سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۷ مرداد ۱۴۰۴ در ۱۲:۲۷ ب.ظ چاپ مطلب
روایت سوره سینما‌ از چهره‌های خبرساز هفته؛

از درخشش «بامداد» با ربات‌ها تا سرگیجه «بهنوش» در میان مجانین!

Behnoosh-Bamdad

در هفته‌ای که پشت سر گذاشتیم حامد بهداد، بهنوش طباطبایی، محمدحسین مهدویان، بامداد افشار و بهرام افشاری از مهمترین چهره‌ها در محافل رسانه‌ای بودند.

سوره سینما – زهره کردلو : «روایت سوره سینما از چهره‌های خبرساز هفته»‌ عنوان بسته‌‌ای خبری است که هر جمعه در قالب آن به بازخوانی مهم‌ترین اخبار مرتبط با هنرمندان حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون خواهیم پرداخت.

هر هفته چهره‌هایی از دل سینما، موسیقی و هنر سر برمی‌آورند که با حضورشان جریان خبری هفته را شکل می‌دهند. این هفته، روایت ما به سراغ پنج چهره‌ای می‌رود که هر کدام با اتفاقی خاص در صدر اخبار قرار گرفتند؛ از هنرمندان کم‌سروصدا تا چهره‌هایی که هر حرکت‌شان به چشم می‌آید، از مصاحبه‌های تاثیرگذار تا بازگشت به ژانر محبوب، از ورود به صحنه‌های زنده تا صدرنشینی در گیشه.

حامد بهداد؛ بازیگری با زخم‌های بی‌مرهم

حامد بهداد، بازیگری است که هیچ‌وقت سطحی حرف نمی‌زند و همین سبک خاص اوست که باعث می‌شود هر بار مصاحبه‌ای از او منتشر می‌شود، بخش‌هایی از آن در شبکه‌های اجتماعی وایرال شود. این هفته، ویدیوهایی از گفت‌وگوی او با روزنامه شرق در فضای مجازی به‌شدت دیده شد و درست مثل همیشه، بهداد با زبان بی‌پرده‌اش از لایه‌های پنهان زندگی‌اش گفت.

او از زخم‌هایی گفت که هنوز هم التیام نیافته‌اند، از شب‌هایی که با روحی خسته به خانه برمی‌گردد و از آدم‌هایی که ضعف‌هایش را می‌دانند و بی‌رحمانه با آن‌ها بازی می‌کنند. این خودافشایی بی‌سانسور، تبدیل به مشخصه گفت‌وگوهای بهداد شده؛ بازیگری که شخصیت علی در فیلم «پیرپسر» را بر پایه تجربه‌های زیسته خودش بنا کرده است.

Hamed-Behdad

اما بهداد تنها به بیان درد بسنده نمی‌کند. او از تلاش دائمی برای بهتر شدن، بازسازی خودش، و مواجهه با شکست‌ها هم حرف می‌زند. با صداقت می‌گوید تجربه‌اش در کمدی موفق نبوده؛ از فیلم‌هایی مثل «چه خوبه که برگشتی» مهرجویی تا «مارموز» تبریزی که دوست داشته با آن‌ها کمدی را تجربه کند. با وجود دفاع از بازی‌اش در «گیجگاه»، اعتراف می‌کند تجربه اخیرش در ژانر کمدی رضایت‌بخش نبوده است.

آنچه در این مصاحبه پررنگ شد، چهره پیچیده‌ای از یک بازیگر بود که هنوز هم با تمام شهرتش، خود را در حال جست‌وجوی معنای تازه‌ای از زیستن و بازیگری می‌بیند. مردی که صادقانه اشتباهاتش را می‌پذیرد و با جسارت از آن‌ها عبور می‌کند. بهداد با «پیرپسر» این روزها بر روی پرده است، اما همان‌طور که در مصاحبه‌اش گفت، هر نقشی برای او سفری تازه است؛ سفری از دل زخمی که هر بار در زندگی‌اش تازه می‌شود.

بهنوش طباطبایی؛ زری‌ای که دل نبرد

با رفع توقیف سریال «سووشون» و پخش دو قسمت جدید، بحث‌ها پیرامون این اقتباس تلویزیونی از رمان ماندگار سیمین دانشور بالا گرفت. بیشترین توجه‌ها اما معطوف به نقش‌آفرینی بهنوش طباطبایی در نقش «زری» بود؛ زنی آگاه، لطیف و درگیر با دوران پرتلاطم اجتماعی در دل تاریخ معاصر.

درحالی‌که این نقش می‌توانست نقطه عطفی در کارنامه طباطبایی باشد، اما به‌نظر می‌رسد او با تمام تلاش‌هایش نتوانسته پیوند درستی با این شخصیت پیچیده برقرار کند. یکی از نکات انتقادی، عدم باورپذیری لهجه و بازی چشمی است که نتوانسته احساسات درونی زری را منتقل کند. سکانس‌های طولانی، دوربین رو دست و مونولوگ‌های ذهنی پرشده از نجوا، بیش از آنکه مخاطب را درگیر کند، او را خسته می‌کند.

Behnoosh-Savushun

در قسمت سوم، سکانس دیوانه‌خانه که در آن زری به همه بیماران غذا می‌دهد، به نقطه اوج نقدها بدل شد و گویی قصد دیوانه کردن مخاطب را هم داشت! نمای طولانی و سردرگم‌کننده، به‌جای همراه کردن مخاطب با دغدغه‌های درونی زری، بیشتر به آشفتگی بصری و روایی منجر شد. هرچند نیت سازندگان بر ارائه تصویری متفاوت از زری بوده، اما نتیجه نهایی، اثری نشده که بتواند مخاطب وفادار رمان را راضی کند.

بهنوش طباطبایی، پیش‌تر نشان داده بود در نقش‌هایی پیچیده مانند فیلم «سیانور» یا «رد خون» توانمند است، اما این‌بار فضای نامتعارف در کارگردانی، همراه با برخی انتخاب‌های اجرایی نادرست، به نتیجه‌ای انجامیده که نه دل مخاطب عام را ربوده، نه رضایت منتقدان را جلب کرده است. حال باید دید با ادامه پخش سریال، آیا طباطبایی موفق می‌شود شخصیت زری را نجات دهد یا این نقش، تبدیل به یکی از نقاط خاکستری کارنامه‌اش خواهد شد.

محمدحسین مهدویان؛ کارگردانی که جنگ را خوب بلد است

محمدحسین مهدویان به‌خوبی نشان داده که وقتی از تاریخ معاصر ایران فیلم می‌سازد، نگاه‌ها به سمت او می‌چرخد. حالا خبر تولید پروژه‌ای جدید به نام «ماجرای نیمه‌شب» که به ماجرای ناکام عملیات موساد در یوسف‌آباد تهران می‌پردازد، دوباره نام او را بر سر زبان‌ها انداخته است. جزئیات زیادی از فیلم منتشر نشده، اما همین خبر کافی بود تا توجه‌ها به‌سمت این فیلمساز بازگردد.

مهدویان پیش‌تر با فیلم‌هایی مانند «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»  ثابت کرده در بازسازی دقیق فضاهای تاریخی و سیاسی و روایت تاریخ شفاهی تبحر دارد. همکاری‌اش با مهدی یزدانی‌خرم نیز نویدبخش ترکیبی از نثر ادبی و درام سینمایی است؛ فرمولی که در آثار قبلی‌اش نیز جواب داده بود.

Mahdavian

همزمان، بلاتکلیفی پروژه‌ای دیگر به نام «خون سهراب» بر اساس داستانی اسطوره‌ای، نیز باعث شده گمانه‌زنی‌ها درباره مسیر بعدی او بالا بگیرد. فیلمی که قرار بود فریبرز عرب‌نیا در آن نقش‌آفرینی کند اما به دلیل عدم توافق با سرمایه‌گذار، فعلا متوقف شده است. آیا تمرکز روی «ماجرای نیمه‌شب» می‌تواند جبران توقف آن پروژه باشد؟

مهدویان بعد از تجربه سریال پرمخاطب فصل اول«زخم کاری»، حالا یک‌بار دیگر به ژانر موردعلاقه‌اش، یعنی جنگ و تاریخ معاصر بازگشته است. پروژه‌ای که اگر با همان دقت آثار قبلی پیش برود، می‌تواند یکی از آثار مهم سال آینده سینمای ایران باشد. بازگشت او به این فضا، می‌تواند نه فقط ادامه یک مسیر، که تعریفی تازه از روایات جنگی در سینمای ایران باشد.

بامداد افشار؛ صدای نو در کارناوال تصویر

در چهارمین اجرای برنامه «کارناوال» رامبد جوان (که برخی شنیده‌ها حکایت از توقیف ادامه این مجموعه از سوی ساترا دارد)، نوبت به بامداد افشار رسید تا نه فقط با موسیقی، که با یک نمایش موزیکال خلاقانه درخششی متفاوت را تجربه کند. حضوری که فراتر از انتظارها بود؛ چراکه مخاطبان تصور می‌کردند او صرفاً یک آهنگساز درخشان است. اما این‌بار، افشار با اجرای نمایشی درباره مرگ، تکنولوژی و زندگی، خود را در قامت یک هنرمند چندوجهی معرفی کرد.

در رقابت با سهیل مستجابیان، افشار با کمک اصغر پیران و ربات‌های نوازنده، نمایشی را روی صحنه برد که تلفیقی بود از موسیقی، تصویر، رنگ و روایت. اجرایی که به مفهوم مرگ و زندگی پرداخت و در پی پاسخ به این سوال بود که آیا تکنولوژی در اختیار ماست یا ما در اختیار تکنولوژی. تماشاگران و داوران کارناوال، از انسجام عناصر اجرایی، و از جسارت افشار در تجربه‌گرایی، تمجید کردند. از نظر آن‌ها، او نه‌تنها به‌عنوان موسیقیدان، بلکه به‌عنوان کارگردان یک اجرای زنده، قابل تحسین بود و رای بالای آن‌ها را هم گرفت.

Bamdad-Carnival

بامداد افشار با وجود سن نه‌چندان زیادش، کارنامه‌ای پربار دارد؛ از فیلم «پوست» که جایزه سیمرغ بلورین بهترین موسیقی فجر را برایش به‌همراه داشت تا سریال‌های پربیننده‌ای چون «قورباغه»، «پوست شیر»، «یاغی» و «رهایم کن». اما حالا «کارناوال» فرصتی شد تا مخاطب عام او را نه فقط پشت صحنه، بلکه روی صحنه ببیند.

افشار در سکوت رشد کرده؛ آرام، دقیق و نوآور. و حالا که بیشتر شناخته می‌شود، این سوال مطرح است که آیا همچنان با همان پرهیز از هیاهو به مسیر هنری‌اش ادامه می‌دهد یا درگیر شهرتی می‌شود که بسیاری را از این رئالیتی شو به آن‌یکی می‌کشاند. آنچه مسلم است، افشار با این اجرا نشان داد هنوز هم می‌توان در دنیای موسیقی و نمایش، صداهای تازه‌ای شنید.

بهرام افشاری؛ کمدی‌ساز گیشه و ایده

بهرام افشاری این روزها در اوج است؛ هم در گیشه، هم در توجه مخاطبان. فیلم «مرد عینکی» به کارگردانی کریم ‌امینی، با بازی او صدرنشین فروش شده و افشاری با بازی درخشان در نقش «حلیم رایگان»، بار دیگر نشان داده در کمدی، بازیگری قابل اعتماد است. شخصیتی عجیب، غرق در توهم، با ظاهر و رفتارهایی که بین خنده و ترحم نوسان دارند.

افشاری از سریال «پایتخت» به ذهن مخاطبان وارد شد و حالا با بازی در کمدی‌هایی چون «هفتاد سی» که خودش کارگردانش بود، به‌نوعی برند خودش را در ژانر کمدی ساخته است. او نشان داده نه‌تنها بازیگر توانایی است، بلکه در خلق موقعیت‌های طنز هم ذهن فعالی دارد.

Bahram-Afshari

در کنار حضورش در سینما و تلویزیون، افشاری تئاتر را هم جدی گرفته؛ از جمله نمایش «چه کسی جوجه‌تیغی را کشت» که به‌تازگی روی صحنه برده. او همچنین یکی از ایده‌پردازان اولیه سریال «اجل معلق» است که این روزها در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است.

با اینکه در نقش‌های جدی هم بازی کرده، اما هنوز برای مخاطب با چهره‌ای خندان و شوخ تعریف شده است. شاید به‌همین دلیل است که تجربه‌های غیرکمدی‌اش کمتر دیده شده‌اند. اما چیزی که مشخص است، افشاری مسیر حرفه‌ای‌اش را با دقت و تلاش پیش می‌برد؛ از نوجوانی در تئاتر همدان تا امروز که یکی از چهره‌های مهم سینمای بدنه ایران است. حالا که هم بازی می‌کند، هم می‌سازد و هم می‌نویسد، باید دید آینده چه نقشی برای او کنار گذاشته است.