند فراتر از قاب نسل نوجوان برود و حتی مخاطب بزرگسال را هم درگیر کند.
اما تنها اجرای هنری نبود که او را ترند کرد. بخش رأیگیری فینال، با فاصله بسیار نزدیک دو شرکتکننده، تنش زیادی ایجاد کرد. اعتراض برخی حضار باعث شد رأیگیری با اجازه رامبد جوان دوباره انجام شود؛ اتفاقی کمسابقه که خود بهتنهایی چندین ویدئو وایرال ساخت.
از سوی دیگر، همخوانی دقیق و هماهنگ سروین ضابطیان در کنار او؛ بدون عبور از ضوابط؛ یک اتفاق تازه در نمایش خانگی ایجاد کرد؛ بسیاری آن را «اولین قدم جدی برای رسمیت یافتن رپ» در ایران دانستند.
سینا ساعی در طول برنامه فراز و نشیبهایی داشت، اما هرگز اجرای ضعیف نداشت. او در هر قسمت دقیق، حرفهای و کمخطا ظاهر شد. این ثبات، او را تا فینال آورد و همان ثبات بود که در نهایت او را قهرمان «کارناوال» کرد. ساعی اکنون فراتر از یک شرکتکننده، تبدیل به چهرهای شده که مسیر رپ فارسی در رسانه رسمی را چند پله جلوتر برده است.
ایرج طهماسب؛ آقای مجریِ بچهها و مدیر دارالفنون
در میان تمام خبرها و حاشیههای جشنواره جهانی فجر امسال، یک چهره با حضور آرام اما کاملاً موثرش نگاهها را جلب کرد: ایرج طهماسب. هنرمندی که نسلهای مختلف او را با «کلاهقرمزی» و سالها اجرا برای کودکان به یاد دارند، اینبار در نقشی متفاوت ظاهر شد؛ مدیر بخش دارالفنون، یعنی مهمترین و پویاترین بخش آموزشی جشنواره.
وقتی نام طهماسب برای مدیریت این بخش اعلام شد، بسیاری نفس راحتی کشیدند؛ او سابقهای طولانی در تربیت نسل جدید هنرمندان دارد و نگاهش به آموزش همیشه انسانی، دقیق و مبتنی بر تجربه بوده است. در طول جشنواره نیز حضور مستمر او در جلسات و کارگاهها نشان داد این مسئولیت برایش صرفاً یک عنوان نیست. کیفیت کلاسها، تعامل با هنرجویان و نظارت بر منتورها زیر نظر مستقیم او شکل میگرفت.
جالب آنکه اگرچه قرار نبود او کارگاه رسمی داشته باشد، اما به دلیل غیبت یکی از اساتید، خودش یک مستر کلاس ویژه برگزار کرد؛ کلاسی که با استقبال گسترده مواجه شد. او در این جلسه درباره تضاد، نقطه شروع خلاقیت و تفاوت سینمای اندیشهمحور و شخصیتمحور گفت و این جملهاش بیش از همه نقل شد: «از دل یک موضوع کوچک باید جهانی بزرگ ساخت.»
این نگاه، همان جهانبینی طهماسب است؛ هنرمندی که با یک عروسک، جهانی برای نسلها ساخت.
در شیراز، جایی که جشنواره امسال برگزار شد، ۵۰ هنرجو از ایران و کشورهای مختلف زیر نظر منتورهایی فعالیت میکردند که انتخابشان با حساسیت ویژه طهماسب صورت گرفته بود. بسیاری از هنرجویان میگفتند یکی از انگیزههای اصلیشان حضور او در کلاسها بوده. ایشان نهفقط مدیر، بلکه همراهی آرام و قابل اتکا بود.
در اختتامیه نیز حضور او با تشویق گرم مخاطبان همراه شد؛ یک حضور نوستالژیک، محترم و کارآمد. ایرج طهماسب بار دیگر ثابت کرد که جایگاهش فقط جلوی دوربین نیست؛ بلکه در پشت صحنه و عرصه آموزش نیز میتواند نقش تعیینکننده و الهامبخش داشته باشد. دارالفنون امسال با مدیریت او رنگ دیگری داشت؛ رنگی از تجربه، تأمل و تربیت نسل آینده.
سیاوش طهمورث؛ چهرهای تازه از بازیگر همیشه جدی
این هفته ویدئوهایی از سیاوش طهمورث در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد که کمتر کسی انتظارش را داشت؛ چهرهای خندان، طناز، خوشصحبت و حاضرجواب. تصویری که سالها با نقشهای جدی، خشن و گاه عصبی او در ذهن مخاطبان نقش بسته بود ناگهان کنار رفت و نسخهای تازه از او معرفی شد؛ نسخهای که اتفاقاً بسیار هم محبوب شد.
گفتوگوی او با امیرحسین قیاسی در برنامه «پامپ» یکی از دلنشین اپیزودهای این برنامه بود؛ تلفیقی از شوخیهای کنترلشده، هوش کلامی و صمیمیت. طهمورث در این گفتگو نهتنها از گذشته و نقشهایش گفت، بلکه از زندگی شخصی و ۵۳ سال زندگی مشترکش نیز صحبت کرد؛ صحبتهایی که نشان میداد پشت چهره همیشه جدی، انسانی بسیار شوخطبع، گرم و باتجربه پنهان بوده است.
یکی از بخشهای وایرال این گفتوگو، پاسخ طهمورث به سؤال قیاسی بود که پرسید: «دوست داشتید در کدام فیلم اصغر فرهادی بازی کنید؟» و او با شوخی گفت: «نقش آن پیرمردی که معادی در جدایی او را در حمام میشوید؛ دوست دارم معادی من را بشوید!» همین شوخی ساده بهسرعت تبدیل به یکی از پربازدیدترین ویدئوهای هفته شد.
یا جایی که درباره بازی جواد عزتی صحبت کرد و در ادامه با عباس جمشیدیفر شوخی بامزهای ردوبدل شد؛ همه اینها تصویری صمیمیتر از طهمورث ساخت.
چیزی که این گفتوگو را متمایز کرد، توانایی حضور او بود؛ اینکه بازیگر ۷۰ سالهای با دههها سابقه، بیآنکه وقار یا احترامش لطمه بخورد، توانست با یک مجری جوان کاملاً راحت، برابر و شیرین صحبت کند. این انعطافپذیری نسلی، کمتر دیده میشود و همین باعث محبوبیت دوچندانش شد.
طهمورث با این حضور، ثابت کرد که همیشه نباید در قالبهایی که سالها برای یک بازیگر ساخته شده باقی بماند. او نشان داد میتواند فراتر از کلیشه نقشهای جدی باشد و اتفاقاً چهره بامزه و صمیمیاش همانقدر و شاید بیشتر جذاب است.
برنامه «پامپ» این هفته یکی از شیرینترین نسخههای خود را داشت، و دلیلش حضور مردی بود که بعد از سالها مخاطبان تازه او را «واقعی» دیدند.



































میدان ولیعصر(عج)، خیابان شهیدان سازش، سازمان سینمایی سوره
۰۲۱۹۱۰۷۹۸۰۴
info@sourehcinema.ir