سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۰ بهمن ۱۳۸۸ در ۸:۲۳ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهي به فيلم «زم هرير»

غرقه در دنیای ذهنی فیلمساز

غرقه در دنياي ذهني فيلمساز

سوره سینما: آنها که دغدغه دفاع مقدس، کم رنگ شدن ارزش ها، رواج ریا و… را دارند؛ هر جا که می نشینند، بحث فرهنگی که می شود، شروع می کنند به درد دل کردن. اما اگر کسی بخواهد این درد دلها را در قالب یک فیلمنامه بنویسد و به فیلم تبدیل کند؛‌بدیهی است که باید راه مخصوص به خود را برود

سوره سینما: آنها که دغدغه دفاع مقدس، کم رنگ شدن ارزش ها، رواج ریا و… را دارند؛ هر جا که می نشینند، بحث فرهنگی که می شود، شروع می کنند به درد دل کردن. اما اگر کسی بخواهد این درد دلها را در قالب یک فیلمنامه بنویسد و به فیلم تبدیل کند؛‌بدیهی است که باید راه مخصوص به خود را برود

۱ـ آنها که دغدغه دفاع مقدس، کم رنگ شدن ارزش ها، رواج ریا و… را دارند؛ هر جا که می نشینند، بحث فرهنگی که می شود، شروع می کنند به درد دل کردن. اما اگر کسی بخواهد این درد دلها را در قالب یک فیلمنامه بنویسد و به فیلم تبدیل کند؛‌بدیهی است که باید راه مخصوص به خود را برود. باید حرف ها را در بطن یک روایت سینمایی قرار بدهد، شخصیت هایی مناسب روایت بیاید و ساختاری منسجم تدوین کند تا یک فیلم ساخته باشد. این ها را که هر تماشاگر عادی سینما نیز می داند، گفتیم تا بگوییم سازندگان «زم هریر» هیچ کدام را انجام نداده اند!

انبوه آدم ها در «زم هریر» می آیند و می روند بی آن که دریابیم ضرورت حضور آنها چیست، چه کارکردی در فیلمنامه دارند و چرا ناگهان غیبشان می زند!

۲ ـ صحنه های بازگشت به جبهه، آگاهانه تقلید «اخراجی ها»ست و به همان اندازه مبتذل.

مدیرانی که در پشت صحنه و روی صحنه، از «اخراجی ها» حمایت کردند؛ مورد سؤال قرار می گیرند، زمانی که از این ابتذال ِ مکرر حمایت نکنند!! (شنیده ایم که چند نمونه اخراجی های دیگر هم در جشنواره امسال داریم و خدا کند این شنیده ها درست نباشد).

۳ ـ انبوه بازیگران ِچهره، به چه کار ِ «زم هریر» می آیند؟ حداقل نیمی از آنها در فیلم، اضافه اند. حضور آنها توجیهی ندارد جز آشفتگی فیلمنامه. نویسنده هرگز نتوانسته است ذهنیت نگران خود را در پاسداشت ارزش‌ها منسجم کند و متناسب با آن چه نیاز است، شخصیت خلق کند. آدم های فیلمنامه، ترکیبی نامتجانس از کاریکاتور، گروتسک، کمیک و… به ما عرضه می کنند و همه دکلمه می گویند. چرا که فیلمنامه نویس به سبک نمایشنامه های شبه عرفانی دهه ۶۰ و ۷۰ در شهرستان ها؛ می کوشد شاعرانه سخن بگوید. می کوشد با کلمات بازی کند،‌مسجع حرف بزند و به گونه ای هم حرف بزند که شنونده در نیابد ولی مقهور شود و با خود بگوید «من که متوجه نشدم ولی حتماً حرف بزرگی زده است»!

۴ ـ ای کاش فیلم، صفت توقیفی به همراه نمی داشت و در همه سینماهای جشنواره به نمایش درمی آمد و تماشاگران و بعد صاحبان سینماها (برای اکران عمومی فیلم) آنچنان از خیر تماشا و اکران آن می گذشتند که گویی فیلمساز هرگز ساخت چنین فیلمی را مرتکب نشده است. اکنون تنها چیزی که می تواند تماشاگر را جذب «زم هریر» کند صفت توقیفی بودن آن است.این را فیلمساز مدیون مدیران جشنواره فیلم فجر است.

۵ ـ حرف های فیلم را در دهه ۷۰ بارها و بارها در سینمای دفاع مقدس شنیده و دیده ایم. روئین تن دیر آمده است. او نیاز دارد سرش را بالا بگیرد،‌در خیابان قدم بزند،‌با رزمندگان سابق گپ بزند، با جوان ترها و با تماشاگران سینما، همنشین شود تا دریابد نیاز زمانه چیست و سینمای ما برای بیان ارزش ها به چه حرف‌هایی نیاز دارد. اگر چنین نکند، در دنیای ذهنی خود خواهد ماند و محصولش می شود «زم هریر».

درست است که هوا سرد است همچون زم هریر.ما هم می‌دانیم.اما برای حرف زدن با مردم، باید از دنیای ذهنی خود خارج شد. چاره ای نیست!

منوچهر اکبرلو