سوره سینما – زهره کردلو : «روایت سوره سینما از چهرههای خبرساز هفته» عنوان بستهای خبری است که هر جمعه در قالب آن به بازخوانی مهمترین اخبار مرتبط با هنرمندان حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون خواهیم پرداخت.
هر هفته چهرههایی از دل سینما، موسیقی و هنر سر برمیآورند که با حضورشان جریان خبری هفته را شکل میدهند. این هفته، روایت ما به سراغ پنج چهرهای میرود که هر کدام با اتفاقی خاص در صدر اخبار قرار گرفتند؛ مهران مدیری که حضورش در یک برنامه اینترنتی، پیش از پخش، خودش به خبر تبدیل شد، محسن تنابنده با یک تکذیب کوتاه اما معنادار، دوباره فاصلهاش با تلویزیون را پررنگ کرد؛ علیرضا قربانی با تیتراژی شنیدنی و حذف ناگهانیاش، بحث مجوز و صدا را به مرکز توجه آورد و الیکا عبدالرزاقی با خندههای صادقانهاش، هم دل مخاطب را برد و هم نقدها را بهدنبال داشت و سجاد بابایی که با سکوتی طولانی و بیانیهای محترمانه، ورق یک حاشیه فرسایشی را برگرداند.
مهران مدیری؛ تطهیر «ناکوک» دبی با «کوک» قیاسی
خواهناخواه مهران مدیری به نقطهای از زیست رسانهای رسیده که هر حضورش، حتی کوتاه و کنترلشده، موجی از واکنش و تحلیل بهراه میاندازد. این هفته، حضور او در قسمت پایانی برنامه «پامپ» به میزبانی امیرحسین قیاسی، بمب خبری بود. ابتدای هفته، امیرحسین قیاسی با انتشار عکسی از مدیری با استایلی متفاوت، خبر از حضور او در آخرین قسمت برنامه «پامپ» داد؛ خبری که پیش از پخش، خودش تبدیل به سوژه اصلی شبکههای اجتماعی شد. بسیاری تعجب کردند؛ مدیری که معمولاً با غروری نفوذناپذیر شناخته میشود سالهاست مهمان هر برنامهای نمیشود و آخرین حضورهایش به «کتابباز» سروش صحت و «خندوانه» رامبد جوان برمیگشت؛ آن هم با فاصلهای طولانی. همین «نرفتنها» باعث شده بود رفتن او به برنامه یک مجری جوان و تازهکار، عجیب و هیجانانگیز به نظر برسد. اما با پخش برنامه، تکهویدیوها بهسرعت فضای مجازی را گرفت. تصویری که «پامپ» از مدیری ساخت، مدیریِ جدی و دور از شوخی همیشگی نبود؛ بلکه نسخهای فانتر، خندانتر و همراهتر. قیاسی هم برخلاف تصور، دستوپایش بسته نبود و توانست بازی را مدیریت کند؛ حتی گاهی با همان شوخیهای تند مدیری، او را به چالش بکشد.
مدیری در این گفتوگو، از فیلمها و سریالهایش گفت، به «شبهای برره» و «قهوه تلخ» اشاره کرد و جملهای گفت که مثل بسیاری از جملاتش وایرال شد: «من اصلاً کمدی دوست ندارم و تابه حال کمدی ندیده و نمیبینم؛ اتفاقی وارد این مسیر شدم.» همانقدر که این حرف پارادوکسیکال است، نشاندهنده شخصیت پیچیده مدیری است؛ هنرمندی که در دل کمدی، جدیترین نگاهها را دارد.
اما هوشمندانهترین بخش این حضور، زمانبندی آن بود. مدیری پس از حاشیههای کنسرت دبی و نقدهایی که به خوانندگیاش شد، با یک گفتوگوی فان و کنترلشده، تصویر تازهای از خود ساخت و آن حاشیهها را شست و تصویر ذهنی جدید از او ایجاد کرد. برای نسل تازهتر مخاطبان، او دوباره «جذاب» شد؛ ستارهای که بلد است در زمان مناسب، روایت را به نفع خود تغییر دهد.
الیکا عبدالرزاقی؛ خندههایی که جای نقش را گرفتهاند
اگر این هفته در شبکههای اجتماعی گشتی زده باشید، بعید است خندههای ممتد و ویدیوهای وایرال الیکا عبدالرزاقی در برنامه «کلوزفرند» را ندیده باشید. دومین قسمت این تاکشوی اینترنتی با اجرای امیرمهدی ژوله، بهواسطه حضور الیکا، بهمراتب بیشتر از قسمت اول دیده شد؛ تا جایی که بسیاری اصلاً از همین ویدیوها متوجه شروع برنامه شدند.
گفتوگوی ژوله و عبدالرزاقی بهشدت صمیمی، بیپرده و فان بود. الیکا در روایت خاطراتش، چیزی برای پنهانکردن نداشت؛ حتی جایی که از فوت پدرش میگفت، آنقدر خندید که ژوله هم خندید و جملهای گفت که وایرال شد: «چرا با ناراحتیهامون مردم رو ناراحت کنیم؟» این تصویر از پذیرش زندگی، برای بخشی از مخاطبان دوستداشتنی و آرامشبخش بود.
اما در کنار این استقبال، موجی از نقد هم شکل گرفت. بسیاری نوشتند تاکشوهای اینترنتی بیش از حد زیاد شده و چهرههایی مثل الیکا، به مهمانان تکراری این فضا بدل شدهاند. از «اسکار» مهران مدیری گرفته تا «جوکر»، «شبهای مافیا»، «شام ایرانی» و حالا «کلوزفرند»، عبدالرزاقی تقریباً همهجا هست.
واقعیت این است که نقطه اوج کارنامه بازیگری او به سال ۱۳۸۹ و نقش فخرالتاج در «قهوه تلخ» برمیگردد؛ نقشی پرجزئیات، تاریخی و دقیق که تمام تجربه تئاتریاش را به نمایش گذاشت. اما پس از آن، مسیر انتخابهایش آرامآرام به سمت رئالیتیشوها و برنامههای کمزحمت رفت. امروز از آن قدرت بازیگری کمتر نشانی هست و در عوض، خندههای کشدار جای نقشها را گرفتهاند.
با همه اینها، صداقت و حال خوب الیکا برای مخاطب کار میکند؛ اما سؤال جدی باقی است: آیا او میخواهد فقط «مهمان محبوب تاکشوها» بماند یا دوباره به بازیگری بازخواهد گشت. نقش خوبی به او پیشنهاد خواهد شد؟
محسن تنابنده؛ وقتی «نقی معمولی» مدیریت «غیرمعمولی» را تکذیب میکند
محسن تنابنده این هفته نشان داد که در دنیای واقعی هم به اندازه شخصیتهایش، صریح و چالشگر است. ماجرا از جایی شروع شد که پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما، از تولید سریالی با محوریت «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» خبر داد و اعلام کرد که «به احتمال زیاد» کارگردانی آن بر عهده محسن تنابنده خواهد بود؛ پروژهای که برای نوروز ۱۴۰۵ در نظر گرفته شده است. این اظهارات بهسرعت در رسانهها بازنشر شد؛ طبیعی هم بود، وقتی رئیس صداوسیما چنین خبری میدهد، رسانهها آن را جدی میگیرند. اما ساعتی بعد، تنابنده با واکنشی صریح، این خبر را تکذیب کرد و گفت نه قراردادی دارد و نه توافقی برای ساخت چنین سریالی؛ او تا پایان فروردین درگیر پروژهای در شبکه نمایش خانگی است.
همین تکذیب، از سوی بسیاری بهعنوان طعنهای آشکار به جبلی تعبیر شد؛ طعنهای از هنرمندی که سالهاست رابطهای پرنوسان با تلویزیون دارد. تنابنده همزمان با نگارش و بازی در سریال «کندو»، داوری برنامه وعده داده شده استندآپ رامبد جوان و احتمالاً فیلمنامه «پایتخت ۸» را در دست دارد. با این حجم کار، ساخت سریالی جدید عملاً ممکن نیست.
آنچه این ماجرا را مهمتر میکند، جایگاه تنابنده در ذهن مخاطب عام است. محبوبیت او بیش از هر چیز به «پایتخت» گره خورده؛ سریالی که نبود یا بودنش هر سال خبرساز میشود. حالا که خبر عدم تولید پایتخت در امسال هم شنیده میشود، فاصله تنابنده و تلویزیون بیشتر به چشم میآید. این حاشیه نشان داد تنابنده دیگر هنرمندی نیست که صرفاً منتظر اعلام پروژهها بماند؛ او روایت خودش را میسازد و وقتی لازم بداند، بیواسطه آن را اصلاح میکند. باید دید این نازکردنها به بازگشت ختم میشود یا فاصله، طولانیتر از همیشه خواهد شد.
علیرضا قربانی؛ صدایی که حتی حاشیه هم به آن کمک میکند
در روزگاری که موسیقی مستقل کمتر شنیده میشود، تیتراژ سریالها هنوز یکی از مؤثرترین مسیرهای ارتباط با مخاطب است. دوشنبه این هفته، با پخش قسمت سوم سریال «هزار و یک شب» به کارگردانی مصطفی کیایی، قطعهای با صدای علیرضا قربانی و سحر بروجردی(محمدی) بهعنوان تیتراژ رسمی سریال منتشر شد؛ قطعهای همنام سریال که خیلی زود مورد توجه قرار گرفت.
«هزار و یک شب» با آهنگسازی سهراب پورناظری، شعر حسین غیاثی و اجرای ارکستر سمفونیک آرت بوداپست، دقیقاً همان حالوهوای آشنای آثار قربانی را دارد؛ پرمعنا، کشدار و روایتمحور. این قطعه نهفقط مکمل سریال، که روایتی مستقل از قصه عشق و انتظار است. اما این اثر بیحاشیه نماند. تنها دقایقی پس از انتشار، قطعه از صفحات رسمی قربانی حذف شد. گمانهزنیها خیلی زود آغاز شد؛ از مسائل مربوط به مجوز تا حضور خواننده زن بهصورت دوخوانی مستقل، نه همخوانی. با این حال، قطعه همچنان در نسخه پخششده سریال باقی مانده و در بسترهای دیگر دستبهدست میشود.
این حذف ناگهانی، عطش شنیدن را بیشتر کرد. شاید اگر قطعه بیحاشیه منتشر میشد، اینهمه دیده نمیشد. قربانی از معدود خوانندگانی است که حضورش در تیتراژ، هم برای کارگردان ریسک مطمئن است و هم برای مخاطب، نوستالژیک.
واقعیت این است که صدای قربانی، مخصوص لحظات عاشقانه و اندوهگین روایتهاست؛ صدایی که بلد است قصه را جلو ببرد. حاشیهها شاید گذرا باشند، اما «هزار و یک شب» بار دیگر نشان داد چرا هنوز هم نام او، انتخاب اول بسیاری از سریالسازها برای تیتراژ یا قطعهای در میانه فیلم و سریال است.
سجاد بابایی؛ نجابت سیاوش در برابر هیاهوی شغال
نام سجاد بابایی ماههاست با حاشیه سریال «شغال» گره خورده؛ حاشیهای که با حذف نام او از تیتراژ آغاز شد و به اختلافات حقوقی کشید. حذف نامش از تیتراژ سریال «شغال» به کارگردانی بهرنگ توفیقی. اتفاقی عجیب برای بازیگری که نقش «سیاوش» را بهعنوان یکی از ستونهای اصلی روایت ایفا میکند و همچنان هم در سریال حضور دارد. حذف نام او، آن هم بیهیچ توضیح رسمی، از همان ابتدا پرسشبرانگیز بود؛ اما بابایی ترجیح داد سکوت کند، سکوتی که چند ماه ادامه یافت و به بخشی از روایت این ماجرا بدل شد.
این سکوت زمانی شکست که علی طلوعی، تهیهکننده سریال، با انتشار بیانیهای از رأی هیئت داوری خانه سینما سخن گفت و تلاش کرد روایت خود را رسمی و نهایی جلوه دهد. واکنش همایون اسعدیان، مدیرعامل خانه سینما، اما معادله را پیچیدهتر کرد؛ او این اقدام را غیرحرفهای خواند و یادآور شد که شکایت متقابل سجاد بابایی نیز در جریان است. درست در همین بزنگاه، بابایی تصمیم گرفت حرف بزند؛ نه با لحن تهاجمی، بلکه با متنی با ادبیات و لحنی با اصالت تئاتری، صریح و اخلاق محور که بهسرعت در فضای مجازی دستبهدست شد.
او از حذف «ناجوانمردانه» نامش گفت، از پایمال شدن حقوق مادی و معنویاش، و از انتخاب آگاهانه سکوت در برابر هیاهو. جملهای که بیش از همه ماند: «شاید نامم را بتوانند پاک کنند، ولی اثرم را نه.» این موضعگیری، تصویری از بازیگری ساخت که خود را نه محصول جنجال، بلکه متعهد به کار و مسیر حرفهای میداند؛ بازیگری که تأکید میکند هرگز «نفروخته» و انتخابهایش گواه زیست هنری اوست.
موج همدلی اما به همینجا ختم نشد. حمایت شبنم مقدمی، همبازی او در نقش مادر سیاوش، به این روایت ضریب داد؛ پستی صمیمی که بابایی را «جوانی بیحاشیه و آرام» توصیف میکرد و آیندهای درخشان برایش میدید. اما امروز همزمان، با پخش قسمت بیستویکم «شغال»، حضور پررنگ سیاوش تمام شایعات درباره حذف زودهنگام شخصیت و استفاده از هوش مصنوعی برای ادامه سریال را فعلاً بیاعتبار کرد.
در نهایت، آنچه از این ماجرا باقی مانده، نه فقط یک اختلاف حقوقی حلنشده، بلکه تصویری روشن از منش حرفهای سجاد بابایی است؛ بازیگری که همزمان با حاشیهها، بهخاطر بازیاش در فیلم «مجنون» نامزد بهترین بازیگر مرد جشن حافظ شده. بهنظر میرسد این جنجالها، بیش از آنکه مانعی برای مسیر او باشند، سکویی شدند برای دیده شدن سکوتی توامان با ادب که اینبار، بلندتر از هر فریادی شنیده شد.



































میدان ولیعصر(عج)، خیابان شهیدان سازش، سازمان سینمایی سوره
۰۲۱۹۱۰۷۹۸۰۴
info@sourehcinema.ir