نسیم سهیلی کارگردان مستند «میراث باد» در گفتوگو با سوره سینما درباره دلیل ساخت این مستند گفت: در ابتدای فعالیتهایم در ایرانگردی و خراسانگردی بودم که به سوژههای مختلفی برخورد کردم که یکی از آنها منجر به «عمه اشرف» بود که به نوعی کار کلاسی بود و پخش آن را جدی نگرفتم اما نقطه عطفی در مسیر حرفهای من محسوب میشد. پس از آن، به این نتیجه رسیدم که تخصص در حوزه مستندسازی میتواند فرصتهای بهتری برایم ایجاد کند تا فعالیت در زمینه فیلمهای داستانی.
سهیلی افزود: علاوه بر این، سفرهای متعددی به مناطق مختلف ایران، بهویژه خراسان داشتم که تأثیر عمیقی بر نگرش و دغدغههای هنری من گذاشت. در طول این سفرها، آثار تاریخی و فرهنگی بسیاری را مشاهده کردم که از میان آنها آسیابهای بادی بهویژه توجه مرا جلب کردند. همواره دغدغه حفظ میراث فرهنگی و تاریخی را داشتهام و سفرهای من عمدتاً با هدف بازدید از بناها و محوطههای باستانی انجام میشد، برخلاف بسیاری از افراد که بیشتر به طبیعتگردی علاقه دارند.
وی ادامه داد: عظمت، قدمت و کارکرد منحصربهفرد این آسیابهای بادی تأثیر شگرفی بر من گذاشت و انگیزهای شد تا در این زمینه به پژوهش و مستندسازی بپردازم. وقتی که خاطرات قدیم را مرور کردم با خودم گفتم من باید یک کار اساسی درباره این آسیابهای بادی انجام دهم.
این مستندساز عنوان کرد: در جریان سفرهای پژوهشی به مناطق نشتیفان و خواف، با فردی به نام محمد ولی گندمی آشنا شدم که به عنوان آخرین بازمانده نسل استادکاران آسیابهای بادی شناخته میشود. ایشان تنها فردی هستند که دانش تجربی تعمیر و ساخت این آسیابها را دارند و به ویژه در تراش سنگ مخصوص آسیابهای بادی تخصص منحصر به فردی دارند. این مهارت که شغل پدری ایشان محسوب میشود، در حال حاضر تنها در اختیار وی قرار دارد. در طول همراهی با آقای گندمی که شخصیتی فرهیخته و شاعر نیز بودند (متأسفانه به دلیل محدودیتهای تدوینی نتوانستیم به جنبه شاعرانگی ایشان به اندازه کافی بپردازیم)، تلاش کردیم روایتی تاریخی-شاعرانه از این میراث فرهنگی ارائه دهیم.
وی افزود: در این مستند، سه عنصر اصلی به عنوان شخصیتهای محوری در نظر گرفته شدهاند؛ یکی شخص آقای گندمی به عنوان آخرین حامل این دانش سنتی، دوم خود آسیابهای بادی به عنوان نماد میراث فرهنگی و سوم بادهای ۱۲۰ روزه سیستان به عنوان نیروی حیاتبخش این سیستم.
سهیلی در ادامه تصریح کرد: این اثر مستند صرفاً به معرفی یک فرد محدود نمیشود، بلکه به بررسی یک میراث عظیم باستانی میپردازد که متأسفانه به دلیل غفلت نهادهای مسئول در معرض نابودی قرار دارد. هدف اصلی این پروژه، احیای هویت و کارکرد تاریخی این سازههای هوشمندانه بوده که در گذشته با استفاده از نیروی پاک باد، نیازهای غذایی جامعه را تأمین میکردهاند.
وی درباره رویکرد هنری مستند بیان کرد: با توجه به ماهیت شاعرانه اثر، مثلث خلاقیت متشکل از کارگردانی، فیلمبرداری و تدوین به عنوان ارکان اصلی شکلدهی به اثر مورد توجه قرار گرفت. در این راستا هر نما با دقت و مشورت کامل بین کارگردان و فیلمبردار طراحی و اجرا شد. انتخاب قابها کاملاً آگاهانه و مبتنی بر محتوا بود و فرآیند تدوین با همفکری مستمر انجام پذیرفت تا روایت شاعرانه به بهترین شکل منتقل شود
این کارگردان گفت: در مراحل ابتدایی پروژه، برخی تردیدها درباره تکراری بودن موضوع وجود داشت، چرا که شبکههای معتبری مانند نشنال جئوگرافیک نیز به این موضوع پرداخته بودند. از طرفی آثار متعددی درباره آسیابهای بادی تولید شده بود اما این اثر با تمایزهای اساسی تولید شد. ازجمله این تمایزها این است که تأکید ما بر روایت شاعرانه و انسانی بود و پرداختن به ابعاد فلسفی و فرهنگی موضوع و استفاده از زبان تصویر و تدوین خلاقانه موردتوجه ما قرار گرفت.
وی تأکید کرد: در ساخت مستند، ممکن است سوژههایی وجود داشته باشند که پیشازاین بارها مورد استفاده قرار گرفتهاند. حتی گاهی درباره یک موضوع خاص، چندین مستند ساخته شده است. اما آنچه اثر را از کلیشه بودن دور میکند، دیدگاه و نگاه منحصربهفرد کارگردان است. این نگاه متفاوت است که به اثر معنا و هویت مستقل میبخشد. من در کار خود تلاش کردم به سراغ زوایایی از موضوع گندم و آسیابهای بادی بروم که پیشازاین کمتر به آن پرداخته شده بود. هرچند این سوژه پیش از این نیز در مستندهای دیگر بررسی شده، اما من با نگاه، جهانبینی و بیان شخصی خودم به آن نزدیک شدم و قطعاً نتیجه کار متفاوت خواهد بود.
سهیلی درباره پروژه جدید خود توضیح داد: هم اکنون در مرحله تحقیق و پژوهش برای یک مستند جدید هستم که احتمالاً مجدد در خراسان فیلمبرداری خواهد شد. هنوز نمیتوانم اطلاعات دقیقی ارائه دهم، چرا که این پروژه در مراحل اولیه و قطعی نشده است. چند سوژه دیگر نیز در دست بررسی دارم که برای آنها فیلمنامه و طرح نوشتهام، اما متأسفانه پس از موفقیتهای پروژه قبلیام، «میراث باد» با وجود استقبال بینالمللی، هنوز نتوانستهام سرمایهگذار یا تهیهکنندهای برای پروژه جدید پیدا کنم. این موضوع واقعاً عجیب است، چرا که معمولاً پس از چنین دستاوردهایی، فیلمسازان راحتتر میتوانند پروژههای جدید خود را پیش ببرند. به نظر من یکی از عوامل اصلی این اتفاق، زندگی و کار در شهرستان است. من ساکن مشهد هستم و دسترسی به مراکز اصلی فیلمسازی و سرمایهگذاران در تهران برایم دشوار است. بارها در مصاحبههایم اشاره کردهام که نمیتوانم دائماً به تهران رفتوآمد کنم. متأسفانه در شهرستانها حمایت کافی از سینماگران صورت نمیگیرد. من همیشه از راههای قانونی اقدام کردهام، در سایت مرکز گسترش ثبتنام کردهام، طرحهایم را به خانه مستند ارسال کردهام و… اما متأسفانه بارها رد شدهام.
وی درباره وضعیت فعلی سینمای مستند ایران توضیح داد: واقعیت این است که سینمای مستند ایران در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. فیلمسازی مستقل در حال نابودی است، هم به دلیل هزینههای سرسامآور تولید و هم به دلیل سیاستهای حمایتی ناعادلانه. بودجههای دولتی عمدتاً به فیلمسازان شناختهشده یا پروژههایی که مطابق سلیقه ارگانهای خاص است تعلق میگیرد. این مشکل در تمام ژانرها – هم مستند و هم داستانی – وجود دارد، اما برای فیلمسازان شهرستانی شرایط به مراتب سختتر است. جالب اینجاست که ساخت فیلم داستانی هزینههای بسیار بیشتری نسبت به مستند دارد، اما به نظر میرسد حمایت از آن هم چندان بهتر نیست.
وی افزود: متأسفانه شاهد این هستیم که بسیاری از فیلمسازان صرفاً برای جلب توجه جشنوارههای خارجی، به سراغ سوژههایی با رویکردهای سیاهنمایانه رفتهاند. منظورم فیلمسازان دغدغهمندی که واقعاً به این موضوعات معتقدند نیست اما برخی دیگر صرفاً برای کسب شهرت و جایزه، به تصویرسازی اغراقآمیز از مشکلاتی مانند مسائل زنان یا دیگر معضلات اجتماعی میپردازند. در مقابل، من همواره در فیلمهایم به زیباییها پرداختهام. نگاه من شاعرانه، امیدبخش و مثبت بوده است. جالب اینجاست که با وجود چنین رویکردی، فیلمهای من در خارج از ایران بسیار بیشتر از داخل دیده شدهاند. مثلاً فیلم «میراث باد» در جشنوارههای معتبر بینالمللی حضور داشته است اما در سومین دوره جشنواره میراث فرهنگی ایران حتی پذیرفته نشد!
این مستندساز تأکید کرد: متأسفانه برخی جشنوارههای نوپای داخلی با معیارهای عجیب و غیرحرفهای عمل میکنند. مثلاً فیلمی که به وضوح مرتبط با موضوع انرژیهای پاک است، در جشنواره انرژی پاک رد میشود! اینگونه موارد واقعاً دلسردکننده است. البته جشنوارههای بزرگی مثل سینماحقیقت یا جشنواره فیلم کوتاه تهران حرفهایتر عمل میکنند، اما مشکل اینجاست که در حال حاضر جشنواره سینماحقیقت تنها جشنواره معتبر مستند در کشور است که آن هم در دوره قبلی با برخی ضعفها روبهرو بود. اگر همین روند ادامه یابد، شاهد افول کیفیت و کمیت تولیدات مستند خواهیم بود. نیازمند بازنگری اساسی در سیاستهای حمایتی، شیوههای داوری جشنوارهها و توجه بیشتر به فیلمسازان مستقل به ویژه از شهرستانها هستیم. باید فضایی ایجاد شود که فیلمسازان بتوانند بدون وابستگی به جریانهای خاص یا نیاز به سیاهنمایی، آزادانه به بیان دغدغههای هنری خود بپردازند.
سهیلی درباره مستندسازان مورد علاقهاش گفت: اگر بخواهم از پیشگامان سینمای مستند ایران نام ببرم، بیشک محمدرضا مقدسیان و ابراهیم مختاری در صدر این فهرست قرار میگیرند. دو مستند «گفتگو در مه» و «زینت، یک روزه» بهویژه تأثیر شگرفی بر من گذاشتند. این دو اثر نهتنها مرا عاشق سینمای مستند کردند، بلکه باعث شدند بهصورت جدیتر کارهای این دو فیلمساز بزرگ را دنبال کنم. بهنظرم این دو استاد، از باهوشترین و توانمندترین چهرههای سینمای مستند ایران هستند. برنامهای در تلویزیون پخش میشد که به نقد آثار ابوالفضل جلیلی میپرداخت. آن زمان، جلیلی دوره درخشانی را در کارنامه خود تجربه میکرد. من با دیدن فیلم «گال» که متأسفانه امروزه تقریباً غیرقابل دسترس است بهشدت تحت تأثیر قرار گرفتم. هنوز دقیقاً بهخاطر ندارم که این اثر مستند بود یا داستانی با فرم مستندگونه، اما همین قدر میدانم که در سن ۱۵-۱۶ سالگی، پس از تماشای این فیلم و برنامههای تحلیلی درباره آن، عاشق سینما شدم.
وی در پایان عنوان کرد: پس از آن، با آثار عباس کیارستمی آشنا شدم که هرکدام بهنوبه خود تأثیر عمیقی بر من گذاشتند. اما نقطه عطف، زمانی بود که مستندهای مقدسیان و مختاری را دیدم. پس از تماشای «گفتگو در مه» و «زینت، یک روزه»، چنان شیفته سینمای مستند شدم که حدود دو سال بهصورت مداوم و فشرده فقط مستند تماشا میکردم. فکر میکنم تقریباً تمام آثار مستند ایرانی آن دوره را دیدم و سپس به سراغ مستندهای خارجی رفتم.
مستند کوتاه «میراث باد» به کارگردانی نسیم سهیلی به تازگی به چهل و هفتمین دوره جشنواره فیلم کوهستان کشور آمریکا راه یافت که این رویداد مورد تأیید آکادمی اسکار است.
مستند کوتاه «میراث باد»، راوی داستان زندگی محمد ولی گندمی است. او تنها بازمانده از نسل آسبانهایی است که شیوه ساخت و مرمت آسبادهای (آسیابهای بادی) شهر نشتیفان را میداند و زندگی خود را وقف نگهداری و مراقبت از این آثار ارزشمند تاریخی کرده است. در این مستند به «کوه سینا»، کوهی که سنگ آسباد، منحصراً از آن تهیه میشود و زندگی گندمی که شیوه تراش آن سنگ را منحصراً بهصورت تجربی میداند، پرداخته شده است.
«میراث باد» پیش از این، جایزه بهترین مستند بومی سی و سومین دوره از جشنواره قومشناسی صربستان، جایزه بهترین مستند بخش بینالملل چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران و بهترین مستند کوتاه بخش معلمان فیلمساز پنجاه و چهارمین جشنواره رشد را کسب کرده و موفق به حضور در جشنوارههای فیلم مستند و انیمیشن آمریکایی اسکارکوالیفای AMDOCS (دوره ۱۵)، سانترام santarem پرتغال (دوره ۳۱)، Atlantidoc اروگوئه (دوره ۱۹)، Asolo Atr ایتالیا (دوره ۴۱)، کازان روسیه (دوره ۲۱)، علمی چین (دوره ۲۴)، اکولوژیک روسیه (دوره ۲۶)، ایسفاک ترکیه (دوره ۳۱)، Firenze ایتالیا (دوره ۸) و جشنواره Afsad ترکیه (دوره ۶) شده است.
عوامل مستند «میراث باد» عبارتاند از : نویسنده و کارگردان: نسیم سهیلی، تهیهکننده: انجمن سینمای جوانان و نسیم سهیلی، تهیهکننده اجرایی: رهام رسولی، مدیر فیلمبرداری: یوسف صفایی، تدوین: حجت حیدری، صدابرداران: فواد بهبودی، احمد محمدی، تصاویر هوایی: مصطفی شیروانی، صداگذار: گیسو آزاد روش، اصلاح رنگ و نور: مهران جبلی، مدیر تولید: سمانه حسینی، جلوههای بصری: مهدی حدادی، طراح پوستر: مریم سهیلی و مشاور رسانهای: علی کشاورز.