سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۷ آبان ۱۴۰۱ در ۲:۵۱ ب.ظ چاپ مطلب

«بلوند»؛ منفورترین فیلم سال؟!

Blandi

«بلوند» جدیدترین ساخته اندرو دامنیک و دومین اثر این کارگردان، تقریبا هیچ طرفداری در دو طرف چپ و راست در آمریکا ندارد.

سوره سینماعلیرضا حسین‌مردی : مرلین مونرو یک ستاره آمریکایی است ولی فیلمساز اثری صرفا برای جلب توجه شیفتگان جشنواره های اروپایی ساخته است.

«بلوند» احتمالا پر حرف و حدیث‌ترین فیلم سال است. هم به خاطر سبک خاص کارگردانی آن و هم به خاطر سوژه‌ مهم خود که با وجود گذشت دهه‌ها از مرگش هنوز به تئوری‌های توطئه مختلفی دامن می‌زند.

اندرو دومینیک ده سال پس از کارگردانی نئو-نوآر سیاسیش، «کشتن با لطافت» این بار با «بلوندی» به پرده های سینما بازگشته است. این فیلمساز که به واسطه ساخت آثاری مثل «ترور جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل» در میان آمریکایی‌ها همواره به عنوان یک کارگردان جشنواره‌ای شناخته می‌شود با همین نگاه متاثر از سینمای اروپا به زندگی یکی از مهم‌ترین آیکون‌های سینمای بدنه آمریکا پرداخته است. موضوعی که باعث تضادهای عجیب فورمی شده و ضربه سختی به هویت کار وارد کرده؛ گویا فیلمساز یک کاسه حلیم با دوغ به آش جو اضافه کرده و بعد محلول حاصله را در یک کاسه آبگوشت ریخته و آن را در نتفلیکس سرو کرده است!

قبل از اینکه به جزئیات فیلم از جنبه فنی بپردازیم، لازم است کمی درباره شخص مرلین مونرو صحبت کنیم. از آنجایی بازگویی بیوگرافی محبوب‌ترین ستاره دهه پنجاه از حوصله این متن خارج است، فقط به چند جنبه مهم درباره مونرو اشاره خواهیم کرد؛

اگر می‌خواهید با حال و هوای زندگی مرلین مونرو آشنا شوید نگاهی به زندگی کیم کارداشیان بیندازید. او کسی است که از یک برند لباس چند میلیون دلار می‌گیرد تا تبلیغ لباس‌های دوران حاملگی را بکند، عکس‌های پشت صحنه این تبلیغ را به وب‌سایت‌های زرد فروخته و با TMZ هماهنگ می‌کند که سرزده سر صحنه عکس برداری ظاهر شوند و گزارش تهیه کنند. کارداشیان می‌داند چطور از یک سفارش، حداقل سه بار پول درآورد. او ماکیاولی دوران امروز است. حالا فرض کنید او سی سال بعد و با داشتن یک میلیارد فالوور اینستاگرام، وقتی می‌بیند نمی‌تواند از منظر ظاهری خبرساز شود، تصمیم بگیرد که معرکه metoo گرفته و در هشتاد سالگی بگوید که همه به من نگاه ابزاری داشتند و مثل یک کالا با من برخورد می‌کردند. چنین کاسبی، قربانی نیست. هیچ کسی کارداشیان را مظهر مظلومیت نمی‌‌داند.

قبل از اینکه دنیا، شخصی بنام کیم کارداشیان را بشناسد، مرلین مونرویی وجود داشت.  البته او هیچ وقت به اندازه کارداشیان‌ها، فریبکار و سیاس نبود، اما به مظلومیت و بیچارگی نمایش داده شده در «بلوند» نیز نبود؛

در فیلم نشان داده می‌شود که مدیرعامل وقت برادران وارنر، به او تجاوز می‌کند، این امر حقیقت ندارد. در ادامه می بینیم که خانواده جو دیماژیو (یکی از همسران مونرو) بیسبالیست معروف، مونرو را به تمسخر می‌گیرند و زندگی با این مرد به مثابه جهنم نمایش داده می‌شود. اگرچه در واقعیت مونرو گفته بود که دوران ازدواج با دیماژیو، بهترین دوران زندگی او بوده است. جالب است بدانید که مونرو در شب عروسی با دیماژیو، به یکی از دوستان خود گفت که در آینده با آرتور میلر نویسنده مشهور برادوی ازدواج خواهد کرد! هنوز جوهر خطبه عقد، خشک نشده بود که مونرو از شوهر بعدی‌اش گفت!

دلیل ازدواج با ستاره بیسبال این بود که مونرو می‌خواست اسمش در همه جا بپیچد و مشهورترین سلبریتی روز شود. سیاستی که کارداشیان‌ها امروز بسیار ماهرانه در پیش می‌گیرند، مبتکرش مرلین مونرو بود.

مونرو به حرفی که در شب عروسی با دیماژیو زد، عمل کرد. او مدتی بعد با آرتور میلر ازدواج کرد. دلیل ازدواج مونرو با میلر این بود که می‌خواست در جمع نخبگان نیز نفوذ کرده و احترام این جمع و جامعه هنری را برای خود بخرد‌.

برای مونرو کافی نبود که محبوب‌ترین و یکی از ثروتمندترین ستاره‌های هالیوود باشد، او سودای قدرت داشت. پس خود را به جان اف. کندی، قدرتمند ترین مرد جهان نزدیک کرد. او می‌خواست جای جکی (همسر کندی) را گرفته و در کاخ سفید زندگی کند. اما در یکی از منزجرکننده ترین سکانس‌های فیلم، محافظان کندی، مونرو را به زور به اتاق رئیس جمهور آورده و برای اغراق بیشتر، آنا دی آرماس (بازیگر نقش مرلین مونرو) در این لحظه می‌گوید: منو مثل یک تکه گوشت دارید سرو می‌کنید، مثل سرویس هتل… و این قابلیت تعمیم به کل را دارد؛ در جای جای فیلم نشان داده می‌شود که چقدر مونرو فرد مظلومی بوده است. مظلومیتی که البته با تخریب چهره مهم‌ترین آیکون سینمای آمریکا همراه شده است تا همان ملقمه آش و حلیم و دوغ شود.

ما نمی‌گوییم که هیچ کسی در هالیوود از مونرو سو استفاده نکرده است؛ هالیوود مظهر سو استفاده از ستارگانش است. اما مونرو بهای رسیدن به عرج را داوطلبانه پرداخت کرد. حتی نویسنده نشریه نیویورک تایمز در نقد خود اشاره کرد که این اثر، مرلین را فردی ساده‌لوح و بی اختیار نشان می‌دهد؛ اگرچه در دنیای واقعی او فردی زیرک و آینده‌نگر بود.

اگر دامنیک حداقل از منظر فنی، اثر قابل قبولی می‌ساخت، می‌شد از ایرادات داستانی و دروغ‌ها و گس‌لایت کردن مرلین مونرو چشم پوشی کرد. اما «بلوند» حتی در زمینه شبیه‌سازی شخصیت مونرو هم نتوانسته خوب عمل کند. هیچ کسی باور نخواهد کرد که آنا دی آرماس، مرلین مونرو را نشان می‌دهد. فقط سبک حرف زدن او بعضا شبیه مونرو درآمده است.

از طرف دیگر سبک فیلمبرداری این اثر، فاجعه است و جای تحسین ندارد. انگار کارگردان با مشاهده کلیپ‌های سی ثانیه‌ای در تیک تاک و اینستاگرام در رابطه با سبک‌های جدید فیلم‌برداری، تصمیم گرفته تا به پنجاه مدل مختلف، کار خودش را انجام دهد. اما او در نظر نداشت که سبک ساختن یک کلیپ تبلیغاتی برای نوشیدنی‌ها و مابقی خوراکی‌ها، جایی در یک اثر سینمایی ندارد. او برای نشان دادن نبوغ خود در سبک فیلمبرداری، سبک ویدیویی موزیک ویدیو‌های تیلور سوئیفت و weekend را نیز به این اثر افزوده. حتی سبک ویدیویی این دو خواننده، نیز غیر قابل ترکیب کردن است. اما در محصول نتفلیکس لازم بود که کالکشنی از تقریبا همه چیز، به غیر از لانگ شات استفاده شود.


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>