سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۹:۴۶ ق.ظ چاپ مطلب
حال و هوای این روزهای سینماگر دفاع مقدس/

امثال بابک زنجانی الگوی جوانان شده‌اند/ از سینما طرد شده‌ام

iranmanesh1

بازیگر سینمای دفاع مقدس با اشاره به روزهای کم‌کاری‌اش تاکید کرد در سینما جایی ندارد.

بازیگر سینمای دفاع مقدس با اشاره به روزهای کم‌کاری‌اش تاکید کرد در سینما جایی ندارد.

سوره سینما- میثم محمدی: مدتهاست که خبری از او نیست و در فیلم‌ها و سریال‌ها چهره او را نمی بینیم. بازیگری که در دهه های گذشته و در فیلم‌های دفاع مقدس ما به عنوان یک ستاره شناخته شده بود و مسیر خوبی را طی می کرد. حالا باید برای اطلاع از اوضاع و احوال او پا به دفتری با فضایی خاص در برجی نیمه کاره بگذاریم. رضا ایرانمنش در آستانه سالگرد آزادسازی خرمشهر درباره حال و هوای این روزهایش با سوره سینما صحبت کرده است.

*مدتهاست از حرفه خود دور شده‌اید و حتی برهه‌ای در جایگاه رییس شورای شهر کیش به کار سیاسی وارد شدید. سینما را رها کرده‌اید؟

رضا ایرانمنش: من اهل سیاست نیستم. اما همیشه انتقادات خودم را به دولت ها و مسئولان انتقال داده ام، چون اعتقاد دارم که هنرمند باید به نوعی به حوزه های اجتماعی وسیاسی ورود کند، اما بنا به مصلحت شخصی نباشد، بلکه براساس جایگاه اجتماعی خود برای پیشرفت اجتماع این کار را انجام دهد. من وارد سیاست نشدم و راجع به این توضیح خواهم داد.

*چرا تا این حد از حرفه اصلی خود یعنی بازیگری سینما دور شدید؟

من در اینجا باید از مسئولان و دولت ها انتقاد کنم. نه به عنوان یک جانباز، بلکه در جایگاه یک هنرمند. قبل از این هرکسی می گفت می خواهم وارد بازیگری شوم و از آینده می پرسید ، می گفتم شما آکادمیک وارد شوید و بعد در کنار آن تجربه کنید مثل من و بسیاری از هم دوره های من در دانشگاه.اما حالا از حرف و اعتقادم برگشته ام ، چون هنوز نتوانسته اند بعد از سالها برای هنرمند امنیت و هویت ایجاد کنند و دیگر به این اعتقاد ندارم که هنر نزد ایرانیان است و بس. اتفاقا بی هنری در سیاستگذاران هنری ما وجود دارد ، افراد بسیاری مانند من که تحصیلات آکادمیک هنری را گذارنده ایم زیاد هستند و هیچ مدیری به ما نمی گوید مدرک شما چیست و از آن طرف دروازه سینما به روی افراد بی تخصص باز است و انتقاد هم که می کنی به حسادت محکوم می شوی ، در صورتی که ما می گوییم که نیروی نو و جدید و با استعداد باید وارد شود ، اما سلسله مراتب رعایت شود ، همانطور که من بعنوان مثال هیچوقت خودم را در جایگاه و موقعیت استادی مانند جمشید مشایخی نمی بینم،اما تلاش خودم را می کنم تا براساس پتانسیل خود به یک جایگاه مناسب برسم.طبق این شرایط وقتی حالا جوان ها از من در مورد بازیگری سوال می کنند و راهنمایی می خواهند به آنها می گویم تحصیلات را کنار بگذارید و به هنر بعنوان شغل سوم و چهارم نگاه کنید و با آن عشق کنید.اما من بعنوان یک هنرمند طرد شدم و هیچ کس سراغ ما را نمی گیرد ، مانند خیلی از دوستانی که پیشکسوت تر از من هستند و سالهاست کار نمی کنند و به قول خودشان تبدیل شده اند به افرادی که در مراسم ها یک تقدیری از آنها بشود و لوحی به آنها بدهند.

*چرا این جریان در سینمای ما اتفاق می افتد و ستاره های ما فقط در دوران جوانی و در یک مقطع در اوج هستند و جایگاه و هویتی در دوران پس از ستاره بودن آنها و در سنین پیری وجود ندارد.

حوزه هنری سازمان تبیغات اسلامی در زمان حجت الاسلام زم در عرصه تثبیت سینمای دفاع مقدس ما هم از لحاظ سرمایه گذاری و هم از جنبه پرورش نیروی انسانی بسیار تاثیرگذار بود و کارگردانانی مانند علی شاه حاتمی ،حسن برزیده ،جمال شورجه و … را حمایت کرد و خاطرم هست که در اوایل دهه هفتاد اگر قرار بود برای یک فیلم سینمایی در مجموع ۴۰ تا ۵۰ میلیون هزینه شود ، آقای زم گفت در هر فیلمی اگر حتی یک سکانس درباره جنگ وجود داشته باشد ۱۰ میلیون به آن اثر کمک می شود. ما ژانرهای پلیسی و دفاع مقدس و به نوعی سینمای اجتماعی را از دست داده ایم و در مجموع باید بگویم که ما هنر نداریم ، چون وقتی هنرمند از جایگاه و هویت مشخصی برخوردار نباشد ، یعنی هنری وجود ندارد و وقتی به سینما نگاه می کنید قصه ها تکراری است و یک عده مشخص در آنها حضور دارند.

iranmanesh2

*شما با مدیران سینمایی جدید ارتباط ندارید؟

خیر. حالا جالب است که من با تمام  اینکه با آقای احمدی نژاد چالش داشتم، اما با وزرا و مدیران آن دولت در ارتباط بودم و در اصل رفتن من به شورای شهر کیش هم به این دلیل بود که به من گفتند چون تو در رفت و آمد بین تهران و کیش هستی  و ارتباط خوبی با وزرای دولت داری بیا این مسئولیت را قبول کن ، در صورتی که من به شهادت دوستان هنرمند دیگر همیشه منتقد بودم.

*از این ارتباط ها هراس نداشتید که شما را به جریان سیاسی خاصی نسبت بدهند؟

خیر.عرض کردم که من سیاسی نیستم ، اما حرف حق را می زنم.مگر نهایتا قرار است با من چه بکنند ، ممنوع الکار  و ممنوع التصویر یا اینکه من را زندانی کنند  یا خلع از سمت بکنند؟ من که سالهاست بیکارم و همان زمان هم خیلی ها به من انگ های مختلف زدند ، در صورتی که من تا دهه ۸۰ جزو ستاره های سینما بودم و پول خوب می گرفتم و وضع معاش و زندگی ام خوب بود.

*زمانی بود که شما برای بازی در فیلم «سجاده آتش» نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد هم شدید.

بله ، با این تفاوت که در آن زمان انتخاب ها بر مبنای سیاسی کاری نبود و داوران سخت گیرانه و براساس توانایی ها گزینش می کردند در صورتی که حالا نگاه می کنند که به چه کسی جایزه نداده اند تا از دل او درآورند و یا اینکه بیشتر جوایز و کاندیداها براساس خط فکری سیاسی و نوع  ارتباط هنرمند با فلان دولت و از این دست مسائل مشخص می شود  و من این جریان را در جشنواره های کوچک تر هم تجربه کرده ام و باید در ادامه همین بحث بگویم که من بیم هیچ چیزی را ندارم و همیشه حرف حق را می زنم ،چون من در ۱۳ سالگی جان خودم را کف دستم گذاشتم و رفتم برای اعتقادات خودم  و آزاده زیستن جنگیدم ، همانطور که اباعبدالله می فرمایند که اگر دین نداری لااقل آزاده باش ، من هم هنوز به جایی نرسیده ام که دینم را از دست بدهم و سعی می کنم آزاده باقی بمانم و حرفم را فارغ از هرگونه نفع و مصلحت و شرایط کاری می زنم.

*در مورد این فضا و دفتری که در آن هستیم صحبت کنید.بیشتر شبیه سینماست. دفتری در این برج نیمه کاره که سرتاسر آن را عکس شهدا و رزمندگان و سربندهای آنها پر کرده است.

مسئولی اینجا نمی آید که من بخواهم برای آنها پاچه خواری کنم ، من در اینجا زندگی میکنم و بارها شده با شهیدان آوینی و باکری و خرازی حرف می زنم و درد دل می کنم و به آنها می گویم که نان ندارم بخورم و به مدد پروردگار از آنجا که شهیدان برکت این مکان هستند روزی من را می رسانند .ما مدیون این شهدا هستیم و اگر امروز قدرت های بزرگ جرات تجاوز به ما را ندارند ثمره دلاوری ها و شجاعت آن سربازانی است که در هشت سال دفاع مقدس حضور داشتند و دشمن به آن زمان برمی گردد و پس می زند. ما باید این فرهنگ را پرورش دهیم نه اینکه با گشت ارشاد و جمع آوری ماهواره  در مقابل مردم و بخصوص جوانانمان بایستیم و آنها هم لج بازی و توهین کنند . مگر ما چه وقت خوراک فرهنگی مناسب به جوانانمان دادیم . این پافشاری حساسیت ایجاد می‌کند و جواب عکس می‌دهد.

*  درباره ترسیم الگوهای فرهنگی و آموزشی که یک نمونه آن در این راستا قرار دارد چه باید بکنیم تا در مسائل گوناگون بتوانیم تعامل و کنترل مناسبی در رفتارها و کنش های اجتماعی داشته باشیم؟

من باید بعنوان نمونه بگویم که ما چه الگوی فرهنگی برای جوانان ترسیم کردیم که انتظار رعایت مسائلی مانند پوشش و حجاب را از آنان داریم؟غیر از این است که به جای شهیدانی چون همت و باکری افرادی مانند بابک زنجانی و دیگر مفسدان اقتصادی بعنوان الگوی جوانان هستند؟ باید برای این جوانان زمینه را ایجاد کرد تا به فراخور ذهن و نیاز آنها و براساس فضای مناسب تکنولوژیک امروزی الگوسازی صورت بگیرد. ازطرف دیگر هم در زمینه توجه به هنرمندان این برای مسئولان و سیاستگذاران ما  بد است و قباحت دارد که بطور مثال برای یک  هنرمند با سابقه ۶ دهه فعالیت و زحمت و تاثیرگذاری که به علت بیماری در بیمارستان است ، از طریق شبکه های مجازی و اینترنت از مردم برای هزینه های درمان تقاضای کمک کنیم و باید این مسائل را از بین ببریم و فضای آموزشی و فرهنگی خود را تقویت کنیم.از طرفی هم با شرایط بد اقتصادی که امروز گریبان اقشار کم در آمد را گرفته باید به فکر دختران و پسرانی باشیم که بضاعت پرداخت هزینه های تحصیل خود را ندارند ، چون امثال همین فشارها فساد اجتماعی به بار می آورد.و یا اینکه جوانان کمتر به ازدواج فکر می کنند ، چون فضا برای آنها ایجاد نشده است.بعنوان مثال اگر من همین حالا به پسرم پیشنهاد ازدواج بدهم خواهد گفت با کدام شرایط؟

*پسر شما در چه رشته ای تحصیل کرده است؟

پسرم ۲۷ سال دارد و تحصیلات خود را تا مهندسی معماری ادامه داده است.

*علاقه‌ای برای ورود به بازیگری نداشت؟

خیر،خوشبختانه علاقه ای نداشت و اگر هم داشت من اجازه این کار را نمی دادم ،نه به خاطر آن دیدگاهی که متاسفانه خیلی ها به غلط فکر می کنند فضای سینما کثیف و آلوده است، بلکه به خاطر این وانفسایی که در جایگاه هنرمندان ایجاد شده است و مدام هم شعار می دهیم که باید با هجمه های فرهنگی مقابله کنیم که این با تحقیر و تو سری زدن به هنرمندان اتفاق نمی افتد.

*شما هم با فضای مجازی و شبکه هایی مانند فیس بوک ارتباط دارید؟

بله.اگر فیس بوک من را نگاه کنید می بینید که تا جایی که توانستم از یمن وجود شهدا و در رابطه با آنها صحبت کرده ام که البته بسیاری هم درخصوص دوستان من در فیس بوک انتقاداتی دارند و جالب اینجاست با تمام این وجود که من فرصت نمی کنم گزینش کنم ،اما بعضا در وسع و توان خودم  تاثیر مثبتی روی همین جوانان گذاشته ام.

*چطور به این نتیجه رسیدید که می توانید در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی با مردم ارتباط برقرار کنید؟

در مورد  حضور در فضای مجازی با خودم گفتم که خداوند عزت به من داده و از آنجا که مردم ما بسیار قدرشناس هستند و من نمونه آن را در میان جوانانی دیده ام که حتی در مورد جنگ هم زیاد نشنیده اند و بارها با سر و شکل امروزی به من اظهار لطف کرده‌اند، پس باید یک راه ارتباط و تعامل با آنها ایجاد کنم.

*صحبت هایی که شما می کنید نشانگر این است که شما با امکانات امروز ی و به اصطلاح تکنولوژی روز در مسیر تبادل هستید.اما نکته ای که نظر من را جلب می کند حضور شما در این برج نیمه کاره و تاریک و در این فضای متفاوت است.چرا به اینجا آمدید؟

من دوست داشتم در یک دوره ای فارغ از امکانات تکنولوژیک مثل موبایل و اینترنت به همراه بچه های تفحص با یک دست لباس بسیجی به مناطق جنگی اعزام شوم و دوباره در آن فضا باشم که در این راستا با سردار باقرزاده هم صحبت کردم که مخالفت کردند.حالا بعد از آن هم من از ابتدا دوست داشتم اگر دفتری را افتتاح می کنم بنام شهدا باشد و در واقع نام آن را «بیت الشهدا» بگذارم که قبول نمی کردند و می دانستم که کسی هم سراغ من نخواهد آمد ، اما من زمانی که در بین این شهدا هستم حواسم را جمع می کنم که اگر قدم کجی برداشتم یا عمل خلاف شرع و عرف جامعه انجام دادم ، تلنگری به من بزنند .

*توجه به ظاهر و در واقع همان ظاهربینی فاکتور و عاملی است که امروز بسیار معیار قضاوت قرار می‌گیرد، همانطور که می توان این قضاوت ها را در مورد شما به قبل از نمایان شدن اثرات شیمیایی شما و بعد از آن تقسیم کرد.در این مورد صحبت کنید.

بله. در مورد من وجود داشت و من سعی می کنم این قضاوت بد را راجع به جوان نسل امروز نداشته باشم و اگر هم نسبت به اشخاصی اعتقاد و نظر بد داریم باید به خودمان رجوع کنیم و ببینیم در حد و اندازه خودمان چه باید بکنیم . من اگر در دسته شهدا نبودم ، لیاقت آن را نداشتم و مدتی هم به همین دلیل افسرده بودم و حالا بعد از مدتی خودم را راضی کردم و برنامه ریزی کردم که با اهداف و ایده‌ها و اعتقاد شهدایی که به خاطر ناموس و وطن خود پا در جبهه ها گذاشتند و هیچکدام هم سمت و سوی سیاسی نداشتند حرکت کنم .

*با این تفاسیر شما فکر نمی کنید که زندگی شما در این فضا که در مورد آن توضیح دادید در باور بسیاری به عنوان نوعی تظاهر تلقی شود؟

به این موضوع هم فکر می‌کنم و به همین دلیل به هر کسی اجازه ورود به این مکان را نمی دهم تا بعد متهم به نمایش خودم شوم و از سوی دیگر هم باید خالصانه و صادقانه عنوان کنم که با این شهدا زندگی می کنم و زمانی که در شورای شهر کیش فعالیت می کردم و از این فضا دور بودم برکت و نظر شهدا از زندگی من رفت و آنها با من قهر کردند ، حالا هر کس هر چیزی می خواهد بگوید.

ادامه دارد…