سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۳ مرداد ۱۳۹۲ در ۲:۰۲ ب.ظ چاپ مطلب
در آستانه سالروز بازگشت آزادگان به ایران/

باکیده: اگر خودسانسوری نمی‌کردم فیلم بهتری می‌ساختم

abdolah_bakide_2

یک کارگردان سینمای دفاع مقدس تلاش سینمای ایران برای ثبت خاطرات آزادگان را قابل تقدیر دانست.

یک کارگردان سینمای دفاع مقدس تلاش سینمای ایران برای ثبت خاطرات آزادگان را قابل تقدیر دانست.

سوره سینما- سام بهشتی: به مناسبت فرا رسیدن سالروز بازگشت آزادگان به کشور به سراغ فیلمسازی رفتیم که از رزمنده‌های هشت سال دفاع مقدس بوده است. او از فیلمسازان دهه ۷۰ و سینمای جنگ است. باکیده از نسلی است که کوشیدند در تعدادی از فیلم‌هایشان بخشی از واقعیت جنگ را ثبت و در تاریخ سینمای ایران ماندگار کنند. با او درباره تصویر آزادگان در سینمای ایران صحبت کردیم.

 باتوجه به فرا رسیدن سالروز بازگشت آزادگان به میهن و حضور و شما در جبهه های جنگ این فضاها را چگونه ترسیم می‌کنید؟

عبدالله باکیده: آن زمان‌ شرایط به گونه ای بود که بعد از هر عملیات تعداد زیادی از رزمنده ها به شهادت می‌رسیدند، عده‌ای اسیر می‌شدند و تعداد دیگری از رزمنده‌ها مفقودالاثر می‌شدند. اطلاع‌رسانی از وضعیت هر رزمنده و هر فرد یک وظیفه بود و بچه هایی که اسیر می‌شدند به هر نحو می خواستند  خبر زنده بودنشان را به خانواده های خود برسانند و در آن شرایط سخت و طاقت فرسا گاهی محبور می شدند که با رادیوی دشمن گفت و گو کنند و خبر زنده بودنشان را به خانواده های خود برسانند، صلیب سرخ را در جریان بگذارند. اسارت برای هرکس قابل درک نیست و هیچ کس نمی تواند تا زمانی که با پوست و گوشت خود به این مفهوم نرسیده، حرف از اسارت بزند. اسارت به معنای نبرد دیگری با خود است. در آن زمان حضور در جبهه ها و جنگیدن یک بحث بود، اسیر شدن و گرفتار شدن به منزله نبردی دیگر با خود. نبردی سخت و نابرابر که با توجه به فضای اردوگاه های عراق فضایی غیر قابل تحمل را به وجود می آورد. اردوگاه های عراق به منزله دانشگاهی بود که رزمنده هایی که اسیر شدند، درآنجا خود را ساختند. 

در جنگ های مختلف وقتی اسرا از جنگ برگشتند، گوشه نشینی را پیشه کردند اما اسیرهای ما زمانی که ازجنگ برگشتند به دل اجتماع آمدند و به کنج عزلت نرفتند. در این میان چه اتفاقی برای اسرای ما افتاده است؟

جنگی که در هشت سال دفاع مقدس به ما تحمیل شد، جنگ ارتش نبود و افرادی که از سراسر کشور راهی جبهه های حق علیه باطل شدند جنگاور ارتشی نبودند و از تمام قشرهای جامعه به جبهه ها آمده بودند.  من حتی خاطرم هست که مغنی ها می آمدند تا سنگر یک نفره بسازند از معلم تا کارگر ، پزشک تا مهندس در خط های نبرد حاضر شدند و با ایدئولوژی ها و تفکرات مختلف کنار یکدیگر زندگی کردند و همه به یکدیگر کمک می کردند تا فضای قابل تحمل تری را ترسیم کنند. هرکس هر فن یا پیشه ای را بلد بود به دیگری آموزش می داد. رزمنده ها با این روحیه کنار یکدیگر زندگی کردند و بعد از اسارت به دل جامعه برگشتند و هرکس هرکاری بلد بود به پیشه خود برگشت به غیر از آن هایی هم که دچار شوک بزرگی شدند و عزیزی را از دست داده بودند و به طور کلی در کل جامعه آزادگان اتفاقات ناگواری رخ نداد.

فیلمسازان ما در سینمای ایران نتوانستند آن طور که باید و شاید مفهوم اسارت را به تصویر بکشند، به غیر از فیلم های اخراجی ها ۲ و نفوذی  که فیلم های تازه تری در سینما هستند، فیلم های دیگری که این موضوع را دستمایه قرار دهند کمتر ساخته شد. علت این موضوع در چیست؟

وقتی که جنگ اتفاق افتاد در طول هشت سال دفاع مقدس، فیلمسازان ما بیکار نماندند و آستین ها را بالا زدند و به سراغ سوژه های دفاع مقدسی رفتند. اولین فیلمی که با موضوع اسارت ساخته شد فیلم پرواز از اردوگاه ساخته مسعود کاربخش بود. بی انصافی نکنید و نگویید که فقط دو فیلم در این زمینه ساخته شده است. تا قبل از قطعنامه ۵۹۸ سینمای ایران اهداف پروپاگاندا و سینمای تبلیغاتی را دنبال می کرد  تا بتواند با تاثیرات سینما با جوانان ارتباط برقرار کند. در این سال ها اتفاقاتی افتاد که ما توانستیم تصویر درستی از مفهوم اسارت نشان دهیم. فیلم هویت به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا فیلمی بود که اسارت را دستمایه قرار نداده بود اما موضوعی که بیان می کرد، اسارت فرد در خود بود. من در سریال نبردی دیگر سعی کردم که به مسئله اسارت آن طور که شایسته است بپردازم و تصویر درستی از شرایط اردوگاه ها و اتفاقات مختلف در آن زمان ارائه دهم. اما مشکل اصلی و اساسی این نیست که چرا سینماگران سراغ سوژه های این چنین نرفته اند، بلکه مشکل اصلی نگاه یکسونگر و سانسور در موضوعات دفاع مقدس است، که ادامه دهنده سینمای پروپاگاندا است. سختگیری هایی که اعمال شد دست سینماگران را برای خلق سوژه های دفاع مقدس بسته بود. 

ضعف های موجود در عرصه سینمای دفاع مقدس چه بود که نتوانستیم نگاه جهانیان را نسبت به فیلم های دفاع مقدس خودمان جلب کنیم؟

یکی از معضلات ما این است که اگر با کشوری مشکلی داریم در مدت زمان کوتاهی آن مشکل به دوستی تبدیل می شود. بعد از پذیرش قطعنامه تعداد زیادی از مسئولان کشوری و لشگری می گفتند که نیازی به ساخت فیلم های دفاع مقدسی نیست! و از سوی دیگر تصویری که از رزمنده ها ارائه می شد تصویری «رمبو»گونه بود که برای مخاطب قابل باور نبود. همین معضلات باعث شد که ما نتوانیم تصویر درستی از اسطوره های جنگ را نشان ندهیم. بی انصافی است که بگوییم؛ در بحث سینمای دفاع مقدس یا به تصویر کشیدن مفهوم اسارت سینماگران کم گذاشته اند. تمام فیلمنامه هایی که در آن زمان از سوی وزارت ارشاد رد می شدند یا دچار سانسور می شدند، در آرشیوها موجود است، اگر به سراغ آنها برویم متوجه می شویم که فیلمسازان چه موضوعاتی را می خواستند بگویند اما نتوانستند!

زمانی که می خواستم فیلم صلیب طلایی را بسازم با مشکلات فراوانی مواجه بودم. موضوع این فیلم حضور اقلیت های مذهبی در جبهه های جنگ بود و هیچ خط قرمزی نداشت اما سالها بعد با خود گفتم که اگر دچار خودسانسوری نشده بودم این فیلم بهتر از نسخه موجود بود. برای تحقیقات سریال نبردی دیگر با آقای ابوترابی گفت و گوهایی داشتم و ایشان می گفت: کسانی که در جبهه ها بودند همگی عابد و زاهد و عارف نبودند، بلکه از تمام قشرهای مردم در جبهه ها حضور پیدا کرده بودند و حتی در اردوگاه های اسارت اتفاق های جالبی افتاده است.