سوره سینما – سارا مومنی : در این یادداشت سه فیلم «موسی کلیمالله (ع)»، «بازی را بکش» و «صددام» که در روز هفتم جشنواره در برج میلاد اکران شد بررسی میشود.
موسی کلیمالله (ع)
سینمایی «موسی کلیمالله (ع)» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، فیلمی تاریخی و با موضوع شرایط زمانی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی تولد حضرت موسی علیهالسلام است و تا رها کردن موسی علیهالسلام در رود نیل ادامه دارد.
این سینمایی یک اثر ماندگار، فاخر، هنری و دقیق است و رویکردی که کارگردان در تصویر کردن قبطیان و بنیاسرائیل و گره زدنش به زیتون صلح فلسطین و مقاومت فلسطین امروزی دارد؛ ارزشمند، هوشمندانه و جذاب است.
تمام اجزای فیلم از گریم و موسیقی گرفته تا بازیها و صداگذاری و جلوههای میدانی و بصری؛ در یک وحدت و انسجام شکلی، به خلق این اثر رسیده است.
آنچه که در سینمایی موسی کلیمالله اذیتکننده بود؛ لحظات تعلیق بسیاری بود که به نظر میرسید بیش از آنکه این تعلیقهای طولانی و کشدار، مناسب سینمایی باشد، متناسب با قالب مجموعه و سریال است.
اگرچه در بافت تاریخی-دینی یک اثر نمیتوان خیلی به دنبال تصویر خانواده گشت، اما آنچه که فیلم در بعد تاریخی- اجتماعی بر آن تمرکز داشته، «ظلم فرعون بر خانواده و جمعیت بنیاسرائیل» با محور کشتن فرزندان و نسلکشی است، در کنار آن، تصویر پررنج اما پرآرامش و تسکین از خانوادههای مومن بنیاسرائیل را میبینیم که حول گفتمان «ایمان» وجود دارند؛ مفهومی که میان فیلمهای سینمایی ما در ژانرهای مختلف گم شده و آن را تنها در برخی فیلمهای تاریخی-دینی میبینیم.
بازی را بکش
سینمایی «بازی را بکش» با عنوانی «سختمعنا» و موضوعی چالشی در حوزه ورزش فوتبال، اولین اثر سینمایی محمدابراهیم عزیزی است. فیلم براساس یک داستان واقعی است و به ماجرای حساس شرطبندی در مسابقات فوتبال میپردازد، اما در پرداخت قصه نتوانسته(یا نخواسته) کشمکش، درام و هیجان موضوع را نگهدارد.
قصه از آغاز فیلم، روایت و سروشکلی مشخص دارد و آغاز تکاندهنده فیلم خبر از ماجرایی پرکشمکش میدهد؛ اما در میانه فیلم، قصه با تکنیک طبیعیسازی گرهگشایی شده و پس از آن تا انتها با برجستهسازی و کاشت ناامیدی، حرف دیگری برای گفتن ندارد.
خانواده در فیلم، تصویر پیشبرنده، اثربخش و مطلوبی ندارد و همه روابط شخصیتها حول محور شرطبندی تعریف شده است. بازنمایی سست، بیرغبت نسبت به اعمال قانون نهادهای قانونی هم نکته قابل توجه دیگریست که در فیلم وجود دارد.
در این میان، آموزش و تربیت نسل جدید فوتبال هم بازنمایی شده که با تغییر سرمربی سالم که مخالف شرطبندی است، این بازنمایی نیز سیاه، تلخ و اصطلاحاً بدون عاقبتبخیری است.
فیلم با رویکردی توصیفی یک مسئله مهم و حساس را به شکلی آرام، بدون جنجال، طبیعی و البته ناامیدکننده بازنمایی کرده است.
صددام
سینمایی «صددام» به کارگردانی پدرام پورامیری، یک کمدی با محوریت موضوع بدلهای صدام است.
این کمدی سروشکل دار است و قصهای پرماجرا را دنبال میکند. درطول فیلم چندین بار صدای خنده مخاطبین بلند شد و همراهی آنها با قصه دیده شد؛ هرچند برای این هدف همراهی و جذب مخاطب، به رسم اغلب کمدیهای امروزی ایرانی؛ با لحنی جنسی آغاز کرد، اما در میانه تلاشش برای خلق کمدی موقعیت قابلمشاهده بود و پایانبندی نیز مشابه خطسیر اغلب کمدیها، با شادی پایان یافت.
عموماً در این نوع کمدیها تصویر بازنماییشده از مردان و زنان ایرانی، یک تصویر کلیشه، تکراری و در نظر، ناپسند است. علتش این میتواند باشد که از هرچیز ممکنی برای ارتباطگیری مخاطب و خنداندنش استفاده میشود و این چیزی نیست که در قاب سینما و قامت هنر بگنجد. به ویژه که این تصویر، حدود تاریخی و زمانی داشته و متعلق به بازهای مشخص مثلاً زمان جنگ، انقلاب یا قبل از انقلاب باشد.
آنچه که در فضای فانتزی اثر، جدید اما ناپسند و مورد نقد است؛ تصویر خشونتآمیز تعامل کودکان با هم در همین فضای کمدی و خشونت موجود در سکانسهای مختلف بهشکلی مشمئزکننده است. این ناپسندی، مختص فضا و فرهنگ ایرانی نیست و خلق چنین تصاویری در تمام جهان رتبهبندی سنی دارد. در همین فضا تصاویر متعددی از کودکان(مثل سیگار دست گرفتن) و بزرگسالان(ترباک) وجود دارد که توجیه منطقی پشت آن نیست.